سلام.به هرحال شوهرشما دچارمازوخيسم درروابط جنسي است وريشه دردوران كودكيش داره.بايدروان درماني بشه
تشکرشده 14 در 6 پست
سلام.به هرحال شوهرشما دچارمازوخيسم درروابط جنسي است وريشه دردوران كودكيش داره.بايدروان درماني بشه
jbagheri (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 1,825 در 279 پست
سلام بر شما خواهرم پريا خانوم
اولا : اينكه ناراحت نشيد ، ما براي همين اينجائيم كه اگه بتونيم كمكي به يكديگر كنيم و تا اندازه اي هم كه بتونيم سعي مان بر اين است .
ثانيا : من خودم الان متوجه مشكل شما شدم ، اما متاسفانه بسيار عجله دارم كه جائي برم ، انشالله اومدم سعي ميكنم آنچه از دستم برآيد خدمتتان ارائه دهم ...
فعلا به خداي مهربون مي سپارمتون ...
مهاجر بي نشان (یکشنبه 30 بهمن 90)
تشکرشده 10,023 در 2,339 پست
سلام پریا جان
خانومی چرا انقدر زود ناراحت میشی.
من خودم یه چیزی حدود 5 ساعت داشتم متن شما رو میخوندم و هر چیزی به ذهنم میرسید رو رو کاغذ پاک نویس کردم دوست خوبم
در مورد عاطفی شدن گفتی که برام سخته.باید تمام سعیت رو برای حفظ زندگیت کنی حتی اگر برات سخت باشه.
یه مشکلی الان در زندگی شما ایجاد شده که باید تمام سعی خودتو بکنی حتی اگر سختی بکشی در این راه
پس خالصانه و صادقانه به همسرت شروع به محبت کن و خودت هم از این محبت لذت ببر.
خب تو خودت برو پیش یک روانپزشک(نه روانشناس) و از توصیه هاش استفاده کن.
تو 6سال تحمل کردی و کمی بیشتر تحمل کن.
رابطه ات رو با تالار قطع نکن و از تغییرات حاصل شده بچه هارو با خبر کن تا بهت کمک کنن
بودن زندگی های سخت تر از این که با کمی صبر و درایت درست شدن
شما فعلا راه محبت رو ادامه بده تا نتیجه خوبش رو ببینی
ضمنا روی رابطه ات با خدا هم کار کن با همون 2 تا کاری که گفتم
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
maryam123 (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 26 در 13 پست
ممنون مريم عزيز
چون تصميم گرفتم که طلاق نگيرم و زندگيم رو بسازم، بهترين حرفها همينه که شما ميگي.
ولي يه سوال همش تو ذهن من هست. من تاپيک چکامه رو خونده بودم، اون با عشقي که داشت و همت و صبرش شوهر بد قلقش رو درست کرد. من همش اين تو ذهنم هست که من همچين عشقي رو نسبت به همسرم ندارم. آيا واقعا ممکنه بعدا عشق ايجاد بشه؟ با وجود اينکه ايشون با معيار هاي اوليه ي من تا حد زيادي همخوني ندارن. اين مشکلات هم که شدن غوز بالاي غوز.
اون توصيه هاي مربوط به رابطم با خدا رو هم حتما انجام ميدم. توکل به خدا
در ضمن من پيش يک روانپزشک هم رفتم، ويزيتش رو تمام و کمال گرفت و فقط به من گفت که تا همسرت نباشه من نميتونم چيزي بگم. مثل اين که همسرت سرما خورده باشه من بخوام بدون معاينه دارو بدم. نميشه! خودش رو با همين حرفها راحت کرد و خدا حافظ.
مريم جان من در اين راه بيشتر از 600 هزار تومان خرج کردم و يک قرونش رو از همسرم نگرفتم. آخر حرفها اين بود:
1. اگر کس ديگري رو داري جدا شو، هيچ مردي تهفه نيست، با اين شرايطي که داري موارد خوبي رو ميتوني داشته باشي.
2. از خدا کمک بخواه.
3. يک مدت از همسرت جدا شو ببين چي ميشه (که شدني نيست و همسرم به هيچ و جه رضايت نميده)
ممنونم از همراهيت عزيزم
البته اين رو هم بگم دوست خوبم، من از اينکه کسي جواب نداد ناراحت نشدم، اين مسئله که يکم زيادي اطلاعات دادم و خود همسرم و دوست و آشناهايم همه ساعات طولاني در اينترنت هستند کمي نگران و عصبيم ميکنه. طبيعتا دوست ندارم خداي نکرده کسي از آشنايان به ريز مشکلات من پي ببره، ولي با مجموع اطلاعاتي که دادم به راحتي ميتونن شناسايي کنند.نوشته اصلی توسط مهاجر بینشان
از شما و بقيه دوستان که بي منت به همه کمک مي کنند خيلي سپاسگذارم
مطمئن باشيد بي جواب نمي مونه
تشکرشده 3 در 2 پست
به نظر من محبت و عشو ه های زنونه میتونه مشکل سر شدن رو درست کنه
تشکرشده 10,023 در 2,339 پست
پریا جان تو شروع کن به عشق ورزی به محبت...شاید اولاش سخت باشه ولی کم کم ترکش برات سخت میشه
چون ادمیزاد فطرتا دوست داره عشق بورزه.تو هم مشخصه که همسرت رو دوست داری واگرنه 6 سال زندگیت رو پاش نمیذاشتی
تو الان کمی از همسرت دلخور هستی که البته حق هم داری
اون وقتی تغیرات مثبت رو در تو ببینه خود اونم دچار تغییر میشه و در نهایت به امید خدا مشکلتون حل میشه.دوست گلم فردا صبح عازم مشهد مقدس هستم و مطمئن باش برای اولین کسی که دعا میکنم تو خوواهی بود.
عجب روانپزشک مزخرف و بی انصافی بوده.
1.جمله اول که دید طرف کاملا فمینیستی بوده و متاسفانه ناپختگی و بی خردی ازش میباره
2.بله..کمک از خدا میخوایم اما خودمون هم تلاش میکنیم
3.جدایی هم که خیلی اشتباهه.تو این شرایط اصلا نباید همسرت تنها بمونه چون گرایشش به اون مسائل بیشتر میشه
پیش هر روانپزشکی هم نباید بری خانومی
یک ادم منصف و خدا شناس و در عین حال قوی از لحاظ علمی
تهران هستی خانومی؟
اگر هستی به انیستیتو روانپزشکی ایران سری بزن
یا دکتر مهدیه معین که یکمی ویزیتشون گرونه
یا به شماره 148 زنگ بزن خیلی خوب شماوره میدن
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
maryam123 (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 5,973 در 1,154 پست
پریا
۱. مشکلتون رو خلاصه بنویسید که دقیقا چیه؟
۲. نوشتید درصد بالایی متوجه خود شماست.. این رو توضیح بدید!
sci (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 36,010 در 7,405 پست
pariaa جان
به همدردی خوش آمدی
عزیزم
همدردی در خصوص مسائل و مشکلات جنسی بین همسران مشاوره نمیده ،لطفاً در این زمینه به سایت زیر مراجعه کن که بطور تخصصی در مسائل جنسی راهنمایی کرده و کمک می دهد .
http://tanzimekhanevadeh.com
همچنین حتماً نیازه خود همسرتان به روانپزشک مراجعه کند چون شرح بالینی برای تشخیص ریشه ای اختلال گرایش جنسی وی لازم هست تا درمان متناسب تجویز شود .
موفق باشید
.
فرشته مهربان (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 1,825 در 279 پست
سلام بر پريا خانوم ...............
اولا : بايد ازتون تقدير كنم كه با اين همه مشكلاتي كه بيان كرديد ، قاطعانه پاي كار ايستاديد و قصد اصلاح داريد ، و اين واقعا در نوع خودش عاليه و بايد بگم شما اولين گام رو عالي برداشته ايد و اصل هم در حل مشكل همينه كه بخواهيم ،
تا من نخواهم زندگي خود را بسازم ، هرگز اتفاقي نخواهد افتاد ، پس اگر شما قصد ساختن زندگي خود را بگيريد حتي اگر كسي نتواند به شما كمكي كند ، مطمئن باشيد خودتان ميسازيد آن را ، در اين نكته شك نكنيد ، من تبريك مي گويم به شما به خاطر اين جسارتتان ....
اما چند نكته كلي خدمت شما وبعد اگر سوالي بود در خدمتم : من ميتوانم بگويم با اين توضيحاتي كه داديد ، در زندگي خود دچار يك بحران خوش خيم شده ايد كه البته با درايتي كه شما داريد ، با صبر و حوصله قابل حل خواهد بود ...
نكته اول اينكه : بايد بدانيد حالت انسانها ( غم و شادي و عصبانيت و سردي و ... ) همه قابل اصلاح است ... پس هرگز از تغيير دادن شرائط نااميد نشويد ...
نكته دوم اينكه : براي ساختن ، واقعا بايد مصمم باشيد وگرنه حتي اگر فكر جدائي را لحظه اي در ذهن خود بپرورانيد و يا ترديد در توانائي خود ، يعني تسليم در برابر شرائط
نكته سوم : گاهي براي ساختن ، در ابتدا بايد شرائط را آنگونه كه هست پذيرفت ، و پس از آن در دوره كوتاه مدت ، يا بلند مدت ( بستگي به اون مشكل و معضل داره ) دنبال تغيير را گرفت . ( مثلا مشكل خود ارضائي شوهرتان ممكن است به سالهاي طولاني برگردد ، پس يك شبه قابل حل نيست )
««(( هرگز عجولانه و شتاب زده با مشكلات عميق برخورد نكنيد ))»»
نكته چهارم : اينكه شخصيت همسرت هر چه باشد ، بايد بپذيري شما هم بي عيب نيستيد ، پس آنچه به نظر خودت در خودت عيب ميبيني بر كاغذي بنويس و كم كم بر رفع آن بكوش و اين بسيار تاثير دارد ،
نكته پنجم كه مهم هم هست : براي تغيير روحيات خود و همسر ، گاهي نيازه كه برخي از شرائط حاكم بر خانواده را تغيير دهيد ( يادتان باشد مدير داخلي زندگي شمائيد ، گاهي تغيير دكور ، تغيير در ساعات رفت و آمد ، پيش آوردن موقعيت هاي مسافرت حتي كوتاه ، مخصوصا در ايام تعطيل هر هفته ، و .......... گامي بزرگ است براي ترك عادات اشتباه ) (البته اين ديگه نياز داره به سليقه شما ، سليقه شما تو اين موارد حرف اول رو ميزنه )
( بد نيست بگم ، يه وقتي از يه كار همسرم ناراحت شدم ، يه چندباري انجام داد ، بهش يه نامه نوشتم ، اولش خوبيهاش رو گفتم و بعد درخواستم رو و اون رو توي قابلمه كه مي خواست غذا درست كنه گذاشتم و رفتم ، عصر كه اومدم ديدم حسابي گرفته ) سليقه خيلي مهمه ...
نكته ششم : يكي از موانع ساختن زندگي ، پرهيز از بحث و مشاجره هست ، اگر شروع كرديد به بازسازي بناي زندگي ، اگر ده قدم جلو رفتيد ، اما وسط كار بحث و مشاجره پيش آمد باز شما را برميگراند جاي اولتان ، لذا تا شرائط به حد كمال نرسيده ، از جر و بحث كردن بپرهيز ، و هر وقت بحث شد ، شما از ادامه دوري كن ... و صحنه را حتما ترك كن ...
نكته هفتم : در بسياري از مشكلات و بحرانهاي زندگي ، مطرح كردن خاطرات گذشته و اتفاقات قبلي ، مشكل را پيچيده تر ميكند ، لذا به قبل بر نگرديد ( اين يك نوع واپسگرائي است ) لذا از يكديگر بپرسيد : از اين به بعد از من چه انتظاري داري ؟
خلاصه خواهرم اين چند نكته كلي بود كه بسيار ميتونه كمك شما كنه كه از اول بسازيد يك زندگي ايده آْل را كه هر كس نگاه كند به زندگي تان ، حسرت شما رو بخوره ، و بايد باور كنيد كه اين قدرت را خداوند در وجود شما گذاشته ،
كافيه باور كنيد ... خود خداوند مي گويد : اي انسان تو بندگي من را كن تا به تو قدرتي دهم تا كه خودت براي خودت خدائي كني و خلق كند آنچه كه اراده نمائي ( عبدي اطعني حتي اجعلك مثلي او مثلي )
پس خودت را حقيقتا باور كن ... من ميشناسم زندگي ها را كه هيچ بوده و با درايت و صبر و تحمل و تعقل همه چيز شده ... و اين مشكلات ميتونه بهترين محك براي اثبات لياقت شما در درگاه خداوند باشه ... مگر نه ؟
اما من بعد از اين نكات كلي و كوتاه ، توصيه ميكنم يه ليست از مشكلات خودت اول و بعد همسرتون رو بنويسيد ، ( هر آنچه كه بايد اصلاح بشه ) با توجه به اينكه اين مشكل كي تو زندگيتون پيش اومده و با چه زماني ، يك زمانبندي براي حل اونها بنويس ... بعد جهت رفع آنها ( البته يكي يكي ها ، فعلا هرگز دنبال حل همه نبايد بري ، چون در اينصورت باز شكست خواهي خورد ، و سعي كن اول دنبال اصلاح آنچه در خود ميبيني برو ) سپس جهت رفع آنها ، دنبال راه و روش صحيح بگرد و كم كم بر رفع آنها بكوش ...
خيلي از مشكلات ذره ذره به زندگي ما وارد شده ، پس ذره ذره بايد بيرون بشه ، يادت باشه ، عجله نكن و توقع نداشته باش يك شبه آرماني بشه ...
اما براي رفع مشكل خود ارضائي شوهرتان : بايد بدانيد اينكه شما را راضي نميكنه و سردي هاي روابطتان ، خيليش بر ميگرده به همين ، و شايد بگم تصحيح اين رفتار بسيار تاثير گذاره تو زندگيتان ، در اين مورد ، همانطور كه فرشته مهربان عزيز فرمودند : حتما به روانپزشك مراجعه كنيد و فقط و فقط همين يه مشكل رو برايش بيان كنيد ، بگيد ما به زندگيمون علاقه مند هستيم و همديگه رو ميخواهيم و اين يه مشكل رو داريم ، كاري نكنيد كه اون مشاور فكرش به سوي جدائي بره ... ( در همين تالار بوده اند كه دچار اين مشكل بوده اند ، ميتوني بگردي و پيدا كني و از نظرات آنها استفاده كني )
براي اينكه شوهرتون يه راست پاي لپ تاپ نره : از شيوه هاي استقبال و بدرقه استفاده كن ، وقتي مياد خونه ، هر كار مهمي هم كه داري تعطيل كن و به بدرقه اش برو ، با شادي ازش استقبال كن و تا ساعاتي از شرائط و سختي ها چيزي بهش نگو ... ( البته توقعت رو بايد پائين بياري و انتظار نداشته باشي اونم با اولين بار تغيير كنه )
وقتي داره ميره سر كار ، به بدرقه اش برو و بگو : عزيزم منتظرتم ، موفق باشي و به خدا ميسپارمت و مواظب خودت باش و از .... از اينگونه حرفها
نكته آخر رو هم بگم كه :
گاهي كارهاي بسيار كوچك و ناديدني ، اثرات عظيمي در زندگي دارند ، در حالي كه ما آن اثرات را در كارهاي بزرگ ميجوئيم و هرگز نميابيم ...
من فقط به خاطر اينكه پستم طولاني نشه ، به همين بسنده ميكنم ، هرچند كه طولاني هم شد ....
اگر سوالي داشتيد در خدمتم ...
مهاجر بي نشان (دوشنبه 01 اسفند 90)
تشکرشده 26 در 13 پست
سلام خدمت دوستان خوبم
اول از همه خيلي خيلي از لطفتون تشکر ميکنم
از مريم عزيزم که پيگير هست و حرفهاش واقعا به دلم ميشينه و مؤثر هست (دوباره که پستتو خوندم نوشته بودي 5 ساعت داشتي ميخوندي واقعا شرمنده شدم خيلي ازت ممنونم)
از فرشته مهربون بابت راهنماييش خيلي ممنونم، انشاءلله حتما دنبالش ميرم
جناب SCI که تو تاپيک هاي ديگه خونده بودم حرفهاشونو و منتظرشون هم بودم، خيلي ممنون از تشريف فرماييتون
مهاجر بي نشان عزيز، خيلي زحمت کشيدين و از حرفهاتون معلومه که واقعا مسئله رو درک کرديد. البته بايد دوباره بخونم، و يادداشت کنم حتما
جناب sci ، نميدونم تاپيک من رو قبل از اينکه تيتر و متنش عوض بشه خونده بوديد يا نه؟ چون خيلي مسائل رو اونجا عنوان کرده بودم. اگر نخونديد براتون خصوصي ارسال ميکنم. در مورد سوالهاتون هم، به زودي جواب ميدم. بايد اول يکم افکارم رو جمع و جور کنم که صحبت به درازا نکشه.
براي همه دوستان عزيز آرزوي شادي و آرامش و عاقبت به خيري دارم
خيلي التماس دعا دارم
(راستي مريم جان زيارتت قبول عزيزم ، خيلي ممنونم بابت اينکه اونجا پيش آقام به يادم هستي )
pariaa (سه شنبه 02 اسفند 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)