به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20

موضوع: عشق یا عادت

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 91 [ 12:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق یا عادت

    سلام.من یک پسر 23 ساله ام.دانشجو.
    حدود یک سال و نیم پیش من با دختری در محل کارم آشنا شدم.من از این خانم به خاطر ظاهرش خیلی خوشم میوم اما ایشون در زمان آشنایی با من یک پسر از فامیلشون را دوست داشت و میخواست به او نزدیک شود.خلاصه ما با هم شدیم دو دوست صمیمی.دوست نه دوست پسر و دختر.به حدی که او تمام زندگیشو برای من تعریف کرد.حتی به من گفت که 3 سال پیش با یک پسر نامزد بوده و اون پسره پرده ی بکارتش رو پاره کرده! به طور خلاصه بگم او گذشته خیلی سختی داشته و از 14 سالگی مجبور بوده که کار کنه!
    من خیلی کمکش کردم که به اون پسر برسد(با اینکه دوسش داشتم)اما خوب نشد
    به خاطر عوض شدن محل کارمون چند ماهی از هم خبر نداشتیم تا اینکه باز همو دیدیم.و گفت که با پسری آشنا شده که خیلی دوسش داره.خلاصه دوباره بعد چند وقت که دیدمش با اون پسره دوست شده بود.ما هم در همین حین دوستیمون دوباره جون گرفت.بعد چند وقت احساس کردم که خیلی دوسش دارم اما خوب اون کس دیگرو دوست داشت!
    دلمو زدم به دریا و بهش گفتم که دوسش دارم و میخواهم باهاش ازدواج کنم اما او گفت من تورو خیلی دوست دارم اما تو فقط دوستمی و من عاشق کس دیگه ام.این ماجرا گذشت و بارها حرفش پیش اومد.و باز هم همون جواب!!!
    تا حود 2 ماه پیش او بهم گفت که نظرش نسبت بهم عوض شده و من را دوست داره به معنای دیگه!
    خلاصه اینکه ما الان خیلی همو دوست داریم و واقعا همدیگرو درک میکنیم اما جالب اینه که اون میگه که نه بدون تو میتونم باشم نه بدون اون دوست پسرش!
    در کل من میخواهم باهاش زندگی کنم اما چند مشگل هست:
    1-بودن اون پسره که باهاش هست و هنوزم دوسش داره
    2-او 2سال از من بزرگتر هست(البته اون یکی پسره هم هم سن من هست)
    3-نوع رفتارهای خانواده هامان یکی نیست!
    4-نمیدونم میشه آدم 2نفر رو دوست داشته باشه یا نه! و اگه نه دوست داشتن من دروغ یا دوست داشتن اون یکی پسره
    شاید داستان من به نظر غیر منطقی باشه اما چیزی هست که وجو داره و لطفا برای تصمیم گیری کمکم کنین

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1390-12-26
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    1,027
    سطح
    17
    Points: 1,027, Level: 17
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 159 در 82 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    دوست عزیزم
    دور این ازدواج را یک خط قرمززززز بکش
    1- 2سال از شما بزرگتره و این درحالیه که شما 23 ساله ای. منظورم اینه که بزرگتر بودن دختر از پسر توی سن های بالاتر شاید خیلی مشکل ساز نباشه ولی توی سن شما مشکل ساز هستش.
    2- شما تحت تاثیر احساسات به این فرد علاقه پیدا کردی و علاقه ات بیشتر بخاطر صمیمتی هست که بینتون برقرار شده.
    3- بخاطر همین صمیمیت خیلی از حرمت ها بین شما دریده شده. بطوریکه اگه زن و شوهر بشید شما همه چیزو با جزییات در مورد ایشون میدونی و مطمئن باش اگه الان واست مهم نباشه ولی بعدا واست مهم خواهد شد.
    4- دختری که بیاد مسائلشو به یه پسر غریبه بگه، دو روز دیگه هم اگه توی ازدواجش مشکل پیدا کرد میره با یه مرد دیگه درددل میکنه.
    5- ایشون یه بار نامزد داشته، بعد عاشق یه پسری شده، حالا عاشق یکی دیگه شده، حالا هم به پیشنهاد شما جواب مثبت داده!! چه خبره؟!! غیر طبیعی نیست به نظرت؟
    6- از نظر خانوادگی به هم نمیخورید.
    7- از اونجایی که گذشته سختی داشته و مجبور بوده از 14 سالگی کار کنه پس مطمئنا خانواده نابسامانی داشته و حتما حتما شرایط بد خانوادگیش تاثیرات بدی هم روش گذاشته
    8- از هممممه مهمتر: بهت گفته میخواد هردوتونو دوست داشته باشه؟!!! یعنی چی؟ مگه میشه؟ اصلا شما با خودت چه فکری کردی که بتونی با این قضیه کنار بیای؟ من اصلا نمیفهمم. میگی همدیگه رو خیلی دوست داریم بعد میگی با اون پسره دوسته و دوستش هم داره!!! این شخص یا دروغگوئه و شما رو سرکار گذاشته، یا به شدت مشکل روانی داره
    برادر گلم. با زندگی خودت بازی نکن. چقدر از نزدیک میشناسیش؟ منظورم اینه که چقدر از حرفایی که میزنه مطمئنی؟
    بعضی ها اینجوری نیاز عاطفیشونو ارضا میکنن که به دروغ راجع به خودشون مرثیه ثرایی کنن و حس ترحم دیگرانو برانگیزن. حرفاش مطمئنی راسته یا داره مظلوم نمایی میکنه؟

  3. 12 کاربر از پست مفید آلبالو تشکرکرده اند .

    آلبالو (دوشنبه 29 اسفند 90)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1390-8-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    1,360
    سطح
    20
    Points: 1,360, Level: 20
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    338

    تشکرشده 338 در 108 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    عشق و عاشقی بقالی و کاسبی نیست.یک دل و 2 دلبر داشتن عین هوس است.

  5. 3 کاربر از پست مفید 1majid تشکرکرده اند .

    1majid (دوشنبه 29 اسفند 90)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 91 [ 12:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    2-خوب علاقه یعنی احساس.منطق که جایی نداره
    3-من برام مهم هست اما آیا بهتر این نیست که آم بونه گذشته طرفش چی بوده تا اینکه ندونه و سرش کلاه بره؟
    یکی از دلایل مهم علاقه من سادگی و صادقی این خانم هست
    4-اکه اون به من گفت خوب میدونی هم شرایطش بو هم اینکه من جوریم که دخترا خیلی باهام زود راحت میشن.وگرنه خیلی ها دیگه بودن تو محل کار که هیچی نمیدونستن
    5-غیر طبیعی هست اما در مورد ایشون نه.چون این دختر تو زندگیش همیشه تنها بوده و به همراه نیاز داشته.نمیگم درسته اما شرایط را هم باید دید
    6-خانواده زیاد برا من مهم نیست چون من تقریبا با خانوادم رابطه ای ندارم و صمیمت خانواده ایشان را دوست دارم
    7-بله.ایشان واقعا در عین اینکه میخنده اما دختر تقریبا افسرده ای هست.اما من هم دست کمی از اون ندارم.شاید یکی از مهمترین دلایلی که باهم کنار میایم گذشته بد هدومون هست
    8-در مورد اینکه حرفاش راسته حاضرم دست رو قرآن بذام.چون بیش از اون چیزی که فکر کنی میشناسمش.حتی توی خانواده ایشان هم بوده ام.و اما در مورد بودن اون پسر برا این با این قضیه کنار اومده بودم که قبل از من اون بود.و میگه نمیتونه به خاطر من اونو بپیچونه.چون نامردیه.اما میکه اگه با یکیمون ازدواج کنه یا هر کس دیگه.تمام گذشتشو پاک میکنه.به نظر شما میشه؟ واقعا دارم دیوانه میشم
    نه یادم نرفت اما اگه واقعا بدونم خوشبخت میشیم حاضرم این قضیه را حضم کنم

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1390-12-26
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    1,027
    سطح
    17
    Points: 1,027, Level: 17
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 159 در 82 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh
    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    برادر عزیزم
    بخدا مسئله بزرگتر و کوچکتری ربطی به دوره زمونه نداره. عزیزم دختر 25 ساله خییییلی عقل معاش بالاتری نسبت به پسر 25 ساله داره. دختر 25 ساله ابدا قابل مقایسه با یه پسر 25 ساله نیست. تو که نمیخوای پسر کوچولو باشی و اون مامان باشه، تصمیمات زندگیو بگیره، اوضاع رو مرتب کنه، مشکلا رو حل کنه و ....

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 آبان 93 [ 00:21]
    تاریخ عضویت
    1390-11-06
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,962
    سطح
    26
    Points: 1,962, Level: 26
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران2
    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh
    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    برادر عزیزم
    بخدا مسئله بزرگتر و کوچکتری ربطی به دوره زمونه نداره. عزیزم دختر 25 ساله خییییلی عقل معاش بالاتری نسبت به پسر 25 ساله داره. دختر 25 ساله ابدا قابل مقایسه با یه پسر 25 ساله نیست. تو که نمیخوای پسر کوچولو باشی و اون مامان باشه، تصمیمات زندگیو بگیره، اوضاع رو مرتب کنه، مشکلا رو حل کنه و ....
    سلام
    بزرگتر بودن دختر یک مشکل هست ولی نه به دلیل داشتن عقل معاش بیشتر !!!

    بر خلاف چیزی که سر زبونها افتاده و بعضیا طوطی وار تکرارش می کنن، در سنین حدود 23-25 سال ،مردان عموما از لحاظ عقل و "هوش عمومی" از زنان جلوترهستن و تفاوتها و نوسانات مربوط به بلوغ دیگه اثرش ناچیزه .

    اما مساله اینه که یک مرد جوانتر، از لحاظ شغل و موقعیت اجتماعی به حدی نرسیده که بتونه نقش یه تکیه گاه رو داشته باشه. چون پیشرفت شغلی ،نیازمند زمان هست و معمولا در سنین بالاتر مقدور میشه.


  9. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 شهریور 91 [ 03:11]
    تاریخ عضویت
    1390-12-26
    نوشته ها
    123
    امتیاز
    1,027
    سطح
    17
    Points: 1,027, Level: 17
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 73
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    163

    تشکرشده 159 در 82 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parsa1
    نقل قول نوشته اصلی توسط باران2
    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh
    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    برادر عزیزم
    بخدا مسئله بزرگتر و کوچکتری ربطی به دوره زمونه نداره. عزیزم دختر 25 ساله خییییلی عقل معاش بالاتری نسبت به پسر 25 ساله داره. دختر 25 ساله ابدا قابل مقایسه با یه پسر 25 ساله نیست. تو که نمیخوای پسر کوچولو باشی و اون مامان باشه، تصمیمات زندگیو بگیره، اوضاع رو مرتب کنه، مشکلا رو حل کنه و ....
    سلام
    بزرگتر بودن دختر یک مشکل هست ولی نه به دلیل داشتن عقل معاش بیشتر !!!

    بر خلاف چیزی که سر زبونها افتاده و بعضیا طوطی وار تکرارش می کنن، در سنین حدود 23-25 سال ،مردان عموما از لحاظ عقل و "هوش عمومی" از زنان جلوترهستن و تفاوتها و نوسانات مربوط به بلوغ دیگه اثرش ناچیزه .

    اما مساله اینه که یک مرد جوانتر، از لحاظ شغل و موقعیت اجتماعی به حدی نرسیده که بتونه نقش یه تکیه گاه رو داشته باشه. چون پیشرفت شغلی ،نیازمند زمان هست و معمولا در سنین بالاتر مقدور میشه.

    دوست عزیز
    صد البته که هوش عمومی مردان از زنان بیشتر هستش.
    اما عقل معاش که من میگم مربوط میشه به زندگی مشترک نه مسایل اجتماعی و موارد دیگه

  10. کاربر روبرو از پست مفید آلبالو تشکرکرده است .

    آلبالو (چهارشنبه 02 فروردین 91)

  11. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یا عادت

    در پست اول خیلی خوب به خودتان جواب داده اید ولی چون احساسات مانع گرفتن تصمیم درست میشود، این ها را نمیبینید!

    دو سوال ازت دارم:

    تا قبل از اینکه با این خانم آشنا شوید، به این فکر کرده بودید که اگر فردی را برای ازدواج انتخاب کنید و ایشان روابط قبل از ازدواج (چند رابطه) داشته باشد، میپذیرید یا نه؟ به این سوال خیلی دقیق جواب بده

    معیارهای شما برای ازدواج تا قبل از دیدن این خانم چی بوده؟

    عشق این نیست که طرفت هر چی هست ،که هست ؛چون من میخوامش مشکلی نیست، عشق اینه که تو در آینده نسبت به زندگی و همسرت اطمینان داشته باشی و از آن آرامش به تو برسد.و عشق ضامن خوشبختی نیست، یعنی کافی نیست.





    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh
    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    من به سن و سال کار ندارم، ولی بحث دوره زمانه نیست، بحث سر این است که:این اختلاف تنها در شناسنامه نیست، در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی است.
    2-خوب علاقه یعنی احساس.منطق که جایی نداره
    به تصمیمات برگرفته از احساس اطمینان نکن،چون احساس فکر نداره، ولی منطق فکر داره،احساس بیشتر زائیده تخیلات ذهنی است، ولی منطق همان است که هست.


    به قول مدیر همدردی:: برای اینکه ببینید لباس تصورات ذهنی شما بر قامت آن دختر و پسر می نشیند یا نه ، نیاز است از طرق منطقی ارزیابی کنید ( نه احساسی، مثلا اینکه چون حس می کنم این پسر اینطور هست ، پس حتما اینطوره)، و اگر خودتان را بیشتر از اندازه درگیر احساسات نموده اید ، می توانید از دیگرانی که خارج از گود هستند کمک بطلبید، معلمان، مشاوران ، والدین ، دوستان فهمیده ، مطالعات و ....، همه می توانند شناختی مکملی را برای شما ایجاد کنند.

    3-من برام مهم هست اما آیا بهتر این نیست که آم بونه گذشته طرفش چی بوده تا اینکه ندونه و سرش کلاه بره؟
    یکی از دلایل مهم علاقه من سادگی و صادقی این خانم هست
    4-اکه اون به من گفت خوب میدونی هم شرایطش بو هم اینکه من جوریم که دخترا خیلی باهام زود راحت میشن.وگرنه خیلی ها دیگه بودن تو محل کار که هیچی نمیدونستن
    5-غیر طبیعی هست اما در مورد ایشون نه.چون این دختر تو زندگیش همیشه تنها بوده و به همراه نیاز داشته.نمیگم درسته اما شرایط را هم باید دید
    اشتباه
    6-خانواده زیاد برا من مهم نیست چون من تقریبا با خانوادم رابطه ای ندارم و صمیمت خانواده ایشان را دوست دارم
    اشتباه
    7-بله.ایشان واقعا در عین اینکه میخنده اما دختر تقریبا افسرده ای هست.اما من هم دست کمی از اون ندارم.شاید یکی از مهمترین دلایلی که باهم کنار میایم گذشته بد هدومون هست
    8-در مورد اینکه حرفاش راسته حاضرم دست رو قرآن بذام.چون بیش از اون چیزی که فکر کنی میشناسمش.حتی توی خانواده ایشان هم بوده ام.و اما در مورد بودن اون پسر برا این با این قضیه کنار اومده بودم که قبل از من اون بود.و میگه نمیتونه به خاطر من اونو بپیچونه.چون نامردیه.اما میکه اگه با یکیمون ازدواج کنه یا هر کس دیگه.تمام گذشتشو پاک میکنه.به نظر شما میشه؟ واقعا دارم دیوانه میشم
    نه یادم نرفت اما اگه واقعا بدونم خوشبخت میشیم حاضرم این قضیه را حضم کنم

  12. 2 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (چهارشنبه 02 فروردین 91)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 فروردین 91 [ 12:50]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    743
    سطح
    14
    Points: 743, Level: 14
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم درسته یا نه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Parsa1
    نقل قول نوشته اصلی توسط باران2
    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh
    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    برادر عزیزم
    بخدا مسئله بزرگتر و کوچکتری ربطی به دوره زمونه نداره. عزیزم دختر 25 ساله خییییلی عقل معاش بالاتری نسبت به پسر 25 ساله داره. دختر 25 ساله ابدا قابل مقایسه با یه پسر 25 ساله نیست. تو که نمیخوای پسر کوچولو باشی و اون مامان باشه، تصمیمات زندگیو بگیره، اوضاع رو مرتب کنه، مشکلا رو حل کنه و ....
    سلام
    بزرگتر بودن دختر یک مشکل هست ولی نه به دلیل داشتن عقل معاش بیشتر !!!

    بر خلاف چیزی که سر زبونها افتاده و بعضیا طوطی وار تکرارش می کنن، در سنین حدود 23-25 سال ،مردان عموما از لحاظ عقل و "هوش عمومی" از زنان جلوترهستن و تفاوتها و نوسانات مربوط به بلوغ دیگه اثرش ناچیزه .

    اما مساله اینه که یک مرد جوانتر، از لحاظ شغل و موقعیت اجتماعی به حدی نرسیده که بتونه نقش یه تکیه گاه رو داشته باشه. چون پیشرفت شغلی ،نیازمند زمان هست و معمولا در سنین بالاتر مقدور میشه.


    سن بیشتر دلیل نمیشه که دختر بیشتر بفهمه.اما اینکه سکان زندگی بیشتر از یه دختر که سنش کمتره را در دستش داره.قبول دارم
    و اینکه توقع بیشتری هم اره قبول دارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط keyvan
    در پست اول خیلی خوب به خودتان جواب داده اید ولی چون احساسات مانع گرفتن تصمیم درست میشود، این ها را نمیبینید!

    دو سوال ازت دارم:

    تا قبل از اینکه با این خانم آشنا شوید، به این فکر کرده بودید که اگر فردی را برای ازدواج انتخاب کنید و ایشان روابط قبل از ازدواج (چند رابطه) داشته باشد، میپذیرید یا نه؟ به این سوال خیلی دقیق جواب بده

    معیارهای شما برای ازدواج تا قبل از دیدن این خانم چی بوده؟

    عشق این نیست که طرفت هر چی هست ،که هست ؛چون من میخوامش مشکلی نیست، عشق اینه که تو در آینده نسبت به زندگی و همسرت اطمینان داشته باشی و از آن آرامش به تو برسد.و عشق ضامن خوشبختی نیست، یعنی کافی نیست.





    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh
    1-من نظر من تو دوره زمانه الان خوب سن دیگه زیاد مهم نیست.چرا میگین مهمه؟
    من به سن و سال کار ندارم، ولی بحث دوره زمانه نیست، بحث سر این است که:این اختلاف تنها در شناسنامه نیست، در علاقه ها، سرگرمی ها ، طرز نگرش و بینش و انرژیهای روانی است.
    2-خوب علاقه یعنی احساس.منطق که جایی نداره
    به تصمیمات برگرفته از احساس اطمینان نکن،چون احساس فکر نداره، ولی منطق فکر داره،احساس بیشتر زائیده تخیلات ذهنی است، ولی منطق همان است که هست.


    به قول مدیر همدردی:: برای اینکه ببینید لباس تصورات ذهنی شما بر قامت آن دختر و پسر می نشیند یا نه ، نیاز است از طرق منطقی ارزیابی کنید ( نه احساسی، مثلا اینکه چون حس می کنم این پسر اینطور هست ، پس حتما اینطوره)، و اگر خودتان را بیشتر از اندازه درگیر احساسات نموده اید ، می توانید از دیگرانی که خارج از گود هستند کمک بطلبید، معلمان، مشاوران ، والدین ، دوستان فهمیده ، مطالعات و ....، همه می توانند شناختی مکملی را برای شما ایجاد کنند.

    3-من برام مهم هست اما آیا بهتر این نیست که آم بونه گذشته طرفش چی بوده تا اینکه ندونه و سرش کلاه بره؟
    یکی از دلایل مهم علاقه من سادگی و صادقی این خانم هست
    4-اکه اون به من گفت خوب میدونی هم شرایطش بو هم اینکه من جوریم که دخترا خیلی باهام زود راحت میشن.وگرنه خیلی ها دیگه بودن تو محل کار که هیچی نمیدونستن
    5-غیر طبیعی هست اما در مورد ایشون نه.چون این دختر تو زندگیش همیشه تنها بوده و به همراه نیاز داشته.نمیگم درسته اما شرایط را هم باید دید
    اشتباه
    6-خانواده زیاد برا من مهم نیست چون من تقریبا با خانوادم رابطه ای ندارم و صمیمت خانواده ایشان را دوست دارم
    اشتباه
    7-بله.ایشان واقعا در عین اینکه میخنده اما دختر تقریبا افسرده ای هست.اما من هم دست کمی از اون ندارم.شاید یکی از مهمترین دلایلی که باهم کنار میایم گذشته بد هدومون هست
    8-در مورد اینکه حرفاش راسته حاضرم دست رو قرآن بذام.چون بیش از اون چیزی که فکر کنی میشناسمش.حتی توی خانواده ایشان هم بوده ام.و اما در مورد بودن اون پسر برا این با این قضیه کنار اومده بودم که قبل از من اون بود.و میگه نمیتونه به خاطر من اونو بپیچونه.چون نامردیه.اما میکه اگه با یکیمون ازدواج کنه یا هر کس دیگه.تمام گذشتشو پاک میکنه.به نظر شما میشه؟ واقعا دارم دیوانه میشم
    نه یادم نرفت اما اگه واقعا بدونم خوشبخت میشیم حاضرم این قضیه را حضم کنم




    جواب سوال اول.آره میپذیرم.چون خودم هم داشتم.آره اگه خودم نداشتم نمیپذیرفتم اما چون میگن از هر دست بدی از همون دست هم میگیری میپذیزم


    جواب دو:معیار من برا ازدواج این است که با کسی باشم که واقعا از ته دل من را دوست داشته باشد.و همچنین من.در ضمن کاملا آرامش خاطر داشته باشم.چون به اندازه کافی در این دوران زندگی درگیری ذهنی دارم و دیگر نمیخواهم در آینده هم درگیری ذهنی داشته باشم.و اینکه واقعا همه چیزمان فقط برای هم باشد

  14. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: عشق یا عادت

    اومدی اینجا راهنمائی بشی، یا اینکه فقط تأیید کنیم که با ایشان ازدواج کنید؟
    خودتان مشکلات را شناسائی کرده اید، ما تفسریشان کردیم، اما مخالفت میکنید؟
    ما نمیگویم که شما حتما" باید نوشته های ما را بپذیرید،اما تکلیفتان با خودتان روشن نیست، اگر این مشکلات را مشکل نیمبینید ،با ایشان ازدواج کنید، اگر هم مشکل است ،چرا با نقد مشکلات، ساز مخالف میزنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zavosh

    جواب دو:معیار من برا ازدواج این است که با کسی باشم که واقعا از ته دل من را دوست داشته باشد.و همچنین من.در ضمن کاملا آرامش خاطر داشته باشم.چون به اندازه کافی در این دوران زندگی درگیری ذهنی دارم و دیگر نمیخواهم در آینده هم درگیری ذهنی داشته باشم.و اینکه واقعا همه چیزمان فقط برای هم باشد
    یعنی شما فقط یک معیار برای ازدواج دارید؟!

    دوست عزیز شما آمادگی ازدواج را ندارید، و شرایط فکری آن را هم ندارید، چون تفاوت عقل و احساس را نمیدانید؛ از قانون همه یا هیچ استفاده میکنید، احساسات باید باشد، نیشود حذفش کرد،اما نقش آن خیلی خیلی کوچک است.

    پیشنهاد میکنم ، به مشاوره حضوری مراجعه نمائید

  15. 5 کاربر از پست مفید keyvan تشکرکرده اند .

    keyvan (چهارشنبه 02 فروردین 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.