سلام
امروز صبح برعکس روزهای قبل اس ام اس صبح بخیر بهم نداد
من واقعا از تباه شدن زندگیم میترسم
همش با خودم میگم یعنی این جواب عشق و محبت منه خدا؟
من طاقت شکست نداااااااااااااااااااارم خدایا آخه چرا
تشکرشده 17 در 9 پست
سلام
امروز صبح برعکس روزهای قبل اس ام اس صبح بخیر بهم نداد
من واقعا از تباه شدن زندگیم میترسم
همش با خودم میگم یعنی این جواب عشق و محبت منه خدا؟
من طاقت شکست نداااااااااااااااااااارم خدایا آخه چرا
تشکرشده 458 در 140 پست
سلام مریم جان
عزیزم می دونم شرایط خیلی سختی داری اما سعی کن آروم باشی . بذار یه مدت اینجوری بگذره . اشتباه منو تکرار نکن. بذار یه مدت فکر کنه اجازه بده اگه می خواد برگرده با میل خودش و با تمام وجود برگرده نه با اصرار تو و از روی دلسوزی و عذاب وجدان.
اگه با اصرار و التماس بخوای مجبورش کنی باهات زندگی کنه مطمئن باش از اون زندگی لذتی نخواهی برد. تو زنی باید ناز باشی و اون نیاز. شاید چون این حالت تو رابطتون نیست داره اینجوری برخورد میکنه. یه کم بهش فرصت بده. مریم می دونم که اصلا کار ساده ای نیست چون خودم این روزا رو به نوعی تجربه کردم می دونم چه حالی داری.
راستی مریم فعلا اجازه نده خانواده هاتون چیزی بدونن چون در این صورت مشکلت بدتر پیچیده میشه.
به خدا توکل کن . امیدوارم هر چه صلاحته همون برات مقدر بشه.
parvane123 (جمعه 02 دی 90)
تشکرشده 17 در 9 پست
عزیزم سلام
من به خانواده خودم چیزی نگفتم اما ایشون رو نمیدونم
ممنون از اینکه راهنمایی کردی
تشکرشده 4,928 در 1,071 پست
سلام مریم جان
من هم می خوام نظر شخصیم رو بگم و نمی دونم که اصلا کارشناسانه هست یا نه.
با دوستان موافقم. هیچ تماسی با نامزدت نداشته باش. به تماسهای اس ام اسی و چت هم اصلا جواب نده. اجازه بده باهات تماس تلفنی بگیره و در آنصورت هم شما گوشی را برندار و بگذار پدر یا مادرت جواب بدن و اگر از اونها خواست گوشی رو بگیر.
اگه یه مدت طولانی هیچ خبری ازش نشد و تماس تلفنی هم نداشت، اونوقت حتما از پدرت بخواه که اون ازش علت بخواد که چرا هیچ خبری از نامزد رسمیش (زنش) نمی گیره. بنظرم لازمه که بدونه اگه از زنش خبری نگیره، باید به بزرگترها جواب بده و اون موقع است که جدی به موقعیت خودش و زنش و وظایفتون نگاه می کنه.
در ضمن خیلی از خواسته هات نگفتید. نمی دونم شما هم در اظهار محبت یا نیاز به اون تفریط کرده اید یا نه. معمولا غالب مردها از زنهایی که خیلی پاپیچشان می شوند، دوری می کنند.
بنظرم شما یک مدت راهکار بالا را بکار بندید و منتظر عکس العمل او باشید.
هستی (جمعه 02 دی 90)
تشکرشده 17 در 9 پست
سلام blue sky
ممنون از راهنماییتون
من نمینونم این مشکل رو با خانوادم در میون بزارم واقعا برام سخته و پدرم به شدت ناراحت میشن
من از ایشون دور هستم ، چط.ور ابراز علاقه ام میبونه افراطی باشه ؟
باور کنید اگر یک شب منو با کلمه عزیرم اونم تو چت صدا کنه من به اندازه دنیا خوشحال میشم
اما این حرفها ، این محبت ها فقط همون 1.5 ماه نامزدی بود و بس..
واقعا احساس بدبختی میکنم بارها از خداوند میپرم حق من اینه؟
با خودم میگم شاید خدا میگه خانواده خوب، کار و درآمد خوب و از همه مهمتر سلامتی بهت دادمه دیگه بخت خوب شاید میگه زیاده برام نمیدونم خدا ببین دارم کفر میگم
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
شاید این حرف من کمی ناراحت کننده به نظر بیاد.
اما شما در همه چیزخیلی پیشقدم بودی.در واقع اولین بار شما ابرازعشق کردی(که ازطریق اون خانوم به گوشش رسید)
شما (یا خونواده شما) اصرار به عقد کردید.
در واقع هیچ چیزکه نشون بده این ادم خواهان 100 در 100 برای ازدواج با شما بوده وجود نداشته.یعنی این ادم به قطعیت و یقین نرسیده که تو اون زمان باهات ازدواج کنه.شاید در اون زمان همون رابطه گرم دختر و پسر عمویی براش خوشایند بوده.
اما تقریبا تو عمل انجام شده قرار گرفته.منکر این نیستم که اون اقا تا زمانیکه به یقین نمیرسید نباید تن به ازدواج میداد اما ...
بهر حال شما میبایستی صبر میکردید.شاید اگر صبر میکردید اصلا به خواستگاریت نمیومد،شاید هم میومد اما در هر صورت کارش رو با اطمینان قلب انجام میداد و شما دیگه هرگز به این شکل سردرگم نمیشدی.
در واقع این وصلت زود انجام شده.شما میبایستی رابطت رو در حد متعارف فامیلی(نه بیشتر) نگه میداشتی تا خودش تصمیم بگیره که میخواد ازدواج کنه یا نه.
الان هم نزدیک شدن زیاد بهش قدرت فکر کردن رو ازش میگیره،اون الان با خودش در کلنجار برای پذیرش موقعیت جدید هست اما حضور همیشگی شما در کنارش(بصورت چت،اس ام اس و...) مانع ازفکر کردنش میشه.درسته که دیره اما اجازه بده با خودش کنار بیاد و رومی رومی یا زنگی زنگی بشه
بهار.زندگی (یکشنبه 04 دی 90)
تشکرشده 3,200 در 813 پست
دوست عزیز
لطفا انقدر سوگواری و مرثیه سرایی نکن.
به نظر من فعلا اصلا اصلا به خانواده ها چیزی نگو.
اگه سراغی گرفتند بگو خوبه فعلا سرش کمی شلوغه.
مطمئن باش اگه به خانواده ها بگی شرایط پیچیده تر میشه.
سرت با کار و درس و ورزش و کتاب و همدردی و..............گرم کن.
پروانه خانم راهنمایی خوبی کرد میتونی بگردی تاپیکشو بخونی اول مشکل بین ایندو نفر بود ولی وقتی
خانواده ها در گیر شدند گره کوری شد که اصلا باز نشد و متاسفانه ماه پیش از هم جدا شدند.
موفق باشی.
sanjab (جمعه 02 دی 90)
تشکرشده 17 در 9 پست
سلام بهار جان
با این حرفها حالا به نظرتون چی میشه ، ایشون منو نمیخواد این منو تا حد مرگ شکنجه میده
پروانه جان میشه لطفا اسم تاپیکتو بگی که سرچ کنم و بخونم
سلام خانوم
همونطور که دوستان گفتند صبور باشین و بزارین نامزدتون به سمت شما برگردن.از وابستگیتون کم کنین لطفا
sare-tanha (جمعه 02 دی 90)
تشکرشده 115 در 52 پست
مريم جان چيزي كه ازت ميخوام اينه كه لطفا پيش داوري نكني خب اس ام اس صبح بخير نداده پس يعني دوستت نداره عزيز من لطفا اين فكرا رو از خودت دور كن دوستت داشته كه شما با هم ازدواج كرديد ديگه خانمي به هر چيزي كه فكر كني و يا بترسي سرت مياد حالا شما هي بشيني فك كني كه زندگيت از هم ميپاشه بدون كه از هم ميپاشه چون اين ذهنيت روي رفتار و عملكرد شما هم خواسته يا ناخواسته تاثير ميذاره ونامزدتون هم بجاي انرزي مثبت انرزي منفي ميگيره و چرا بهش تلقين ميكني كه دوستم نداري ميدوني اين حرف چقدر روش تاثير ميذاره بجاي فاز منفي دادن انرزي مثبت بده منظورم (محبت كردن از طرف شما نيست فعلا)
مثلا وقتي ازت خبر ميگيره بجاي اينكه بگي تو دوسم نداري ميتوني بگي مرسي از اينكه به فكرمي و نگرانمي اينطوري هم از زنگ زدنش پشيمون نميشه و هم اينكه بجاي اينكه بهش تلقين كني كه دوستت نداره بهش تلقين ميشه كه بفكرته نگرانته .از اين جور جمله ها زيادن ميتوني استفاده كني
ولي به نظر من فعلا باهاش تماس نگير شروع كننده ارتباط نباش ولي وقتي هم تماس گرفت باهاش با ارامش صحبت كن بدون ابراز دلتنگي يا داد و غال كه تو دوسم نداري با ارامش به حرفاش گوش كن بذار برات حرف بزنه حالا حرف عادي كاري هرچي ........
البته اينا نظر شخصي منه و جنبه كارشناسانه نداره
شاد باشي گلم
aramesh_1390 (جمعه 02 دی 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)