به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16
  1. #11
    مدیران انجمن آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 30 خرداد 02 [ 12:14]
    تاریخ عضویت
    1388-7-01
    محل سکونت
    همین حوالی
    نوشته ها
    2,572
    امتیاز
    64,442
    سطح
    100
    Points: 64,442, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 25.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialRecommendation Second ClassTagger First Class50000 Experience Points
    تشکرها
    13,197

    تشکرشده 14,121 در 2,560 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    305
    Array

    RE: تعارض های برابر(2) ، راه حل چیست؟

    یه زمانی اینجا را محل امینی می دیدم برای اینکه بدون گذاشتن نقاب ، صادقانه از مشکلاتم بگویم ، تا با همفکری جمع راه درست را پیدا کنم
    تلاشم این بود که ادعایی نداشته باشم ، خودم باشم

    اینجا یه محیط مجازی است اعتبار و ارزش و وجه ای که داریم به چهارخط نوشته است که امروز هست و فردا نیست ، مهم این هست که در عمل و در دنیای واقعی درست رفتار کنیم

    خوشحال بودم که در اینجا می توانستم ار هیجانات درونی ام ، از واگویه های مبهمم سخن بگویم تا در کنار همدیگر گره کارم را بیابم ، بانک عواطفم از غم، خالی بشه و پر از امید به سازندگی زندگی ام بپردازم


    زندگی دوباره ام را مدیون راهنمایی های این تالار و همت و تلاش خودم دانسته و می دانم
    و به پاس همدلی و همراهی اعضای اینجا به گفته دانه ی عزیز " براي رضاي خدا اگر كاري از دستم براي ديگران بر مي آيد دريغ نكنم"


    ===
    ارتباط اعضا در این تالار نه یک تعهد است و نه یک وابستگی بلکه یک تعامل هست
    و در این تعامل افراد شروع به پرداخت هزینه می کنند
    که گاهی این هزینه یعنی زیر پا گذاشتن خیلی چیزها....

    حالا باید دید تا کجا حاضریم که از خودمون هزینه کنیم و چقدر ارزش بگذاریم
    یعنی خطوط قرمز و آخر میزان هزینه ای که می توانی برای فردی خاص بکنی چقدر هست و از این بابت چه چیزی به دست می آری.


    انی ، sci، فرشته ، بی بی ، طاهره ، باران 68 ، مهاجر بینشیان و دیگر کارشناسان با قبول مسئولیت کارشناسی در این تالار فعالیت دارند

    کیوان ، حامد65، لرد حامد و ... با قبول مسئولیت مدیران تالار فعالیت دارند

    و همه اینها یعنی داشتن حق انتخاب

    یعنی خودشان را در اون حد می دیدند و از نظر مدیر همدردی نیز شایستگی اش رو داشتند

    من که ادعایی ندارم ولی ای کاش این پست مدیر رو می خوندیم



    با سلام و احترام خدمت همه شما عزیزان
    عزیزان من ، همه ما زمانهای بحران را تجربه کرده ایم. دردها و رنجهایی را با خود داشته ایم.
    به نوعی همه ما به مقتضای انسان بودنمان زخمهایی در دل داریم و غصه هایی را تحمل کرده ایم.
    این محیط به قداست نامی که با خود دارد و به شرافت آدمهایی که خالصانه در آن قلم می زنند (چه کمک می طلبند چه کمک می کنند، چه مطالعه می کنند)، باید محیطش التیام بخش باشد.
    ما حداقل کاری که در این محیط می توانیم بکنیم اینست که بر جراحت دل یکدیگر نمکی نپاشیم.
    نه وقتی به عنوان مددگیر هستیم، نمک بر دل کمک کنندگان بپاشیم.
    نه وقتی به عنوان کمک کننده هستیم، نمک بر دل مراجعان بپاشیم.


    مواظب باشیم فشارهایمان منجر نشود که انتقام رنجهایمان را از کاربران دیگر در تالار بگیریم.
    وقتی انسان خیلی فشار تجربه می کند ناگهان مسئله تعمیم پیدا می شود و هر کسی می تواند در محلی قرار بگیرد که ما از او دلخور شویم.

    مواقعی پیش آمده است که در تاپیکها، دردهای مراجع با مشکلات دیگری در تاپیک آمیخته شده و شرایط دشواری را برای مراجع ایجاد کرده است.
    ودر مواقعی هم پیش آمده که مراجع دردهایش را به جان سایر اعضاء ریخته و با آنها درگیر شده است.

    دوستان عزیزم.
    ما باید بدانیم همه از یک جنسیم. همه در زندگی مشکل داریم ، و آزرده هستیم.
    اگر بنده دردهایم را نمی نویسم به معنی آن نیست که از آسمان آمده ام و بی مشکل هستم. و اگر مدیر یا فرد دیگری در نقش پاسخ دهنده هست نیز همین طور.
    پس مراجعان نباید فقط انتظار توجه مطلق داشته باشند.
    مراجعان نباید پرخاشگری های خود را سر پاسخ دهندگان خالی کنند.
    از طرفی پاسخ دهندگان هم باید بدانند که مراجع دردش برایش کافی هست، نباید نزاع و درگیری جدیدی به مشکلاتش اضافه کنند.

    یاران
    اگر در یک محیط مجازی که همدردیم و همدیگر را نیز نمی بینیم و سود و منفعت دنیای واقعی هم بر آن حاکم نیست، نتوانیم همدیگر را تحمل کنیم، ارتباط بگیریم و احساساتمان را کنترل کنیم و درگیر بشویم، پس چگونه می توانیم در زندگی واقعی خود مهارت لازم را به کار بگیریم.

    اینجا محیط خوبی هست برای تمرین. برای صبر، برای کنترل احساس و ....

    از این فضا بهره بگیریم که همدرد باشیم. و با صبر و خویشتنداری به کمک مهارتهایی که می آموزیم باری از روی دوش یکدیگر برداریم و مرحمی بر زخمهای هم باشیم.


    ==========
    پاورقی:
    خواهش می کنم هیچ یک از این دهها هزار عضو همدردی مطلب را به خود نگیرند. این مطلب اول یادآوری به خودم هست، بعد به مدیران تالار و بعد اگر کسی هم به دردش خورد بهره بگیرد و اگر به او ربطی نداشت از کنار این تاپیک بگذرد.


    ازردگی ، ناراحتی ، زیر فشار بودن، خستگی ، هیجان ، ملال و دلزدگی، .... در پستم به وفور دیده می شود
    فرار از مشکل ، ترس ، عدم پذیرش ، دریافت نوازش ، .... برداشت هایی است که پستم در بردارد

    می دانم و خوب می دانم که می دانی ، این تالار ظرفیت مشاوره بیش از این را ندارد

    در پایان ،از زحمات خالصانه ani و sci و فرشته مهربان گرامی تشکر می کنم و از جمیع شما سروران عزیز طلب حلالیت و مغفرت دارم ، باشد که رستگار شویم .


    .

  2. 9 کاربر از پست مفید بالهای صداقت تشکرکرده اند .

    بالهای صداقت (یکشنبه 21 اسفند 90)

  3. #12
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 مرداد 92 [ 13:58]
    تاریخ عضویت
    1388-5-24
    نوشته ها
    1,224
    امتیاز
    2,219
    سطح
    28
    Points: 2,219, Level: 28
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocialTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    7,577

    تشکرشده 8,600 در 1,498 پست

    Rep Power
    139
    Array

    RE: تعارض های برابر(2) ، راه حل چیست؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط بالهای صداقت

    ببخشید برداشتتون از پیشکسوت چیست؟

    من از پست "پیدا" رنجیده شدم چون یادآور خاطرات تلخی برایم شد
    اقدام به زدن پست و دادن دلایل ایجاد اون تاپیک را راهی دیدم برای التیام دادن به رنجشم
    (قسمت اول پستم )
    -------------------------
    و چون می خواستم این مشکل با کاربر دیگری تکرار نشود قسمت دوم پستم را نوشتم
    (دلجو-دلتنگ و بی دل دوتا پست برای من زدند (برای من مجال پاسخ دادن داشت ولی من بدون توجه به آن دو پست ادامه دادم و حال کاربر سوم "پیدا" )
    بالهای صداقت گرامی،

    بنده بعد از مدتها و غلیرغم کلی مشغله چند روز پیش آمدم سری به تالار بزنم که تاپیک شما بدلیل آشنایی دیرینی که در تالار با هم داشتیم مرا نگران کرد. این بود که آمدم و پس از خواندن پستها فکر کردم چند خطی بنویسم شاید بتوانم قدمی در رفع مشکل برداشته باشم. همین و بس! تازه فرصت نشد که هیچ تاپیک دیگری را متاسفانه بخوانم.

    و اما سخنی با دوستان
    علی القاعده پیشکسوت در این تالار باید فرقش با تازه واردها حد اقل در این باشد که "صبر" و "تعمق" بیشتری در قبال مسائل پیش آمده داشته باشد و نیز در برخورد با دیگران "مهارتهای ارتباطی آموخته شده در این تالار" را بتواند به بهترین نحو بکار گیرد. و کنترل بیشتری بر رفتار و گفتار خود داشته باشد.
    بارها در این تالار شاهد بوده ام که متاسفانه اعضای قدیمی یا به اصطلاح پیش کسوت که در اکثر تاپیکها از جایگاه یک کارشناس خبره مشاوره میدهند و اعضا را به صبر بر مسائل و بکارگیری مهارت های مختلف ارتباطی در راه رفع مشکلات دعوت میکنند، هنگامی که در عمل خودشان دچار مشکل میشوند و تاپیکی میزنند، جرات نمیکنی دو خط برایشان بنویسی! آنقدر کم طاقت و تهاجمی میشوند و متاسفانه آنقدر فکر میکنند آگاه به مسائل روانشناسی هستند و آنقدر مهارت دارند که جز مدیر همدری و احیانا یکی دو نفر که آنها هم قرآن بدست و با استخاره جواب میدهند و باید هزار تا قربان صدقه چاشنی هر یک خط نوشتارشان کنند، کسی دیگری حق اساعه ادب و زدن پست در تاپیکهای همایونی ایشان ندارد

    نکته ای در اینجا نهفته است و آن خطر بالقوه ایست که دانستن بدون عمل برای بخصوص اعضا پیشکسوت در این تالار در پی دارد! (حالا هر چقدر هم فکر کنیم با موفقیت عمل کرده ایم) گاهی آزمایشات اینچنینی برای ما پیش میاید تا بدانیم که حضور دیرینه در تالار که تنها راه ارتباطیش "نوشتن" است، کمک فوق العاده ای به هنر نگارش ما میکند. و همینطور خواندن یک سری مقاله و پست زدنهای مداوم در نهایت یک نویسنده قهاری پرورش میدهد که میتواند با هزار صغرا و کبرا و وارد کردن اصطلاحات روانشناسی به مخاطب به زور القا کند که آنچه او میگوید عین حق و حقیقت است. "تفکرات و خواستهای" ناپخته و نادرستی که تا دیروز در قبال زندگی داشته ام و حالا علیرغم ادعای مطالعه کلی مقاله و پست در این سایت نتوانسته ام بهبود ببخشم، با مهارتهای نوشتاری حاصل از سالها عضویت در این سایت، چنان قلمبه سلمبه مطرح میکنم که قابل خرده گیری به هیچ وجه نباشد. بد تر از آن این سایت با رتبه ها و تشکرها یش بطور هم بالفعل و هم بالقوه میتواند ما را دچار چنان "خود شیفتگی" کند که فکر کنیم عقل کل هستیم و هر آنچه میگوییم یا عمل میکنیم درست است. و اگر نوشته ای بوی روانشناسانه ندهد حتی اگر نکته های درستی در آن باشد یا خدایی نکرده از طرف غیر کارشناسان یا غیر رتبه داران نوشته شده باشد، کلا اعصابمان را زیر و رو میکند.

    با قاطعیت عرض میکنم که پستهایی که در این تاپیک زده شد هیچکدام نه توهین آمیز بودند، نه قابلیت اینرا داشتند که تاپیک را به انجراف بکشند، اما نویسنده تاپیک وقتی نمیتواند دو تا پستی را که از سر دلسوزی حالا در حد وسع نویسنده هایشان زده شده را تاب بیاورد و چنین آشفته میشود و با هر دو سه پستی تاپیک را به خدا حافظی و قفل شدن میکشاند، چطور ادعا میکند که "مهارتهای ارتباطی که از تالار آموخته" آنهم بر اساس مطالعه صدها مقاله و تاپیک"، را توانسته در زندگی شخصی بکار گیرد؟

    آیا تاپیکهای ما مثال و معیار خوبی برای ما نیستند تا بتوانیم خودمان را و توانایی های ارتباطیمان را و صبرمان را محک بزنیم؟

    بالهای صداقت گرامی، اینها را نوشتم فقط و فقط به خاطر رفتار واکنشی که نسبت به اگر نگویم "هیچ" لا اقل نسبت به "ضعیف ترین محرکها" داشتی. نکته عملی خوبی بود که امیدوارم تلنگری باشد برایت در رفتارت با اطرافیانت در دنیای حقیقی.
    بنده در کمال صحت عقل ابراز میدارم اگر پست قبلی بنده در این تاپیک قابلیت بهم ریزی یک پیشکسوت را داشته، و یا حاوی مطالب جاهلانه بوده،علاقمنم که مدیران عزیز به سرعت هر چه تمامتر تاپیک را از لوث وجود چنین پست بیخردانه ای پاک کنند.

    المومن مرآت المومن

  4. 7 کاربر از پست مفید بی دل تشکرکرده اند .

    بی دل (یکشنبه 21 اسفند 90)

  5. #13
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: تعارض های برابر(2) ، راه حل چیست؟

    به نظر من یک پیشکسوت هم می تواند ناراحت و ازرده خاطر شود.
    امیدوارم مشکل بالهای صداقت هر چه زودتر حل شود. به نظر من این تاپیک اگر به نتیجه برسد میتواند راهگشایی برای مشکلهای مشابه باشد. و از بالهای صداقت تقاضا دارم که تاپیکش را پیگیری کند.

  6. 7 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (دوشنبه 22 اسفند 90)

  7. #14
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: تعارض های برابر(2) ، راه حل چیست؟

    در پاسخ به پست شماره 8 بالهاي صداقت،
    شما نوشتيد:
    دقیقا درست می گویید و می دونم که رفتار منفعلانه امروز من باعث به وجود آمدن مشکلاتی در آینده خواهد شد که بیشترین فشار را بر روی خودم در بر دارد ، پس باید چی کار کرد؟

    دقيقا بايد رفتاري جرات مندانه رو پيش گرفت،‌ و مسائل رو آگاهانه پذيرفت و به دنبال زبان مشترك، كمك كرد.
    من معتقدم، اگر راه و روش من در بكارگيري دانايي و مهارتهايم صحيح بوده،‌ حتما بايد نتيجه مي گرفتم! مگر اينكه يه جاي كار مشكل داشته باشم!

    همانطور كه در مثالهاي شما روشن است، و در صورتيكه تعريفهايي كه كرديد از جانب همسرتان صحيح باشد، در بعضي معاني ارزشي شما و ايشون داراي نظر يكساني نيستيد! كه البته بيشتر به سوتفاهمات احساسي شبيه است تا تعاريف دقيق!
    مثلا در مورد معناي دوست داشتن... ما نمي توانيم به شخصي بگوييم من تو را به خاطر اينكه مرا دوست داري در حقوق فردي محدود مي كنم و يا آزاد مي گذارم، عملا معني دوست داشتن با احترام به حقوق فردي طرف مقابل تكميل مي شود هر چند اين احترام به نفع ما نباشد.
    در موردهايي كه مثال زديد،‌ مواردي نهفته است كه بايد به مرور زمان به آنها برسيم و همچنين سبك گفتگو و ....

    اما الان تا حدي داره مساله اي كه مي پذيريد روشن مي شه:
    "من می پذیرم که شوهرم، از درک متفاوتی نسبت به رنج ها/ رفتارهايي كه از نظر من ناپسندند/ بخشي از آرزوهاي من و خواست من از ازندگي، برخوردار است و می پذیرم که هرگز دو نفر از دارای درک و برداشت یکسانی در اين موارد نیستند "
    پس مساله شما اين است:
    " صفحات ذهنی خودم و شوهرم را طوری به هم نزدیک کنم تا با هم به تعريف مشتركي از رنج،‌ آرزوها،‌ رفتارهاي خوب و خواسته هاي منطقي در زندگي برسيم "

    خب حالا مساله تا حدي روشنه... هر چند بازهم كلي است! ( خيلي جزئي شده ولي بازهم جزئي تر مي شه و مي خوام كه بازهم جزئي كنيد!) شما در پستهاي قبلي گفتيد كه همه زندگي، داشتن خونه خوب،‌مسافرت،‌ زندگي خوب و ... نيست! پس به نظر مي رسه كه قسمتي از آرزوهاي شما، خواسته هاي شما،‌ توسط ايشون مورد بي توجهي قرار نگرفته و به اونها توجه شده! پس مي تونيد بنويسيد چه بخشي از آرزوها و خواسته هاي شما مورد بي توجهي و بي مهري واقع شده..
    اما در بعضي موارد مثل مثالهايي كه زديد، اين چرخه منفي بوجود مي آيد كه به نظر من به اعتماد به نفس پايين همسر شما هم مربوط است. همسر شما به نظرم از كمبود اعتماد به نفس در برابر شما برخوردار است و اين اصلا خوب نيست و بايد به عنوان يك مساله به اون توجه كنيد!
    وقتي اين اعتماد به نفس در ايشون تفويت بشه، ثبات رفتاري رو مي تونيد شاهد باشيد.

    آنچه مي خوام شما بهش فكر كنيد:
    - بارش فكر داشته باشيد... و بدون اينكه بخواهيد اهميت راه حل و يا اجرايي بودن يا نبودنش رو محك بزنيد، تمام راه حلهايي كه براي مساله فوق،‌ به ذهنتون مي رسه بنويسيد...
    ( اگر دوستان مي خواهند به خانم بالهاي صداقت كمك كنند،‌ مي توانند راه حل مناسب مساله ايشون رو ارائه بدهند.. كه البته ايشون مديريت خواهند كرد)
    بعد مرحله به مرحله پيش مي رويم... تا الان نتايج خوب بوده!





  8. 6 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (سه شنبه 23 اسفند 90)

  9. #15
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: تعارض های برابر(2) ، راه حل چیست؟

    از اقای sci ممنونم برای پیگیری تاپیک. یک راه که به نظر من میرسد و امیدوارم در مورد اجرایی بودنش دوستان راهنمایی دهند این است که
    در موارد مشابه برای حل مساله به جای تمرکز بر روی تفاوت در اجرا روی هدف اصلی ای است که در راه رسیدن به اون من متوجه تفاوت اجرایی با همسرم می شوم تمرکز می کنم و برای همگام شدن و یکی شدن در رسیدن به اون هدف از یک راه سوم استفاده می کنم .

    مثلا در مورد مثال مربوط به پرخاشگری: وقتی دخترم به من پرخاش می کند و همسرم با او در یک تیم می رود هدف اولیه من این بوده است که این رفتار را از دخترم نبینم. حال روشم را تغییر می دهم و مدیریت رفتار را در کنترل خودم می گیرم. به دخترم می گویم من و پدرت دوست داریم که بدانیم دلیل اصلی پرخاشگری تو چیست و در این باره هر زمان که برایت مناسب بود با هم صحبت کنیم. و بعد از همسرم نیز نظرش را می پرسم. یعنی هدف را از به انحراف کشیده شدن خارج می کنم و همسرم و دخترم را داخل تیم خودم می کنم.


  10. 4 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (سه شنبه 23 اسفند 90)

  11. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: تعارض های برابر(2) ، راه حل چیست؟

    میدونم از زمان اخرین پست بیشتر از1هفته گذشته اما ازاون جایی که طاقت نیوردم حرفمو نزنم این پست رو نوشتم.

    بالهای صداقت عزیز من اشنایی چندانی باهاتون ندارم و ازجریان دو سال قبل و... فقط در حد همین دو تاپیک تعارضهای برابر خبر دارم.اما چیزی که با خوندن نوشته هات به ذهنم رسید یکی بالا رفتن حساسیتت و درجه ازردگیته یکی هم اینکه دوست داری همه چی عینا طبق اون چیزایی که میدونی پیش بره.

    در مورد اولی من کاملا بهت حق میدم چون ادم وقتی مشکلاتش زیاد میشه حساس میشه و به کمترین مسائل واکنش نشون میده.من این حس رو تجربه کردم ولی واقعا نیازی نیست همه چیز و همه ادما مطابق میل ما پیش برن..ببین دوست عزیز نه تموم مراجعان این تالار یه جور و شبیه تو فکر میکنن و نه شوهرت.پس نیازی نیست با هر کلمه ای که دیگران میگن و مطابق میلمون نیست زود همه چیز در نظرمون سیاه و بد بشه.

    دومی هم یه ربطی به موضوع اول داره..ببین شوهرت که مثل شما اطلاعات روانشناسی بالایی که نداره..خود شما از وقتی اومدی اینجا تا الان چقد تغییر کردی خوب شوهرت با محیط اینچنینی اشنایی نداره و گمونم نیازی به اشنایی هم نمیبینه مثل باوری که متاسفانه اغلب مردم دارن.
    پس نخواه شوهرت پا به پای تو پیش بیاد.شاید از دید یه زن که اطلاعات ان چنانی نداره رفتار شوهرت خیـــــــــــلی هم خوب باشه.
    قراره اطلاعات ما بکارمون بیان نه اینکه بشن بلای جونمون.

    ببین هر ادمی به سمت چیزی که حس میکنه مطلوبشه یا یه نیازیش رو برطرف میکنه یا حس خوشایند بهش میده یا براش منفعت داره میره.شوهر شما هم همینطوری و الکی سراغ ادمای پایینتر از خودش نمیره.حتما حتما دلیلی داره.یه بار از منظر شوهرت به این قضیه نگاه کن.اون ادما چی به شوهرت میدن که با وجود نفع مادی که ازشون نمیبره بازسراغشون میره؟
    چه احساس خوشایندی اون ادما به شوهرت میدن؟یه جایی گفتی چون شوهرت اعتماد به نفس پایینی داره با اون ادما معاشرت میکنه که البته من پیشنهاد میدم بازم بگردی و با نگاه از دید شوهرت دلایل دیگه ای هم پیدا کنی.

    معمولا این دسته از ادما یه حالت بیخیالی و سختگیری کم به ادم میدن..دلخوشی های کوچیک خوشحالشون میکنه و ازداشتن امکانات مادی خیلی ذوق میکنن (با این مدل ادما برخورد داشتم) خوب شاید شوهرت از این اخلاقشون خوشش میاد.

    اگه علتش اعتماد به نفس پایین شوهرته وجود زنی مثل تو که اطلاعاتش بالاست و در نتیجه دلش میخواد زندگیش عین یه لیست ازقبل تعیین شده پیش بره با تموم برنامه ریزی های دقیق رفتاری زندگی زناشویی میتونه اعتماد به نفسش رو کاملا تخریب کنه و برای ترمیمش به سمت ادمای سطح پایین بره یا به سمت ادمایی که زندگی رو چندان سخت نمیگیرن..

    اینها کاملا الارمهای هشدار دهنده است که باید دقت کنی.بازم تاکید میکنم شوهرت بی دلیل سراغ اون ادما نمیره و بهتره کمی درباره این موضوع بقول انی سر دوربین رو طرف خودت بچرخونی.

    نکنه شوهرت حالت فرار از خونه و تو رو پیدا کرده؟بازم دقت کن.که اگه اینطور باشه شاید دلیل طفره رفتناش از صحبت درباره ریشه مشکلاتتون هم همین باشه.


 
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سردرگمی و نداشتن تعادل در زندگی
    توسط sepi در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 03 خرداد 92, 05:59
  2. تعارض های برابر، راه حل چیست؟
    توسط بالهای صداقت در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 51
    آخرين نوشته: جمعه 16 دی 90, 20:32
  3. 1 مقدمه:انسان کیست؟! انسانیت چیست؟!
    توسط مدیرهمدردی در انجمن منحصر به فرد بودن انسان
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 04 اردیبهشت 90, 05:24
  4. روش تهیه اب قورباغه-تعجب نکنید .این خبر را بخوانید.
    توسط Niloo55 در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: یکشنبه 20 اردیبهشت 88, 10:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:43 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.