RE: تلاش برای روبه راه کردن یه زندگی زخم خورده ولی با استرس زیاد
مریم جان ...در مورد اینکه گفتی خودتون اقدام کنید کارت خوب بوده اما چرا دوباره شب اس ام اس دادی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا از مادرش معذرت خواهی کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید مریم جان اینو میگم ها..معذرت میخوام....ولی خیلی رفتارت بچه گانه و ناپخته بود و فکر میکنم حقته که باهات اینجوری برخورد کنن.چون هنوز به اندازه کافی آمادگی لازم برا ورود به زندگی مشترک رو نداشتی و نداری...
واقعا آتیش گرفتم وقتی خوندم که نوشتی معذرت خواهی کردی.
آره..ما گفتیم زندگیتو حفظ کن...اما نه با هر خواری و خفتی که.
اشکال نداره..اما به نظر من مریم از مهریه ات نگذر...با این کار حداقل دلت یکم خنک میشه
فعلا اصلا کاری به کار اون نداشته باش.مریم گوش کن.
نه زنگ نه اس ام اس...هیچی....فکر کن اصلا وجود نداره.یکمی عزت نفس داشته باش.
یکمی برای خودت احترام و ارزش قائل شو.
هیچ کاری نکن.میفهمم که حالت خیلی بده...ولی خداروشکر کن که باهاش زیر یه سقف نرفتی
این ادم خیلی گوش به فرمان مادرش بود.فقط منتظر بود ببینه مادرش چی میگه همونو انجام بده
فعلا پس هیچ کاری نکن تا ببینیم اون چیکار میکنه.
احتمالا از ترس مهریه نمیره اقدام کنه.
صبر کن مریم جان..ب
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)