به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 35 , از مجموع 35
  1. #31
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من برگشم به خونه ولي يه مشكل جديد پيدا كردم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط advent
    سلام دریای عزیز
    توی ذهن خودت تصور کن اگه پسر داشتی چه توقعی از عروست و پسرت داشتی ،من همیشه مشکل خودمو اینطوری با مادر شوهرم حل میکنم. بیشتر موقع ها جواب میده نتیجش هم اینه که اون لحظه بهم آرامش میده و بدون استرس و ناراحتی میتونم با قضیه برخورد کنم.به علاوه اینکه به عواقب کارم هم نگاه میکنم تا بعدن پشیمون نشم.
    اولا تشكر از اينكه پستم رو خونديد.
    من كلا تو خونوداه اي بزرگ شدم كه مامانم هم از مادربزرگ و هم از پدربزرگ پديرم اونم از هر كدوم به مدت 3 سال نگهداري كرده. هميشه هم اين رو مي گم كه مامان شوهرم خيلي زحمت كشيده كه پسرش رو بزرگ كنه و هرچي هم نباشه مادرش هست. و براي اينكه خيلي بهشون احترام مي زارم، تمام كارهاي خونم رو انجام مي دم كه وقتي مياد زياد تو زحمت نباشه، حتي من خورشت رو آماده مي زارم مي گم برنج رو خودش درت كنه ، مي بينم خودش يه چيز ديگه درست كرده و به شوهرم گفته چيزي تو يخجالتون نبود.
    من اين دوهفته اونقدر خسته ممي شم كه اصلا ديگه حوصله فكر كردن به اين چيزا رو پيدا نمي كنم.
    الانم مشكلم با مادرشوهرم ندارم. درسته دروغ گفته و الان من واقعا تو مضيقخ هستم و ايشون اين كارا رو لطف در حق ما مي دونه، كه ما خودكفا بشيم ، ولي واقعا به اين ايمان آوردم كه از خدا بخوام واسه خودم برسونه.
    من از شوهرم دلگير شدم، با اينكه مي بينه 6 عصر كه مي رسم خونه مثل جنازه هستم ولي براش تا حد ممكن كم نمي زارم، ولي بازم برميگرده مي گه، مادرم بيشتر زحمت مي كشه.
    شايد اگه 2 ماه پيش بود برمي گشتم جوابش رو با دعوا مي دادم، ولي الان فقط با يه لبخند و دستشون درد نكنه جواب مي دم و تو خودم مي ريزم تا اينجا به شما بگم و خودم رو خالي كنم.

  2. #32
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: من برگشم به خونه ولي يه مشكل جديد پيدا كردم.

    دریا جان سلام

    درک میکنم که شرایط غیر عادی رو طی میکنی اما همین که درایت و خویشتنداری را پیش گرفتی خیلی خوبه

    امیدوارم همسرت هر چه زودتر سلامتش رو به دست بیاره

    از اینکه اینجا درددل کردی ممنونم ما در کنارتیم عزیزم

    شاد و موفق باشی دوست عزیز

  3. 3 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    ویدا@ (دوشنبه 11 اردیبهشت 91)

  4. #33
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 12:06]
    تاریخ عضویت
    1390-9-10
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    1,165
    سطح
    18
    Points: 1,165, Level: 18
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    438

    تشکرشده 462 در 89 پست

    Rep Power
    23
    Array

    RE: من برگشم به خونه ولي يه مشكل جديد پيدا كردم.

    دریا جان سلام

    مطمئن باش همسرتون ته دلش میفهمه چقدر شما فهمیده دارید عمل میکنید. موفق باشی عزیزم

  5. کاربر روبرو از پست مفید sea تشکرکرده است .

    sea (دوشنبه 11 اردیبهشت 91)

  6. #34
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: من برگشم به خونه ولي يه مشكل جديد پيدا كردم.

    دریا جان
    منم پست طولانیت رو خوندم



    یه اصلی رو بپذیر..شما پول قرض کردی و بایدم پس بدید.حالا از هرکی که میخواد باشه

    کمی سطح توقعاتت رو بیار پایین..

    اصلا در روابط بین دو تا برادر وارد نشو و دخالت نکن.شما چیکار داری میگی چرا برادرت اینجوری کرد چرا اونجوری کرد؟

    شوهرت که از برادرش ناراحت نمیشه چون برادرشه اما از شما قطعا ناراحت میشه و باعث میشه دلخوریش رو در شکلهای دیگه (همونطور که گفتی در قسمت اخر نوشته هات که گیر داده بود به لطف مادرش و اینا )



    منم گفتم دستش درد نكنه. نمي دونم برا چي شوهرم يهو برگشت گفت: مامانم بهم لطف مي كنه كه مياد خونمون تو نبايد توقع داشته باشي كه كاراي تو رو هم اون انجام بده

    فهمیدی حالا علتش رو!؟

    کمی محتاط تر عمل کن و نذار این حرفهای خاله زنکی رابطه از هم پاشیده تون رو که شکر خدا درست شده دوباره خراب کنه....
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  7. #35
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مهر 91 [ 13:47]
    تاریخ عضویت
    1391-1-27
    نوشته ها
    86
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    71

    تشکرشده 70 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: من برگشم به خونه ولي يه مشكل جديد پيدا كردم.

    خيلي ممنون از جواباتون.
    برام دعا كنين كه صبرم زياد بشه، شوهرم هوس كرده يه چند روز بره خونه مادرش، منم كه باهاش ميرم.
    حالا هيچي نشده ديشب وسايلش رو آماده كردم بهش گفتم ديگه وسايلت رو بيرون نيار لباساي منم همونجان ، نگو مسواكش يادم رفته(آخه تو اين 2 هفته هر 4 روز يه بار به زور مسواك مي زنه) زنگ زده مي گه خوبه مامانم ساك رو از اول چيد والا نمي فهميديم كه مسواك منو نزاشتي.

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    دریا جان
    منم پست طولانیت رو خوندم



    یه اصلی رو بپذیر..شما پول قرض کردی و بایدم پس بدید.حالا از هرکی که میخواد باشه

    کمی سطح توقعاتت رو بیار پایین..

    اصلا در روابط بین دو تا برادر وارد نشو و دخالت نکن.شما چیکار داری میگی چرا برادرت اینجوری کرد چرا اونجوری کرد؟

    شوهرت که از برادرش ناراحت نمیشه چون برادرشه اما از شما قطعا ناراحت میشه و باعث میشه دلخوریش رو در شکلهای دیگه (همونطور که گفتی در قسمت اخر نوشته هات که گیر داده بود به لطف مادرش و اینا )



    منم گفتم دستش درد نكنه. نمي دونم برا چي شوهرم يهو برگشت گفت: مامانم بهم لطف مي كنه كه مياد خونمون تو نبايد توقع داشته باشي كه كاراي تو رو هم اون انجام بده

    فهمیدی حالا علتش رو!؟

    کمی محتاط تر عمل کن و نذار این حرفهای خاله زنکی رابطه از هم پاشیده تون رو که شکر خدا درست شده دوباره خراب کنه....
    به خدا من اصلا هيچي به روم نمي يارم. خودش مي بينه كه مامانش كم كاري مي كنه به خاطر اينكه غرور خودشو له نكنه ، منو به جاش آزار مي ده.
    من كه نمي خواستم پول قرض كنم. من هميشه به مامانم مي گفتم من با كسي ازدواج مي كنم كه خونه داشته باشه، برام ماشين مهم نبود ولي خونه خيلي مهم بود، هميشه مي گفتم من ولخرجم و نمي تونم با هزارتومن هزار تومن جمع كردن زندگي كنم، اينام كه گفتن خونش تامينه، موقع نامزديم خودش مي گفت فلان خيابون تو برج فلان خونه دارم، ولي بعدش چي؟ مادرش كه گفت من گفتم مسكنش تامينه نه اينكه خودش خونه داشته باشه.
    بعد مادر شوهرم به من گفتن هرجا شوهر گفت برو تو بايد بدون چون و چرا قبول كني حتي اگه پشت كوه باشه، منم گفتم مگه منو از پشت كوه خاستگاري كردين يا اينكه خودتون پشت كوه نشين بودين، مي گفتن خيلي زرنگي كه مي خواي همين اول كاري صاحب خونه بشي.همش مادر شهرم مي گفت نمي زارم طلاهات رو بفروشي ما آبرو داريم و از اين حرفا.ولي موقع فروشش مامان من گفت بيا طلاهات رو بزار پيش ما امانت هروقت داشتين برگردونين با همون پول اوليه، شوهرم اولش قبول كرد بعد از اينكه با مامانش مشورت كرد گفت نمي شه بايد بفروشيم من نمي تونم پولشو برگردونم و از اين حرفا.
    بعد از اينكه طلاهاي من رو فروخت درست 1 هفته بعدش قيمت طلا 20 تومن كشيد روش. حدودا 4 تومن اونجا ضرر كرديم، بعدم كه خودشون وام برداشتن 5 تومن ماشين 8 تومني رو بهمون مثلا كادو دادن، كه اونم 3 تومن ضرر كرديم. همزمان با اونم براي پسر كوچيكشون كه 7 سال از شوهر من كوچيكتره ماشين خريدن و گفتن واسه جفتشون يكسان عمل مي كنيم. الان كه خودشون ماشين عوض مي كنن مي گن پول نداريم. كي در عرض 6 ماه مي تونه با اين خرج بالا و كلي اقساط 2 تومن اضافي جور كنه و بدهي شو صاف كنه.
    ببينين آخه انصاف بود؟
    الان شوهر من عمل كرده ، كلي خرج و مخارج داريم، خودشون ماشين داشتن


 
صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواهش ميکنم کمک کنيد راهمو برای حفظ زندگيم پيدا کنم
    توسط aram68 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 01 دی 93, 20:38
  2. خانم ها چگونه همسر ايده آل خود را پيدا كنند؟
    توسط ملاحت1 در انجمن معیارهای ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 مرداد 92, 20:05
  3. پيامد هاي زلزله در كشور ها مختلف
    توسط parnian1 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 08 آذر 88, 12:50
  4. جفتها را پيدا كن !
    توسط آرمان 26 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 11 فروردین 88, 12:18
  5. پيشنهاد همكاري
    توسط آرمان 26 در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 23
    آخرين نوشته: جمعه 07 فروردین 88, 19:05

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.