با عرض معذرت از كارشناساي تالار . من چون بحث در تاپيك شميم به رفتار منفعلانه كشيده شد فكر كرده بودم شايد بدرد شميم هم بخوره ولي چشم به فرمايش آني عزيز يه تاپيك جدا باز كردم تا اگه كسي مشكلي تو اين زمينه منفعل بودن رفتار داره سوالشو بپرسه و اگه كارشناساي محترم لطف كنن ما رو راهنمايي كنن .
ببخشيد آقاي sci يه سوال داشتم .
من خودم متوجه شدم كه تقريبا تو 90 درصد مسايل زندگيم شخص منفعلي هستم و جرات ابراز و بيان خواسته هامو ندارم . حالا الان سعي مي كنم كه تغيير كنم و دارم توي روابطم با دوستام يا خانواده ام اينو تمرين مي كنم كه از اين حالت در بيام .ولي روابط زن و شوهري يه چيز ديگه است . من هميشه از دعوا با همسرم مي ترسيدم و اعصابشو نداشتم . چون حتي اگه من نظرمو ابراز مي كردم و اون خوشش نمي يومد اين من بودم كه بايد كوتاه مي يومدم و اون هيچوقت كوتاه نمي يومد و يا بايد تا قيامت باهاش قهر مي موندم و اعصاب خودمو خورد مي كردم و مثل دوتا همخونه با هم زندگي مي كرديم يا اينكه به مرور زمان خودم كوتاه مي يومدم و پيش قدم مي شدم واسه آشتي . خوب واقعا آدم ديگه اعصابشو از دست مي ده اگه هميشه بخواد با همسرش جر و بحث كنه . مي دونم منظورتون از رفتار جرات مندانه دعوا نيست ولي بالاخره يكي بايد به نفع اونيكي كنار بكشه و تو مواردي مثل موارد من كه همسرم هيچوقت حاضر نميشد كوتاه بياد و خيلي هم ديگه خوددار ميشدم و قهرمون طولاني ميشد و مثلا من نمي خواستم بي دليل حرفشو قبول كنم و كوتاه بيام بعد يه مدت كه از قهرمون مي گذشت مي گفت بهتره بريم طلاق بگيريم ما بدرد هم نمي خوريم . ما بايد چجوري برخورد كنيم تو اينجور موارد ؟ من خودمم مي دونستم كه هر بار و هر دفعه كه مجبور ميشم و كوتاه ميام همسرم توقعش مي ره بالاتر و يه خواسته ديگشو به زور بهم تحميل ميك نه ولي واقعا بايد چيكار ميكردم ؟ميشه بگين افرادي مثل من با اين اوضاع بايد چه روشي رو پيش بگيرن ؟
تشكر كه به سوالهاي ما انقدر با صبر و حوصله جواب مي دين . 72
علاقه مندی ها (Bookmarks)