به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 65
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مهر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    812
    سطح
    15
    Points: 812, Level: 15
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    با سلام به همه دوستان و کارشناسان عزیز ...

    نمی دونستم انقدر مشکل داشتم و خبر نداشتم !!!!!!!!!!!!!

    با تشکر از همه دوستان عزیز و محترم که در با بیان نظرات خود من رو با یکسری موارد بیشتر آشنا کردند ....
    خانوم بی دل عزیز و گرامی :

    ظاهرا خیلی تند رفتید لازم دونستم که چند نکته را بیان کنم :

    اولا اگر به ریز مسائل پرداختم به علت این نیست که من نگاه ریزبینانه ای به قضیه دارم و در مورد اینکه من هم مشکلاتی دارم شکی نیست اما به غیر از چند نکته بقیه موارد اشاره شده توسط شما به هیچ عنوان نمی پذیرم .
    ( البته با عرض شرمندگی)
    بله بزنم به تخته کوله باری از تجربه ای. که البته اصلا بدرد زندگی مشترک نمیخوره فقط دیدگاه شما رو نست به زندگی مشترک دچار اشکال کرده. و انتظارات بی اساسی را در شما بوجود آورده

    شروع مشکل شما از همینجا بوده! بعد اینهمه گشتن با دخترای جورواجور و کرم ابولفضل چهارتا چهارتا! دیگه اوضاع فعلی همچین باب میل نیست!

    از اینکه اون مورد دوست دخترها رو بیان کردم متاسفانه اکثر دوستان به بیراهه رفتن ..... من هرگز خانومم رو با هیچ کدوم از دوست دخترهام مقایسه نکردم و از هر نظر سر همه اونا هستن.... فقط این مورد سردی و بی تفاوتی را گفتم شاید علتی وجود داره که اگر هست پیشگیری کنم !!! و فقط به علت اینکه من این موارد رو بیان کردم به دلیل اینکه بعضی از دوستان آقا بدون تجربه دوست دختری و یا خانوم بدون رابطه دوست پسری وارد زندگی شده و به هیچ عنوان جنس مخالف را نمی شناسن و با بی تجربگی محض زندگی خود را از مسیر انحرافی ادامه می دهند ...


    گاهی بعضی حرفها و بعضی رفتارها اونقدر کاری اند که کمترین عکس العمل طرف اینه که روی شما دست بلند کنه! باید ببینی چه حرفی زدی، چه برخوردی کردی، چه توهینی کردی که اون آدم (نمیگم کارش درست بوده) همچین اقدامی کرده.

    متاسفانه اگر یک مرد به زن ضربه ای بزنه میگن مرد دست بزن داره ولی در مورد خانوم ها کاملا برعکسه و میگن ببین چیکار کردی که بهت مشت و سیلی زده!!!!!

    خانوم عضو فعال در سایت همدردی !!!! من در دوران نامزدی بسر میبرم و خبری از خیانت و یا بی احترامی به ایشان نشده که بخواهند ضربه ای بزنن چون من مقصر بوده ام !!!آیا کسی در دوران نامزدی خلاف این کار می کند ؟؟؟[/


    بارها حرف طلاق رو زده و بهم میگه دیگه ادامه ندیم !!! من فکر می کردم آقایون همیشه با واژه ی طلاق خانوم ها رو می ترسونن تا به حرفاشون گوش بدن . اما نامزده بنده از این ابزار داره استفاده می کنه و فهمیده که من از طلاق بدم می آید و بارها ازش استفاده کرده .

    ببین مشکل کجاست! سعی کن اون مشکل رو حل کنی، بحث طلاق خود بخود حل میشه.

    عزیزم مشکل کار کجاست؟؟؟

    و باقی که مجالی نیست ..............


    مواردی که باید بهش اعتراف کنم : من هم لجوجم ( بسیار زیاد هستم)- بچه ام ( متاسفانه نیستم- ای کاش بودم) - به همسرم محبت نمی کنم( نمی دونم) -برای همسرم میوه پوست نمی کنم( چندبار این کارو کردم و ابایی از این قضیه نمیبینم و فکر نکنم توی دوران نامزدی حرکت خنکی باشه و شاید در زندگی هم انجام بدم) - زخمی شدن همسرم هم برام مهم نیست ( خیلی برام مهمه)



    در ضمن ظاهرا دوستان براشون سوء تفاهمی بوجود آمده باشه: علیرغم میل باطنی و شاید دوست نداشتن ( جز یکی از موارد) همان طور که اول داستان زندگی بیان کردم علاقه ای به ارتباط نداشتم و شاید ناگزیر به پذیرفتن شرایط شدم و در متن هم اشاره شده که اصلا به دوست دختر بازی و موارد دیگر علاقه ای نداشتم( البته من هم در این قضیه دخیل هستم) اما ظاهرا دوستان و کارشناسان عزیز جوره دیگری متوجه شدن که من نامزدم رو با آنها مقایسه می کنم ... بحث مقایسه نیست و بحث تجربه نیست بلکه بیان مورد دوستی بنده با آنها فقط ارتباط بوده که خودم هم می دانم دوست دختر به هیچ عنوان بر خلاف عقاید تو نمی گوید و همیطور که تو دوست داری رفتار می کند ولی در مورد همسر آینده این روال وجود نخواهد داشت و سلیقه و احساس و منطق هر کسی می تواند متفاوت باشد .... ( در موردی هم اعتراف کردم که 4 تا همزمان بوده اند که 4 تا 2 تا در حال فروپاشی و 2 تا دیگر در حال جوش خوردن بود ( بازهم اشاره می کنم در تمامی موارد آنها می آمدند و می رفتن چون علاقه ای در من نمیدیند و چون خوشان با پای خود آمده بودن و رابطه را منطقی نمیدیدند صحنه را ترک می کردند و جنبه حسودی دوستان من از این جهت بود که آنها این موقعیت را نداشتند.)


    در ضمن از عضو محترم " یک زن امیدوار " کمال تشکر را دارم خیلی روی من تاثیر داشت ....

  2. کاربر روبرو از پست مفید سرخ پوست تنها تشکرکرده است .

    سرخ پوست تنها (دوشنبه 04 اردیبهشت 91)

  3. #12
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مهر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    812
    سطح
    15
    Points: 812, Level: 15
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    با سلام دوباره ...

    ظاهرا کسی این چند روزه توی نت نبوده !!!!!!!!!!!

  4. #13
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مهر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    812
    سطح
    15
    Points: 812, Level: 15
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    با سلام ممنون از اینکه راهنماییم کردین ....

    پیرو صحبتتون بگم که مشکل چیزه دیگه ای هستش که نمیخواستم به این زودی ها بگم و نظرتونو بپرسم ... اما با بی تفاوتی مشاوران قرار گرفتم که متاسفانه یکم تند رو بوده اند ....

    و مشکل احتمالا در نحوه برخورد خود من بوده که حتما باید بازبینی کنم و متاسفانه اون برداشتی که من از خانوم های محترم به دست آوردم ( البته لطفا جهت نگیرین ) کلا هم آقایون و هم خانوم ها ... وقتی بهشون بی محلی میشه بیشتر گرایش پیدا می کنند و بسمت جهتشون امیدوار تر میشن .... در تمام این 30 سال زندگی ام متوجه این موضوع شدم که افرادی را که بهشون کم محلی میکنی ( تحویل نمیگیری) بیشتر بهت نزدیک میشن تا باهات ارتباط برقرار کنن ... شاید این روش ، روش بهتری باشه ... تا الان من خیلی باهاش خوب بودم متاسفانه هیچ کس رو جز اون ندارم ( قبلا دوستی داشتم که الان مجارستانه )(17 سال دوست بودیم و بعد که رفت من عقد کردم و شاید چون تنها شدم به نامزدم خیلی احتیاج داشتم که متاسفانه این قضیه برای ایشون مهم نیست .. جاش توی زندگیم خیلی خالیه ) ( البته باز اومدم و ویرایش کردم که باز اشتباه نشه دوست پسر که الان مجارستان زندگی میکنه و هیچ ارتباطی نداریم )

    شاید یکم باید برای خودم باشم ... خیلی دوروبرشم ... باید دور بشم ازش تا یکم کمبود منو در خودش احساس کنه .... شاید من خیلی زیاده خواهم ...........شاید ..........

  5. #14
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آذر 91 [ 03:46]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    710
    سطح
    14
    Points: 710, Level: 14
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 99 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    سلام
    به نظر من نیازی به ین کارها نیست .در صورتی شما باید رفتارتون رو اصلاح کنید که خیلی بیش از حد به ایشون چسبیده باشید و مثلا یه طوری بوده باشه که ایشون خسته شده باشند .
    آیا این طوری بوده ؟

    من نمیدونم شما و نامزدتون از نظر فرهنگی تا چه حد بهم شبیه هستید . اینجا یه فضا ی مجازیه .
    ولی خانمی که در دوران نامزدی حرف از طلاق میزنه یکم باید در مورد زندگی با ایشون فکر کنید.
    اینو جدی میگم . خیلی حرف مهمیه .
    یادمه یکی از دوستام قبل از ازدواج بهم میگفت:
    (خیلی حواست باشه هر حرکتی که از نامزدت میبینی فکر نکن فقط مربوط میشه به همون لحظه ، فکر کن میخوای یه عمر با همون رفتار زندگی کنی . )حرفش کاملا درست بود .
    حالا شما هم ببینید مثلا یه حرکت اشتباهی نامزدتون داره . میتونید در طولانی مدت تحمل کنید یا نه؟
    البته اینو هم باید بدونیم که هیچ کس کامل نیست همین طور که خودمون کامل نیستیم .

    من وقتی میخواستم ازدواج کنم خیلی تردید داشتم . چون شوهرم خیلی مذهبی بود . حتی اسمش هم خیلی مذهبی بود خودم گاهی اوقات حتی به اسمش هم فکر میکردن برام سخت بود . شوهر من روحانی بود .
    حالا توی خانواده ای که حتی توی اقوام دور هم نداشتیم . ولی احساس رو گذاشتم کنار با عقل تصمیم گرفتم . البته شرایط عمومی رو داشت ( یعنی احساس بد نسبت بهش نداشتم ) .الان خیلی خوشحالم که این طوری تصمیم گرفتم . از زندگیم جدا از نقص هایی که هر کسی داره 100در صد راضیم . مشکلاتی کوچک داریم که مشکل حل ناشدنیه نیست .
    شما ملاکتون برای ازدواج با ایشون چی بود؟
    احساس بود؟
    میخواستید از تنهایی در بیاین؟

    منظورم از اینکه ماجرای خودم رو تعریف کردم این بود که وقتی یه نفر یه تصمیم درست بگیره ممکن حاصلش چیزی باشه که هیچ وقت بهش فکر نمیکرد .ولی باعث آرامش زندگیش بشه .باعث خوشبختیش باشه . باعث پیشرفتش بشه .
    اما ممکنه با یه تصمیم نادرست اون چیزی که دلش میخواد رو به دست بیاره ولی جز حسرت و ندامت بعد از تجربه چیز دیگه ای براش نمونه .


  6. 2 کاربر از پست مفید advent تشکرکرده اند .

    advent (یکشنبه 10 اردیبهشت 91)

  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مهر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    812
    سطح
    15
    Points: 812, Level: 15
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    با تشکر از شما دوست گرامی ...

    من هم همون سوال در بخش اول تایپیک شما رو دارم و هم اون توضیح مناسب شما در بخش دومتون رو...

    اما باید یه توضیحی رو به همه دوستان بگم و اون اینکه :

    اولا مورد آتش درست کردن رو دوستان از جهت مرد و زن با هم مقایسه کردن و هدف من از مثال زدن این موضوع فقط به عدم اعتماد نامزدم نسبت به توانایی های بنده و واگذاری این مورد به خودم بوده که متاسفانه این یک مورد رو مثال زدم .... در خیلی از کارها به همین منوال است . و شاید دوستان گرامی براشون فقط مقایسه مرد و زن و حتی آتش درست کردن رو حق زنان می دانند!!!!!!!!

    دوم اینکه خواب رو من فقط مثال زدم و باز هم دوستان در مورد بیدار موندن و یا نبودن بحثی نیست و شاید اون احترامی که باید باشه نیست ....

    سوم درمورد مقایسه ایشون با دوست دختر های قدیم خودم که اصلا وجود نداشته و ندارم .... اما در حال حاضر با دوستان و فامیل ها و رابطه آنها با یکدیگر نه برای تظاهر بلکه واقعا رابطه گرم تری با نامزدهای خود دارند ... خیلی واضح بگم نسبتا سرد در هر موردی برخورد می کنند ( در ضمن متاسفانه میوه پوست کندن هم سوء تفاهم شده که باید بگم این ها همه مثال بودند - اگر ریز کردم و مثالی زدم شرمنده ام .)

    چهارم اینکه قصیه طلاق از همه موارد برام مهم تره که چرا براحتی در هر بحثی به آن اشاره می کند و چون میدونه که من به این قضیه حساسم همیشه از آن استفاده می کند و من بعدش کوتاه می آم ...

    توی همه تایپیک ها غریب به اکثر موارد مردها خانوم ها رو از طلاق میترسونن تا به زندگیشون ادامه بدن مگر اینکه واقعا مرد یک مشکل حادی داشته باشه که خانوم پیشنهاد طلاق رو میده !!! در مورد من حالا یا من مشکل حادی دارم یا نمی دونم چه مشکلیه که برخلاف دیگران اون منو از طلاق میترسونه ؟؟؟

  8. #16
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    با سلام دوباره.
    برادر گرامي اگر من در اينجا از روابط پيش از ازدواج شما نام بردم هدف مقصر جلوه دادن شما نبود بلكه هدف من و ساير دوستان(حال با هر لحني و به هر زباني) ريشه يابي مشكل شما بود تا هم بهتر بتوانيم راهنمايي كنيم و هم شما بهتر در مورد حساسيتهاي خود قضاوت كنيد.صرف نظر از بحث شرعي كه ميتوان مورد قبول من و شما باشد يا خير آسيب بزرگ اين گونه روابط(هر چند كه بسيار هم باب شده باشد ،اگر چه رواج يك چيز صحه اي بر درست بودن آن نيست) ايجاد ميل به مقايسه و شناخت نادرست در مورد جنس مخالف است.كه در پست قبلي ام به آنها اشاره كردم.

    نوع ديگر اين شناخت نادرست در گوشه اي از طرز تفكر شما مبني بر بي محلي براي جلب طرف مقابلتان خودنمايي ميكند.در ازدواج از آنجايي كه دو طرف قانونا به هم مرتبطند (به قول معروف از اين بابت كه ممكن است طرف مقابل را از دست بدهند خيالشان راحت است) بي محلي چاره ساز نيست.بايد ريشه يابي و اصلاح روابط را سر لوحه خود قرار دهيد.

    در ريشه يابي مشكلات با توجه به اين كه ما عملا نميتوانيم در فرد مقابلمان تغيير ايجاد كنيم و اين اختيار در توان ما نيست (مگر اون فرد خودش بخواهد و پيش قدم شود) به قسمتهايي كه مشكل در اثر رفتار خودمان ايجاد شده توجه ميكنيم تا با حل اين قسمتها مشكلمان حداقل اگر از بين نميرود كمرنگ و قابل تحمل شود.چه بسا برخي از اين مسائل مستقيما در اثر نحوهي تفكر يا عملكرد خود ما به وجود آمده باشد و بدين ترتيب با حل آن مسئله صد در صد حل شود.
    به اين ترتيب ما از تفسير و درست يا غلط بودن رفتارهاي نامزد شما چشم ميپوشيم(چون اصلاح آن همان طور كه گفتم در دايره ي اختيارات ما نيست) و به بخشي كه مربوط به شماست مي پردازيم.

    به اين ترتيب چيزي كه بيش از همه در پست آخر شما جلب توجه ميكند ميل به كسب انواع مختلف محبت مورد نياز يك انسان فقط از يك نفر (نامزدتان ) است.كه هم از دايره ي توان يك فرد خارج است و هم در صورت اعمال بيشترين تلاش از جانب ايشان شما در نهايت باز هم صد در صد ناراضي خواهيد بود.چرا كه جنس اين روابط(با دوست هم جنس و با جنس مخالف) حتي خانواده(پدر و مادر) همكار و الي آخر با هم متفاوت است.و متاسفانه اين اشتباه اغلب زوجهاي جوان است كه پس از ازدواج سعي ميكنند تا تمام نيازمنديهايشان را ناخود آگاه در يك فرد خلاصه كنند.

    با قسمتي كه نوشتيد شايد يكم بايد براي خودم باشم كاملا موافقم.اما اين به مفهوم بي محلي به نامزدتان نيست بلكه به معناي گوش دادن به نداي دروني خودتان است.دوستاني هم جنس خود پيدا كنيد،روي روابطتان با خانواده تان كار كنيد،روي شغل و تفريحات فرديتان(مثل باشگاه،شنا و ...) بيشتر وقت بگذاريد.انرژي درونيتان را(يا به قول دوستانمان در همدردي بانك عاطفيتان را) از طرق ديگري هم ميتوانيد پر كنيد آن وقت به وضوح خواهيد ديد كه چه نتايج شگرفي در روابطتان با نامزدتان رخ خواهد داد.
    اين پست بسيار طولاني شد، اما نا گفته ها در اين باب بسيار است،كمي در تالار با موضوع بانك عاطفي سرچ كنيد مطالب زيادي دستگيرتان ميشود.

    موفق باشيد

  9. 3 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (دوشنبه 04 اردیبهشت 91)

  10. #17
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آذر 91 [ 03:46]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    710
    سطح
    14
    Points: 710, Level: 14
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 99 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    وقتی چند سال از زندگی بگذره شما از همسرتون جز آرامش ، متانت ، گذشت ، محبت ، دانایی چیز دیگه ای نمیخواین.
    چیزی که واقعا فکر میکنید جوونا چقدر وقت ازدواج بهش فکر میکنن.
    اولین چیزی که تو فکرش هستند خوش تیپ باشه ، خوش قیافه باشه ، ویکی دیگه خوب بلد باشه حرف بزنه . حالا اگه هم پول دار باشه دیگه عالیه.
    اینا خوبه اما مهم تر هم هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    شما چه جوری تصمیم گرفتید؟
    مسائلی که برای زندگی لازمه رو در نظر گرفتید؟

    اگه در نظر گرفتید و نمره ی قابل قبول گرفته نامزدتون
    حالا میریم سراغ یه بحث دیگه
    اینو یاد داشته باشید همه ی زنا مثل همند .هم ی مرد ها هم همین طور . همه مشکل دارند . هیچ کس ایدآل ایدآل نیست . مگه یه سری افراد خاص ...که خیلی خیلی کمند. این خانم این مشکلو داره یکی دیگه یه مشکل دیگه . زندگی که رویا نیست .
    کم کم میتونید روی هم تاثیر بذارید . اخلاقاتون بهم نزدیک شه . با صحبت کردن در مورد مسائل هایی که ناراحتتون میکنه نامزدتون رو در جریان بذارید . و منتظر عکس العمل بعدی از ایشون باشید .

    نامزدتون اگه شما رو دوست داشته باشه که داره . تغییر میکنه . ولی کم کم . باید صبر داشته باشید .
    اگه تغییری ندیدید اون موقع بیشتر فکر کنید.
    موفق باشید

  11. کاربر روبرو از پست مفید advent تشکرکرده است .

    advent (دوشنبه 04 اردیبهشت 91)

  12. #18
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 15 مهر 91 [ 15:32]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    812
    سطح
    15
    Points: 812, Level: 15
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 19 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    همانطور که گفتید زیبایی - خوش تیپی و پولدار بودن خوبه اما احساس آرامش - درک متقابل - دانایی و گذشت هدفهایی بود که من در نامزدم میخواستم و فکر کردم که وجود داره اما حالا نه آرامش - نه درک متقابل - نه گذشت رو اصلا احساس نمی کنم . چون چند باری در عصبانیت رفتاری از ایشون رو دیدم که هر کس دیگه ای بود شاید هیچ وقت با ایشون نمی موند ... جلوی چند نفر در پارک منو فحش داد و گفت گم شو !!! انگشترشو بسمت من پرتاب کرد گفت ( شرمم میاد بگم) به هرحال انگار خیلی بی ارزشم انگار که .....آه ........ که دیگران فکر کردند من مزاحم یک خانوم شدم که بعدا متوجه شدن من نامزدشم!!!!! همه با تعجب صحنه رو ترک می کردند !!!! به هر حال در زندگی بحثهایی وجود داره که شاید هر دو طرف عصبانی شوند اما آیا این رفتار طبیعیست؟؟؟
    یه روزه دیگه توی خیابون صحبت داغی داشتیم آیا در خیابان جلوی چند نفر عابر پیاده با مشت به کمر من زدن آیا طبیعیست ؟؟؟

    من آرامش را فکر می کردم و وجود نداشت - محبت را فکر می کردم و کم کم کمرنگ شد تا حدی که به مقایسه گذاشتم ( از دوستانی که می گویند مقایسه نکن کار اشتباهیه عذر می خوام اما امکان این قضیه وجود ندارد - همیشه وقتی مشکلی پیش می آید شما مقایسه میکنید " یه مثال کوچک میزنم وقتی گوشیتون یا ماشینتون خراب میشه آیا با گوشی های دیگه یا ماشین های دیگه مقایسه نمی کنید؟؟؟ آیا علت خرابی رو جستجو نمی کنید ؟؟؟ آیا با قرار دادن در یک جا این دو را مقایسه نمی کنید؟؟؟ البته انسانها با اشیاء و دیگر موجودات متفاوت هستند اما به هر حال مقایسه بوجود می آید البته ناخواسته و بی اراده)

    دیشب من رفتم خونه نامزدم . خواهرشش خونشون بود که شوهرش سرکار بود و بچه اش هم بازی میکرد با من!!

    چون من دیر وقت رفتم خونشون همه شام خورده بودند(ساعت 11 شب - و می دونست که من ناهار نخوردم) ... به جای اینکه برای من شام بیاره با خواهر زادش که پیش من بود بازی می کرد من هم چیزی بهش نگفتم ... و 2 دقیقه بعد خواهرشون صداش کرد و رفت آشپزخونه و با یه سینی غذا که شک ندارم خواهرش برام آماده کرده بود به نامزدم داد تا برام بیاره تا بخورم .. و حواس پرتی نامزدم رو هیچ وقت به روش نیاوردم اما خوب خودتون مقایسه کنید آیا من اشتباه می کنم ؟؟؟ شاید انتظار من زیاده و یا !!!!!!!!!!!!!!!!!!

  13. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 شهریور 92 [ 22:10]
    تاریخ عضویت
    1390-11-17
    نوشته ها
    218
    امتیاز
    1,668
    سطح
    23
    Points: 1,668, Level: 23
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    590

    تشکرشده 585 در 180 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    بارها حرف طلاق رو زده و بهم میگه دیگه ادامه ندیم !!! من فکر می کردم آقایون همیشه با واژه ی طلاق خانوم ها رو می ترسونن تا به حرفاشون گوش بدن . اما نامزده بنده از این ابزار داره استفاده می کنه و فهمیده که من از طلاق بدم می آید و بارها ازش استفاده کرده .

    ميشه لطفا بگيد تو چه موقعيت هايي ايشون حرف طلاق رو ميزنند؟ مي تونيد چند تا مثال بزنيد

    يكي از اشكالات كار همينه كه ايشون فهميدن شما از طلاق واهمه داريد. شايد وقتي در مقابل شما حربه ديگري نداشته باشند (مثلا حرف منطقي)، متوسل به اين حرف ميشن. شما ديگه در مقابل اين حرفشون عكس العمل نشون نديد

    ميشه بگيد روايط عاطفي داخل خانواده خودتون و همسرتون به چه شكليه؟





  14. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 03 آذر 91 [ 03:46]
    تاریخ عضویت
    1391-1-30
    نوشته ها
    48
    امتیاز
    710
    سطح
    14
    Points: 710, Level: 14
    Level completed: 10%, Points required for next Level: 90
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    95

    تشکرشده 99 در 37 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خانومم تو روم وایمیسه.....

    حواس پرتی در مورد شام آوردن مهم نیست . این حل میشه .
    ولی رفتار هاشون توی پارک واقعا غیر قابل تحمله . خیلی کارشون اشتباه بوده. شما چی کار کردید بعدش؟؟؟؟

    شما نباید بزارید نامزدتون این رفتار رو با شما داشته باشه . حتی اگه شما بدترین رفتار رو داشته باشید. ولی اون تا ااین حد نباید با شما برخورد کنه. مرد همیشه باید احترامش نگه داشته بشه . زن هم عواطفش باید حفظ بشه و خدشه ای بهش وارد نشه.


 
صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. با جاری مقایسه گرم چه کنم
    توسط tommy در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 فروردین 96, 13:02
  2. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 خرداد 94, 14:00
  3. ده راه برای کاهش ریسک طلاق
    توسط بالهای صداقت در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 27 بهمن 90, 11:07
  4. مقایسه کردن ممنوع!( یا چطور بیاموزیم خود را با دیگران مقایسه نکنیم!)
    توسط آویژه در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 14 آذر 90, 22:00
  5. مقایسه کردن زبادی و تاثیر پذیری مخرب
    توسط sepi در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 18 مرداد 90, 02:04

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.