به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 39
  1. #11
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    سوالها رو قبلا جواب دادم ولی به احترام شما که واسم پست زدین
    من 27 سالمه و ایشون 30 .ازدواجمون سنتی بود مادرش منو توی یه مهمونی دید و...
    بله از اول همینجوری بود ولی الان خیلی بیشتر شده
    من با بچه مخالف بودم بخاطر همین اخلاقهاش و بی محبتی هاش
    ولی اون بچه میخواست اونم بخاطر اینکه میگفت سر من گرم بشه و عقیده اش این بود که سر زن رو باید با بچه داری گرم کرد و بدون هماهنگی با من اقدام کرد

  2. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 30 فروردین 00 [ 04:41]
    تاریخ عضویت
    1391-1-18
    نوشته ها
    112
    امتیاز
    9,296
    سطح
    64
    Points: 9,296, Level: 64
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    166

    تشکرشده 162 در 60 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    مریم مقدس عزیز یه مقدار از عصبانیت و پرخاشجو بودن همسرتون به خاطر شغلشونه. اینکه پلیس هستند. من هم برادرم مأمور نیروی انتظامی هستن و زود عصبانی می شن. چیزایی که می بینن و حرفایی که می شنون قشنگ نیست. واسه همینم روشون تأثیر گذاشته. نمی شه مثل بقیه مردها باهاشون رفتار کرد. بعدشم به نظر من که رفتاری که داره با ته دلش یکی نیست. اگه واقعا دلش می خواست جدا بشه تا الان یه کاری کرده بود.راستی یه سوال. شما پیشنهاد می دید که خونه خانواده ایشون هم برید؟ یا خانواده ایشون رو دعوت می کنید خونتون؟ رفتار شما با خانواده ایشون چطوریه؟ تاحالا شده یه غذای جدید واسشون درست کنید و بگید به خاطر ایشون درست کردید؟ کلا می شه یه کم در مورد محبتایی که به هم داشتید و خاطرات قشنگی که داشتید توضیح بدید؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید marzieh411 تشکرکرده است .

    marzieh411 (یکشنبه 20 فروردین 91)

  4. #13
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 اردیبهشت 91 [ 16:21]
    تاریخ عضویت
    1389-3-22
    نوشته ها
    94
    امتیاز
    2,735
    سطح
    31
    Points: 2,735, Level: 31
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    219

    تشکرشده 216 در 77 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    سلام عزیزم

    من با توجه به خوندن تاپیک های قبلیت میخواستم مشکلاتت رو دسته بندی کنم تا ذهنت ازادتر شه و همینطور بچه ها بتونن کمک بیشتری و مفیدتری کنن

    راستش به نظرم یه مشکل تو صحبت های همسرت در مورد زنهای دیگه و رفتارهایی که تو این تاپیک نوشته بودی http://www.hamdardi.net/thread-15481.html و با توجه به اینکه الان هم یه خطی در این مورد نوشتی میخواستم بدونم که در این مورد به کجا رسیدی ایا نسبت به گذشته رفتار ایشون بهتر شد یا هنوز هم ادامه داره و مشکلت ررو این موضوع به کجا رسیده.در این مورد به نظرم این تاپیک و به خصوص پست 35 رو بخون به نظرم تاپیک خوبی هست و میتونه کمکت کنه http://www.hamdardi.net/thread-21778-page-4.html


    موضوع بعدی عصبانیت های همسرت هست و رو این موضوع باید بدونی که رفتار شما و به عبارتی عکس العمل تو بسیار نقش مهمی داره و بهتره رو این موضوع مقالاتی بخونی .من دو تا لینک رو پیدا کردم
    http://www.hamdardi.net/thread-7624.html
    http://www.hamdardi.net/thread-12542.html


    موضوع بعدی هم اینکه میگی همسرت زیاد احترامت رو نگه نمیداره .فکر میکنی این رفتار همسرت دلیلش چیست؟ایا به خاطر مثلا موقعیت شغلی اش است که فکر میکنه ادم مهمیه و بالاتر از شماست؟ایا موقعیت فرهنگی اش و خانواده اش مثلا بالاتر از شماهستن؟یا اینکه کلا ادمی هست که بقیه رو حساب نمیکنه ؟یا اینکه مردی هست که کلا زنها رو پایینتر میدونه؟چه کسانی مورد احترام همسرت هستن و اینها چه خصوصیاتی دارن ؟

    همینطور من با خوندن یکی از تاپیکات فکر میکنم که یه مشکلی هم هست که شما کاملا محدود شدی به خانه و همسرت.یعنی برای خودت سرگرمی و هدفهای دیگه ای در زندگی نداری.نوشته بودی تنها و پکر شدی.بنابراین هر رفتار همسرت تاثیر خیلی بیشتری روی شما میذاره .میخواستم بدونم هنوزم همینطوره یا برای خودت کلاسی میری یا هر سرگرمی که شما رو و حال و هوات رو عوض کنه و همینطور باعث اعتماد به نفست بشه یا باعث بشه که برای خودت یه هدف شخصی داشته باشی مثلا یادگیری یا مهارتی و ...

    امیدوارم همیشه موفق باشی

  5. 4 کاربر از پست مفید گل بیرنگ تشکرکرده اند .

    گل بیرنگ (یکشنبه 20 فروردین 91)

  6. #14
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    مرضیه جان مرسی
    درسته شغلش خیلی روی رفتارش تاثیر داره و پر استرس و کم حوصله میشه به عینه دیدم وقتی یه مدت سر کار نمیره انگار تازه یه آدم دیگه میشه
    بله خونواده ایشون شهرستان هستن و من همیشه در مورد تماس تلفنی با خونوادش و سر زدن به اونا بهش تذکر میدم منظورم اینه که تشویق و پیشنهاد میدم

    گل بیرنگ عزیز ممنونم از زحمتی که کشیدی
    راستش اون حرف های آزار دهنده رو خدا شکر مدتهاست که نشنیدم بخصوص از وقتی که سه نفر شدیم فکر میکنم بیشترش هم به این علت بود که میخواست منو اذیت کنه یه بار اعتراف کرد لذت میبرم تو حرص میخوری
    یا یه بار دیگه گفت راستی خیلی وقته دیگه از این حرفها نمیزنم ولی دیگه ادامه نداد

    ممنونم از لینکهایی که درمورد عصبانیت گذاشتی

    احترام نذاشتنش بخاطر باورهاییه که در وجودش شکل گرفته اینجوری بزرگ شده میدونی نقش پدر توی خونواده خیلی مهمه و عینا از پدرش الگو گرفته اون هم نسبت به زنش همینجوریه حتی الان که سنی ازشون گذشته


    شوهرم آدمایی رو قبول داره که غرور نداشته باشن و یه رنگ و صاف باشن .اصولا شوهرم آدم خودبرتر بینی هست خیلی وقتا کمالگراست همین هم روی عصبانیتش تاثیر میذاره

    درسته از یه زمانی سعی کردم اینقدر محدود به شوهرم نشوم ولی بازهم نشد اول وآخر رسیدم به شوهرم کلاس خاصی و سرگرمی و تفریح خاصی ندارم ولی سعی میکنم حتما واسه خودم یه برنامه بچینم

    راستش اومدم به تاپیکم سر بزنم که اینو بگم

    دیروز صبح یه دعوای دیگه شوهرم راه انداخت که خیلی دلمو شکست همون غرغرها داد و بیدادها .بعداز ظهرش جایی دعوت بودیم تا امروز باهاش حرف نزدم امروز ساعت 3 بعد ازظهر زنگ زد منم سلام کردم گفتم خوبی .صداشو یه جوری با خنده و لوس گفت من با تو قهرم با من حرف نزن
    گفتم چه جالب پررو خیلی نامردی
    اونم گفت میدونم خیلی نامردم
    گفت به خدا تو خیلی خوبی
    ولی من خیلی دلم گرفته بود بحثو عوض کردم و در مورد چیزای دیگه حرف زدیم

    شب که اومد خونه در رو که باز کردم تو صورتش نگاه نکردم سرمو بغل کرد و بوسید دوباره گفت تو خیلی خوبی

    شب کنارش نشسته بودم گفت من دست خودم نیست زود عصبانی میشم تو که منو میشناسی گفتم از کجا بدونم حرفهایی که میزنی حرف دلت نیست
    گفت حرفهامو به دل نگیر آدم توی دعوا همه چی میگه
    گفتم تو فقط دعوا داری من کی دعوا کردم
    گفتم نمیتونی حس منو درک کنی میدونی چقدر حرفات آدمو میسوزونه
    گفت میدونم
    گفتم من به جایی که از تو محبت بگیرم (بغض سراغم اومد چیزی نگفتم)
    گفتم میدونی چقدر دیشب ناراحت بودم شب با بغض خوابیدم از شدت بغض سر درد گرفتم اعصابم ضعیف شده این بچه رو دوبار امروز زدم

    شوهرم توی فکر رفت و چیزی نگفت منم بحثو عوض کردم


  7. #15
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    خیلی دوست دارم خانوم del هم نظر بدن چون
    j,d بعضی تاپیک ها دیدم ایشون هم از بداخلاقی شوهرشون گفته بودن اگه درست میگم
    بهم بگین چیکار کردین ؟
    پیش روانپزشک بریم ؟
    داروهاش تاثیر داره ؟

  8. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    مریم عزیزم؛ بله؛ همسرم من هم مشکل بداخلاقی رو داره؛ به علاوه ی بعضی از مشکلات دیگه ای که گفتم.
    ما پیش روان پزشک هم رفتیم و ایشون داروهایی رو تجویز کردند؛ این داروها متاسفانه دوران کوتاهی جواب میده و اینکه یه کم رفتارهاشون رو تعدیل میکنه!
    راستش خیلی تحقیق کردم و به آخرین نتیجه ای که رسیدم این بوده که من باید بپذیرم که همسرم فردی عصبانی هست و خیلی زود نسبت به اتفاقات اطرافش واکنش نشون میده؛ و این رو برای خودم این جوری هضم کنم که خیلی از خانوم ها با همسرانی با بیماری های خاص؛ قلب یا حتی سرطان زندگی میکنند و من هم میتونم به همسرم این جوری نگاه کنم تا پذیرش این مساله برام ساده تر باشه؛ اما این دلیل نمیشه که من بشینم و نگاه کنم.
    و مهم ترین نتیجه اینکه رفتارهای من به عنوان همسر و خانوم این مرد؛ فوق العاده تاثیرگذار هست؛ من وقتی بپذیرم که ایشون زود عصبانی میشن؛ بنابراین
    اسباب عصبانیت ایشون رو فراهم نمی کنم.
    سعی میکنم بهتر بشناسمشون تا درگیرهامون کمتر بشه.
    3. وقتی عصبی هست؛ واکنش هام رو جوری تنظیم کنم که شدت نبخشم به عصبانیتشون.
    و 4. اینکه آرامش و صبر من فوق العاده میتونه به آرامش این مرد تاثیر بگذاره. من باید واکنش های مناسب مقابله با رفتارهای عصبی گونه ی ایشون رو یاد بگیرم.
    این جوری هم خودم آروم تر هستم و هم به مرور زمان رفتارهای همسرم تعدیل میشه!
    البته این آخرین تصمیماتی هست که گرفتم و نیاز به زمان دارم تا تمرین و عملیشون کنم توی زندگیم.

  9. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (سه شنبه 22 فروردین 91)

  10. #17
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    ممنونم del عزیز
    خیلی خوشحالم که داری سعی میکنی کنترل اوضاع و همسرت رو بدست بگیری

    ممنونم که نظر دادی
    منم اول سعی میکنم اگه قبول کنه پیش یه روانپزشک بریم (خدا کنه بهش بر نخوره )
    چون واقعا انرژیم تحلیل رفته و خیلی احساس تنهایی میکنم

    مواردی که نوشتی و که باید رعایت کنی نیاز به سعه صدر و گذشت داره خدا کنه منم بتونم چیزایی رو که نوشتی قبول کنم و با اخلاق شوهرم کنار بیام
    چیزی که همیشه خودش میگه من قابل تغییر نیستم همینم که هستم

  11. #18
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-7-27
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    سلام. عزیزم منم یه شوهر بداخلاق دارم. و لی از لحاظ مالی مستقلم.ولی بازم احساس میکنم نمیتونم ازش جدا بشم چون بهش وابستم. البته از یه لحاظ دیگه. و البته برام سخت خونه ی پدریم برگردم.البته شوهر من با شوهر شما خیلی فرقداره. تا حالا فقط چند بار فحش داده و چند بارم کتکم زده. ولی هیچ وقت حرف طلاقو پیش نمیکشه و خودمم هر وقت حرفشو پیش میکشم مسخرم میکنه میگه تو به رابطه ی ج ن س ی عادت کردی اگه طلاق بگیری دیگه تو خونوادت جات نیس مگه بچه ای وقتی باش قهر میکنم شروع میکنه به بد وبیراه گفتن البته از ترسش فقط چند بار قهر کردم.الان 9 ماه ازدواج کردم بچه هم ندارم. میدونم چی میکشی عزیزم منم 9 ماه دارم تحقیر میکشم مثلا بهم میگه من زن عاقل میخاسم ولی تو عاقل نیسی. یه بار که زدمو و قهر کردم رفتم خونه بابام بابام باش کلی دعوا کرد منم گفتم خوب اشتباه کردی چه انتظاری داری. گفت اینا همش از خریت تو. معلومه خیلی بیشتر از من سختی میکشی نمیدونم چرا جدا نمیشی اگه بری خونه ی پدریت و با نداری زندگی کنی بهتر از زندگی با این آدم. عزیزم میدونم چی میکشی. باور کن به طلاق هم فک کردم. خونوادمم میگن طلاق بگیر . دقیقا فک میکنه زن برا کلفتی ساخته شده و من باید همه کارای خونه رو انجام بدم. و اگه کوچکترین نقص و کمبودی تو زندگیمون پیش بیات حتی اگه خودشم مقصر باشه به گردن من میندازه. و داد و بیداد راه میندازه.

    منم با بچه مخالفم بخاطر همین بداخلاقیاش . وقتی بهش میگم به شدت جبه میگیره.شوهرمنم همینجور که گفتی هر چی از دهنش در میات میگه بعدشم میگه معذرت میخام دیگه تکرار نمیشه. دوست داره همه کارام و همه چیزو کنترل کنه تو خونه . به من هیچ اختیاری نمیده حتی تو آشپزخونه و طریقه ی مرتب کردنشو و چیدن وسایل هم دخالت میکنه. بخدا منم از دسش ضعف اعصاب گرفتم برا زن هیچ ارزشی قایل نیس. فک کنم پدرشم با مامانش اینجوری برخورد میکرده. وقتی میریم خونه ی مامانش اینا با همه بد اخلاقی میکنه. اونا خودشونم خیلی جالب با هم حرف نمیزنن. به شدت در مقابل اشتباهاتش جبهه میگیره. توانایی پذیرفتن اشتباهاتشو نداره. و همه ی اشتباهاتشو به گردن من میندازه. از تربیت غلطش. دقیقا عین شوهر خودت که گفتی اوایل به عمد اذیتم میکرد و خودش میگه میخام حرصتو در بیارم. اونم به من گفت از گریه کردنت لذت میبرم. چون دوستت دارم اذیتت میکنم. اما الان دیگه از عمد اذیت نمیکنه.شوهر منم خیلی کمال گراست . انتظار داره من ادم کاملی باشم بدون هیچ اشتباه و خطا و اگه غیر از این باشه تو خونه قیامتی به پا میکنه. منم همینجور که باش زندگی میکنم دلم ازش پر تازه وقتی هم ابراز میکنم یه حرفایی میزنه که دلم بیشتر پر میشه.از وقتی باش ازدواج کردم یه مسافرت خوش یا عروسی خوش نرفتم همشو تو دهنم زهر مار کرد حتی عروسیه خودمون. و من خیلی میترسم اون بیاد از ترس از دس دادنم منو باردار کنه. تا ازش طلاق نگیرم. همش میخات از حقوقی که میگیرم برا منافع شخصیش استفاده کنه همش ازم سو استفاده میکنه. مثلا میگه بریم با پول تو بازارموبایل بخرم برا خودم. البته من تسلیمش نشدم.

  12. #19
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 بهمن 92 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1390-11-16
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    4,421
    سطح
    42
    Points: 4,421, Level: 42
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    182

    تشکرشده 174 در 86 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    سلام
    مردا ميدونن كه ما زنا از تنها شدن ميترسيم. به خاطر همينم هر طور دوست دارن رفتار ميكنن.
    توي جامعه ما مردا هر طوري كه راحت تر هستن رفتار ميكنن و حاضر نيستن به خاطر همسرشون يه كم رفتاراي بدشون را متعادل كنن. اونوقت در مقابل ما خانوما بعد از يه مدتي كه سعي كرديم با ترفندها و سياستهاي زنانه اونا را متوجه اشتباهاتشون كنيم و موفق نشديم( چون مردا هيچ وقت عوض نميشن) ، همه بهمون ميگن شوهرتو همينجوري كه هست قبول كن! تمركزتو روي نقاط مثبت( حتي به صورت خيالي) همسرت بذار و زندگي كن!
    اگه شرايط و موقعيت زن و مرد توي اجتماع و فرهنگ ما برعكس وضعيت موجود بود، باز هم مردا انقدر خودخواهانه توي زندگي مشترك رفتار ميكردن؟

  13. #20
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 آبان 91 [ 13:04]
    تاریخ عضویت
    1390-7-27
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    1,266
    سطح
    19
    Points: 1,266, Level: 19
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دلمو میخواد ولش کنم و برم .کاش وابسته نبودم

    شوهر منم دقیقا عین شوهر شماست ولی با شدت کمتری. شاید شما از لحاظ خونوادگی از اون بهتری اون این کارها رو میکنه که شما روبکوبه تا به خودش برسی. شوهر منم وقتی از خونه بابام اینا میایم شروع میکنه به مسخره کردن خونوادم. اونم فقط کافیه یه مشکل کوچیک، یه کمبودی یه نقصی پیش بیات تا خونه رو رو سرمون خراب کنه. احساستو کاملا درک میکنم. بمیرم برات چه میکشی. دقیقا درکت میکنم چون خودمم همین مشکلو دارم.ما هم به شکل خیلی سنتی ازدواج کردیم و از هم شناختی نداشتیم.


 
صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.