نوشته اصلی توسط
mehrdad399
سلام دوستان
دایی بنده با پدر ایشون صحبت کردن و قرار شد هفته بعد با اتفاق همسرم و دایی بنده و بنده بریم صحبت...
که پدر ایشون 2 روز بعد تماس گرفت با پدر بنده که : بنده یادم رفت به حاج اقا(دایی من) بگم که اون 2 تا شرط رو هنوز پسر شما انجام ندادند (1-وسائل شخصی شامل کارت ملی و شناسنامه و گذرنامه--2-تحویل سکه و طلا ها مسقر در بانک ) پس فعلا این قرار رو کنسل کنیم..که پدر برمیگرده خیلی محترمانه به ایشون میگه که من یه سوال دارم از شما اقای x ..ایا شما قبول دارید دختر شما همسر پسر من هست در حال حاظر یا نه ؟؟ اگه قبول دارید که به چه دلیل دخترتون رو تو خونه نگه داشتید؟ که گوشی رو قطع میکنه پدر زنم ...
من خیلی ناراحت شدم از این حرکت و میخواستم امروز برم دادخواست عدم تمکین بدم که گفتم بزار اول یه زنگ به خانومم بزنم ..ببنیم اول گوشی رو برمیداره ..دوما قراری بزارم باهاش و ببنیم که نظر اونم با پدرش همینه ؟؟
بگم که اگه قرار باهم زندگی کنیم که این حرفهای بچه گانه مدارک و سکه دیگه چه سیغه ای هست ؟
مگه تا حالا من ازشون نگهداری نمیکردم ؟؟ در ضمن توقع نداشتم از همه دعوا ها و کتک کاری ها (4 مورد) بیای و پدر و مادرت بگی... و از وانها هم توقعی نداشتم که بدون اینکه از من چیزی بپرسند اینجور رفتار زننده ای داشته باشند...
به نظر شما دوستان زنگ بزنم و برم همچین صحبت هایی بکنم ؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)