بی تفاوتی های همسرم نسبت به ناراحتی های من

[Anis!!!!]

سلام دوستان عزیز

میخواستم دوباره ازتون کمک بگیرم

1هفته بود که رابطمون خیلی خوب شده بود البته خودمو میکشتم که به ذوق بیارمش
تمام تلاشمو میکردم که اینقدر بهش محبت کنم که اونم وقتی ناراحتم میکنه بی تفاوت نباشه
نگیره بخوابه ومن زارزار گریه کنم.یا بهم زنگ نزنه و راحت زندگیشو بکنه
ولی امروز دوباره دعوامون شد بازم سر چیزای مسخره
و برگشت گفت اصلا نمیخوام خانوادت واسمون عیدی بیارن
من ومامانم چند روزه این همه تلاش کردیم که همه چی عالی بشه
حالا سر یه چیز کوچولو عیدمو خراب میکنه
قرار ه فردا بیاد شهر خودمون(اخه یه شهر دیگه کار میکنه)
کلی ذوق داشتم و یه عالمه برنامه ریخته بودم که فردا میاد ولی حالا دارم گریه میکنم
من تحمل ناراحتی اونو ندارم ولی اون دلمو خیلی میشکنه بعد هم طوری رفتار میکنه که انگار نه انگار ناراحتم زجر میکشم احساس میکنم خیلی براش بی ارزشم
بچه ها به نظرتون به خانوادم بگم که اون عیدی هارو نیارن؟؟؟؟؟
اخه قبلا هم سر چیزای دیگه اینکارو کرده و من خودمو سبک کردم
اخه این همه خرج کن اخرشم حالا منتم بذاره

و اینکه چیکار کنم که موقع دعوا و ناراحتی بهم توجه کنه و به نارتحتیم عکس العمل نشون بده؟؟؟؟؟؟؟اینجوری رفتار کردنش باعث میشه فکر کنم فقط موقع خوشی منو میخواد و ناراحتیم براش مهم نیست

دوستان لطفا کمکم کنید
اخه فقط امشبو فرصت دارم تصمیم بگیرم:
چیکار کنم؟؟؟

[maryam123]

سلام خانومی

چرا کامل توضیح ندادی سر چی دعواتون شد؟شما چی گفتی؟همسرت چی گفت؟چند سالتونه؟چند وقته ازدواج کردید؟هنوز زیر یک سقف نرفتید؟
دوست عزیز تعادل رو در روابطت رعایت کن

اینطور که پیداست شما به قول خودت خودت رو میکشی تا به ذوق بیاریش

هرکس دیگه هم بود کلی کلاس میذاشت !

دنبال کار و راهی نباش که در موقع ناراحتی بهت توجه کنه

وقتی ناراحتید (هر دو تون) یکمی از هم دور باشید تا هر دو به ارامش برسید

مردا موقع ناراحتی دوست دارن برن تو حال خودشون اما زنا برعکس.دوست دارن همه ازشون علت مشکلشون رو بپرسن و نازشونو بخرن

[Anis!!!!]

سلام مریم جون
سری پیش هم که حالم بد بود شما دلداریم دادی واقعا لطف داری
ایشالا که هیچ وقت غم نداشته باشی تو زندگیت
من 22 سالمه و 10 سال تفاوت سنی داریم
8ماهه ازدواج کردیم
ولی چون تو جنوب کار میکنه من با خانوادم زندگی میکنم

دعوامون سر این بود که من با اینکه خودم شاغلم و ایشونم زیاد بهم پول نمیده یعنی 1ماه میده دیگه نمیده تا صدام دراد و دعوا کنم
دوست دارم پس انداز کنیم و یه خونه بخریم برا همین زیاد خرج نمیکنم
واسه فروردین هم یه عالمه قرض و قسط و اجاره خونه داریم و هفته پیش بهم گفت که باید کمکش کنم
با اینکه من واسه حقوقم کلی برنامه ریخته بودم
امروز گفت بیام شهرمون باید برم واسه خودم خرید کنم (موقع خرید واسه خودش مارک و جنس خیلی مهمه ولی واسه من خریدنی اجناس چینی رو میخریم میگه بردار مگه چند ماه میپوشیش؟)
منم گفتم خوب چرا میخری تو که یه عالمه لباس داری؟البته با شوخی
که دعوامون شد
میگه من هر چی دوست داشته باشم میخرم واسه خودم هیچ وقتم خودمو محدود نمیکنم حتی اگه بچه دار شیم اول واسه خودم میخرم
پس مریم جون من چی؟؟
حالا اینا به کنار
وقتی سر این مسائل باهام قهر میکنه و گریه هام و خودخوریام براش مهم نیست
اخرشم میگه زندگی کردن با تو اخرش زندکی نمیشه واسه من
دلم میخواد بمیرم
فردا میاد ولی من دارم فقط گریه میکنم
خیلی تحقیر شدم
این همه تلاش اخرشم این

مریم جون من تمام سعیم رو برای بهتر کردن زندگیم میکنم ولی نتیجه همیشه یکی
تو اینترنت یه عالمه مقاله میخونم
راهکارای توی تالار رو سعی میکنم عملی کنم
ولی اخرش همونه که بود

[maryam123]

سلام انیس جان

اره خانومی یادم اومد.
عزیز دلم یک نکته مهم رو در نظر بگیر

شما به هیچ مجه در امورد اقتصادی منزل دخالت نکن...
به فکر پس انداز و خریدن خونه و ..نداشته نباش

دوست داری همسرت مثلا به فکر این باشه که شام تو چی بپزی؟یا لباسارو مثلا با چه پودری بشوری؟

وارد حریم همدیگه نشید.هرکس سرش به کار خودش باشه.
همسرت باید به فکر مسائل اقتصادی باشه نه شما

پس این یک نکته که باید رعایت کنی.

بعدشم خانومی زندگی مشترکه.شما وقتی سرکار میری داری از منزل و امور اون انرژی میذاری.
پس این یکیم بی انصافیه که کمکش نکنی.الان به کمک تو نیاز داره

بارها عزیزم گفتم ..نمیدونم به شما بوده یا به دیگران
در صورتیکه همسرت قدردان زحمات شماست بیرون از منزل کار کنید
اگر همسری داری که کار کردن شما باعث ایجاد سلب مسئولیت ازش میشه شرایط رو بسنج
به نظرم با داشتن چنین همسری کار کردن غلطه

من دارم روی تجربه شخصی اینو به میگم

همسر منم وقتی دید من حقوق میگیرم دیگه خیلی کمتر بهم خرجی میداد

منم کارم رو رها کردم تا این براش عادت نشه

همسرم منم همچین عادتی داره
یعنی برای من لبایسا و کفشایی انتخاب میکنه که پیرزن 90 ساله هم نمیپوشه
اما برای خودش لباسای شیک و مارک دار و ...

منم امسال بهش گفتم بهم پول بده خودم خرید میکنم.گفتم عزیزم تو این شلوغی بازار تو خسته میشی.منم که راضی به خستگی تو نیستم.تو استراحت کن من تنها میرم خرید میکنم و سختی نبود تو رو با تمام وجودم حس میکنم....!!


اونم خیلی خوشحال و راضی بهم پول داد و امسال به خوبی و خوشی پرونده لباس خریدن بسته شد

میبینی؟همش کار زبونه !
حرفتم بد بوده خانومی به همسرت گفتی

اون تو جنوب به سختی کار میکنه و دوست نداره کسی بهش این حرف رو بزنه
چه شوخی چه جدی
اتفاقا من همسرم رو دعوت به خرید زیاد هم میکنم.خودم براش پیراهن برمیدارم.شلوار برمیدارم و بهش میگم باید بخری(منظورم برای خودشه ها )

اونم میبینه من اینجوری میگم اروم میشه و میگه حالا من خیلی چیزی لازم ندارم!!
زندگی همش سیاسته.

حالا کو تا بچه دار شین!!!!!!!!!
یک سیب میفته بالا 1000 تا چرخ میخوره میاد پایین !!

عزیزم خیلی هم نباید گریه کنی چون برای مردت عادی میشه

باید تعداد گریه هات کم باشه تا وقتی گریه میکنی همسرت با خودش بگه چی شده که انیس گریه میکنه
نه اینکه بگه بابا این اشکش دم مشکشه !!

باید محکم تر برخورد کنی

پس دور گریه رو تا مدتی خط بکش


من الان باید برم.برگشتم دوباره باهات صحبت میکنم

[Anis!!!!]

مرسی مریم جونم که کمکم میکنی

ولی اخه اون که پیشم نیست که از زندگی اون مایه بذارم
هی بهش میگم یه کاری کن با هم باشیم
میگه حالا صبر کن
من با خانوادم زندگی میکنم
تمام خرجم هم به غیر از پوشاک با بابامه
پس به نظرم اون خیلی خودخواهه که حقوق منو بگه بدیم واسه قرضمون اونوقت واسه خودش این همه خرج کنه
پس من چی؟نه پیشمه نه ازادی قبل ازدواج رو دارم نه اختیار حقوقمو
اره خانومی میدونم ولی دیگه سر کارم نرم واقعا افسرده میشم
تازه من 1ماه صبر کردم که میاد یه روز مونده به اومدنش حالمو اینجوری میگیره سرد میشم
بعدشم 1000تا انتظار داره

[ویدا@]

انیس عزیز سلام

مشخصه که خیلی ناراحتی و برنامه هات طبق برنامه ریزیت پیش نرفته قابله درک هست

عزیز دلم قرار نیست همیشه همه چی طبق میل آدم جلو بره اینو میگم تا بعد خوندن راهکارای تالار یا خوندن مقاله از خودت نا امید نشی

شما تازه اول راهی و کم کم بیشتر با اخلاق شوهرت آشنا میشی و بهتر برخورد میکنی جای نگرانی نیست

وقتی گفتی شوهرم جنوب کار میکنه یاد یکی از آشناها افتادم و خاستم یه نکته بهت یادآوری کنم

اونم اینه که وقتی مردی دور از خانواده کار میکنه خیلی تحت فشار روحی یا جسمی هست و شاید بهانه گیر یا حساس بشه

اینجاست که همسر با مهربونی و کم کردن حساسیتش میتونه بهتر درکش کنه و باهاش کنار بیاد

سعی کن دلش رو بدست بیاری و باور کن همه مقاله ها با مهربونی و صبر و گذشت برابر هست

اینکه در هوای بد و دور از خانواده با هزار مشکل کاری سر کارش حاضره نشون میده که مرد زندگی هست پس با محبت این اختلافای کوچیک رو حل کن

خیلی از زندگیا سر بیکاری مرد یا اهل کار نبودن به بحران میرسه

انیس عزیزم دوست گلم سعی کن حساسیتت رو کم کنی و آستانه تحملت را بالا ببری و از زندگیت لذت ببری

البته مشخصه که خودتم خانوم مستقل و سازگاری هستی پس حیفه بزاری زندگیت با این خرده اختلاف ها تیره بشه

از ته دل برات دعا میکنم عید بسیار خوبی کنار همسرت داشته باشی:82:

[Anis!!!!]

در مورد اینکه نباید تو مسائل اقتصادی دخالت نکنم
اخه اگه به اون باشه که از خودمون هیچی نداریم که هیچ
واسه نیازای روزمرهمون هم به مشکل برمیخوریم
اصلا اینده نگر نیست

به خدا من از مردای شلخته بدم میاد اونجوری خسیس نیستم که بگم نخر
اخه زیاده روی میکنه واسه خودش
از اینورم من میبینم نسبت به من اونجوری نیست ناراحت میشم
مثلا یه جفت boot پارسال واسم خریده بود که امسال پوشیدنی پاهامو کبود میکرد
بهش گفتم گفت خوب میخواستی خریدنی دقت کنی تا سال بعد باید صبر کنی
اونوقت سری بعدش که اومد رفت واسه خودش یه جفت boot خوشگل خرید با اینکه داشت و تازه اصلا شرایط هوای اونجا طوری که نیاز نداشت.منم هیچی نگفتم
دیگه نمیدونم چیکار کنم؟

سلام ویدا جون
مرسی از این همه دلگرمی و انرژی که بهم میدی در اوج نا امیدیم
واقعا ممنون از لطفت
میدونم عزیزم و سعی میکنم که باهاش مهربونتر باشم
ولی بعضی وقتا واقعا دلمو میشکنه و باعث میشه از زندگی سیر شم
مخصوصا هم فکر میکنم چون این اولین مرد زندگیمه(قبل ازدواجم با هیچ پسری هم کلام نشدم)
و تمام احساساتم رو با همسرم تجربه کردم
اینه که خیلی بهش وابستم
و این خیلی بده
خیلی زود روم تاثیر میذاره
یعنی اگه رابطمون خوب باشه و دعوایی نداشته باشیم دنیا واسم بهشته
ولی در غیر اینصورت از زندگی سیر میشم
بازم منتظر راهنمایی های دوستان خوبم هستم

منم برای شما دوست خوبم سال خوبی رو همراه خانوادتون ارزو میکنم.

[maryam123]

انیس جان باید این موضوع رو بپذیری که اصلا درست نیست در مسائل اقتصادی دخالت کنی

همسرت باید نگران باشه که شما چیزی دارین یا نه

بعدا دود این کار به چشم خودت میره
اصلا نگران نباش که داریم یا نداریم
همین نگرانی ها هم شما رو از لحاظ روحی و صبوری ضعیف میکنه

با خودت بگو مرده..وظیفشه که فکر خرج و مخارج و ..باشه
پس دخالت نکن در این مورد اصلا و اصلا !

[Anis!!!!]

چشم دوست گلم
حتما تمام سعی خودمو میکنم که دخالت نکنم دیگه
بازم ممنون از وقتی که برام گذاشتی
یه دنیا ممنون
بازم اگه ایده ای به نظرتون رسید که میتونه کمکم کنه لطفا دریغ نکنین