به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 شهریور 93 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1388-11-05
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    3,698
    سطح
    38
    Points: 3,698, Level: 38
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    سلام و با تشکر از سایت عالی تون
    من یه مشکلی داشتم که می خوام ازتون خواهش کنم منو راهنمایی کنید
    من بهاره هستم و تقریبا هشت ماهه که با محمد ازدواج کردم . ما با هم غریبه بودیم و هیچ آشنایی نسبت به هم نداریم. شش ماه نامزد بودیم. محمد در همان اوایل ازدواج بهم گفته که به من علاقه داره هنوز هم می گه. ولی همون اول که راجع به خودمون حرف می زدیم او از خانواده اش گفت و خب راستش من ازش پرسیدم که تا حالا عاشق شده یا نه. او هم بهم گفت که دخترعموشو خیلی دوست داشته و می گفت چون از بچه گی باهاش بزرگ شده مثل خواهرشه و از این حرفا. من خوب یه کم حسودیم شد. الهام(دخترعمو) تو شمال زندگی می کنند. چند ماه بعد از نامزدی خانواده محمد تصمیم گرفتند برن شمال . اینو یادم رفت بگم که من توی خانواده مذهبی بزرگ شدم. خانواده ای که دختراش با پسرای فامیل به جز یک احوالپرسی معمولی حرف دیگه ای نمی زنند. محمد از یه خانواده ثروتمنده و من از یه خانواده معمولی. موقعی که به شمال رسیدیم الهام هم اونجا بود. الهام شوهر و یک بچه داره. محمد به محض رسیدن به الهام شروع کرد به شوخی و خنده با الهام طوری که من اصلا اونجا وجود ندارم. من هم که از یه خانواده مذهبی بودم خیلی جا خوردم ولی هیچی نگفتم. الهام زیاد زندگی خوبی نداره و با شوهرش مشکل داره. به خاطر همین وقتی می دید که منو محمد با هم خوبیم خیلی حسودیش می شد. من اینو از چشماش می خوندم. هر کاری می کرد که منو ضایع کنه. با حرفاش، با طعنه هاش ولی محمد هیچی نمی گفت. یعنی از این حرفا سر درنمی یاره چون الهام طعنه و کنایه هاشو به حالت شوخی می گفت. بعد از اینکه از شمال اومدیم من به محمد اعتراض کردم که این چه رفتاری بود. او هم خیلی راحت گفت که مثل خواهرشه. منم قهر کردم و او هم همینطور. من خیلی دل نازک هستم و تو این چند ماه واقعا به محمد علاقه پیدا کرده بودم . به خاطر همین دعوا من خیلی گریه کردم تا چند روز با هم قهر بودیم. آخر هم من طاقت نیاوردم و معذرت خواهی کردم. فکر می کردم با گفتن این موضوع که من وقتی این رفتارو با الهام داری ناراحت می شم محمد قبول می کنه .او هم گفت که درسته که بهت گفتم قبل از ازدواج او رو دوست داشتم ولی الان تو رو دوست دارم ولی وقتی دوباره الهام رو دیدیم دوباره این موضوع تکرار شد و من دوباره اعتراض کردم ولی هیچ فایده ای نداشت جز قهر دوباره محمد و معذرت خواهی من. دفعه آخر تا چهار روز با من قهر بود. من اینقدر گریه کردم تو این چند ماه که احساس می کنم چشمام داره ضعیف می شه. دفعه آخر که با هم قهر بودیم به محمد گفتم باشه من دیگه مشکلی ندارم که با الهام این رفتارو داری چون فکر می کردم شاید رفتار من اشتباه باشه و او درست می گه. وقتی هم که رفتیم شمال سعی کردم از خود الهام یاد بگیرم. هر چی او طعنه می زد منم سعی می کردم با شوخی جوابشو بدم. محمد هم خیلی خوشحال شد که من تونستم باهاش کنار بیام. الهام هم با من خیلی خوب شده بود چون چند دفعه کنار هم نشستیم و از زندگیمون حرف زدیم ولی تا چند روز پیش که دوباره الهامو دیدیم. توی خونه مادرشوهرم دعوت بودیم و من کنار محمد بودم و الهام هم روبروی محمد. محمد از تمام غذاهایی که سر سفره بود برای او کشید و جلوش گذاشت در صورتی که من کنارش بودم با او می گفت و می خندید. ایندفعه حتی مادرشوهرم هم فهمیده بود که من ناراحت شدم و چند تا سرفه کرد که محمد بس کنه ولی محمد متوجه نمی شد. من از سر سفره بلند شدم و به کار دیگهای مشغول شدم و وانمود کردم که حرفاشونو نمی شنوم. این با دیگه به محمد اعتراضی نکردم چون دوست نداشتم باهام قهر کنه ولی طاقت نیاوردم و اومدم اینجا که منو راهنمایی کنید. رفتار من اشتباه ست؟ یا رفتار محمد؟ به نظرتون من چجوری این مشکلو حل کنم؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1388-8-13
    نوشته ها
    302
    امتیاز
    6,606
    سطح
    53
    Points: 6,606, Level: 53
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    396

    تشکرشده 407 در 170 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    سلام دوست خوبم
    اگه فکر ميکني و البته به نظر منم هم همينطوره که رفتار شوهرت در مقابل يه نامحرم فرق نداره بالاخره دختر عمو هم نامحرمه دور از شانه يه مرده و به زندگيت لطمه ميزنه که البته باز به نظر من لطمه ميزنه جدي باش و باهاش صحبت کن،احساساتت رو بهش بگو،ناراحتي هات رو بهش بگو.البته نه از اين در که حس کنه داري به دختر عموش حسادت ميکني چون بدتر ميکنه.اينو مطرح کن که رفتارش درست نيست.و يه چيز ديگه دوست خوبم وقتي قهر ميکني و معتقدي حق با توه ديگه براي چي معذرت خواهي ميکني؟مگه اشتباه از توه؟پس اگه قهري در کار بود سر حرف خودت بمون و ديگه معذرت خواهي نکن چون اشتباهي مرتکب نشدي که.البته اشتباهت اينه که قهر ميکني....

  3. کاربر روبرو از پست مفید مي مي تشکرکرده است .

    مي مي (پنجشنبه 17 آذر 90)

  4. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    سلام بهار جان
    به نظر من بهترین راه اینه که با لحن خوب و اروم درباره احساست و مشکلت با محمد حرف بزنی
    عزیزم بهش بگو اگه من با پسرعموم این رفتار کنم تو میپسندی؟و بهش بگو اگه برای اشتی پیش قدم شدی برای اینه که از قهر بدت میاد نه رفتارشو تایید کردی
    با محبت و عشق و توجه همه حواسشو به خودت متمرکز کن
    امیدوارم حل بشه عزیزم
    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    گاهی ما ادما با رفتارمون چیزی که وجود خارجی نداره رو دستی دستی ایجاد میکنیم.اگه تو ازهمون اول حساسیت زیاد به خرج نمیدادی و فقط در خفا براش توضیح میدادی که رابطه با نامحرم رو چه دختر عموش چه دختر دایی و...رو نمیپسندی حالا حضور الهام پررنگتر نشده بود.تو با این افکارت اگه شوهرت به الهام توجهش به دلیل و نگاه خاصی نیست کاری میکنی که که نگاهش به الهام عوض بشه و ناخوداگاه فکرش به سمت و سوی دیگه ای بره.
    حساسیتت رو بذار کنار و منطقی ازناراحتیت براش بگو.لزومی هم نداره روی شخص الهام تاکید خاصی بکنی
    (حالا خودت انقد الهام الهام کن تا شوهرت راست راستی فکر کنه خبریه و الهام......)این کار فقط قبح این عمل رو براش میریزه

  6. کاربر روبرو از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (چهارشنبه 07 دی 90)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 آبان 91 [ 18:30]
    تاریخ عضویت
    1387-5-30
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    9,023
    سطح
    63
    Points: 9,023, Level: 63
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 476 در 164 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    عزيز دلم حالا شما مذهبي هستي ولي آيا شوهر شما هم به اندازه شما مذهبي هست؟
    عزيزم اين محرم و نامحرمي براي كسي مفهموم پيدا ميكنه كه باور و اعتقاد عميق داشته باشه اگر نه كه براش مفهومي نداره.... به نظر من اين جاي كار شما اشكال داره
    شايد شما اونقدر معتقد باشي كه با نامحرم خيلي صحبت نكني يا دست ندي يا .... ولي شوهر شما به نظر نمياد كه به اندازه شما مذهبي باشه و شما حالا ميخواي فرهنگي كه ايشون از اون اول باهاش بزرگ شده و خو گرفته رو تغيير بدي؟
    نه عزيز من نميتوني و بايد از اون اول فكرشون ميكردي!! يعني قبل ازدواج اين موضوع رو بايد در نظر ميگرفتي و بعد ازدواج ميكردي كه رفتارهاي خانوادگي شوهرتون با شما فرق ميكنه و بايد تحمل پذيرشش رو داشته باشي و انتظار تغيير رو نداشته باشي

    خوب خيلي ها هستن با دختر خاله ها يا .... شون راحتن و دليلش هم اينكه از اول باهم بزرگ شدن و خوب حق هم دارن شما كسي كه از بچه گي باهاش بزرگ شده باشي و روابطتون تا بزرگسالي ادامه پيدا كنه ( يعني خانواده هاتون مانع نشن) خوب طبيعتا صميمي هستي باهاش

    ولي خوب نكته اي كه اينجا ميمونه اينه كه حالا آيا اين رفتار توي خانواده شوهرتون طبيعي هست يا اينكه از نظر اونها هم غير طبيعيه؟ و اينكه ايشون گفتن الهام رو دوست داشتن رو حساب خواهري دوست داشتن يا اينكه براي ازدواج دوستش داشتن؟ من متوجه اين موضوع نشدم !!! خوب اگه براي ازدواج دوستش داشتن پس چرا ايشون با يكي ديگه ازدواج كرده؟و چرا با اين وجود هنوز با هم خوبن و شوخن و ....؟ ولي اگه به چشم خواهري دوستش داشتن كه خوب الانم به نظر مياد روابطشون همونطوريه كه بهتون گفتن فقط انگار شما توقعش رو نداشتين كه در اين حد صميمي باشن چون انگار شما توي فاميلتون از اينجور روابط نداشتين ولي خوب خيلي ها دارن.... البته خيلي ها كه اين روابط رو دارن بعد از اينكه هردو ازدواج ميكنن رابطه شون كمرنگ تر ميشه ولي خوب خيلي ها هم مثل قبل ادامه ميدن.

  8. 3 کاربر از پست مفید حنان تشکرکرده اند .

    حنان (سه شنبه 22 آذر 90)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 شهریور 93 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1388-11-05
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    3,698
    سطح
    38
    Points: 3,698, Level: 38
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    خیلی ممنون از دوستای خوبم. می می جان من در مورد این موضوع خیلی باهاش حرف زدم و گفتم که از این رفتار تو ناراحت می شم ولی او فقط حرفش اینه که ما با هم بزرگ شدیم. من بهش گفتم که توی خانواده ما همچین چیزی وجود نداره. اوایل که اعتراضی نمی کردم شوخی هاشون واقعا بد بود(البته به نظر من) مثلا روی هم آب می پاشیدن، الهام محمد رو می زد. اینکه چرا من معذرت خواهی می کنم به خاطر اینکه اینقدر دوستش دارم که طاقت یه روز قهر بودن باهاشو ندارم. ویدا جان من دقیقا حرف تو رو بهش زده بودم که اگه من با پسرعموم این رفتارو داشتم تو ناراحت نمی شدی؟ او هم گفته بود که نه ناراحت نمی شم(البته بعید میدونم). حنان جان من نمی دونم او رو برای ازدواج می خواسته یا نه ولی محمد همون اوایل ازدواجمون بهم گفته بود که به خاطر یه مسئله عشقی گریه کرده بوده ولی نمی دونم اون نفر کیه
    الانم من دیگه ترجیح دادم در برابر رفتارش سکوت کنم چون نمی خوام مشکلی بوجود بیاد

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 شهریور 93 [ 17:57]
    تاریخ عضویت
    1388-11-05
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    3,698
    سطح
    38
    Points: 3,698, Level: 38
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    یعنی کسی نمی تونه بهم کمک کنه؟؟؟؟

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    شایدواقعامنظوری ندارندوتوخیلی حساس شدی.اگه دخترعموی شوهرت منظوری هم داشته باشه تونبایدپیش اون ناراحتیتونشون بدی .اتفاقاوانمودکن که خیلی هم ریلکسی.چون حساسیت توویاناراحتیت کارای اونوتشدیدمیکنه.
    وقتی باشوهرت هستی واونم توجمعتون حضورداره به شوهرت محبت بیشتری کن وپیش شوهرت بشین وازش فاصله نگیر..وقتی اون توجمع خانواده حضورداره زیادتواون جمع افتابی نشید.ازقدیم گفتندهرانکه ازدیده رودازدل برود.

  12. 2 کاربر از پست مفید mahi91 تشکرکرده اند .

    mahi91 (سه شنبه 22 آذر 90)

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 دی 90 [ 21:00]
    تاریخ عضویت
    1390-8-11
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    1,091
    سطح
    17
    Points: 1,091, Level: 17
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    79

    تشکرشده 86 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با فامیل شوهرم چکار کنم؟

    سلام بهار سبز خوبی دوست خوبم
    من هم خانواده شوهرم خیلی با هم راحت هستن ولی خانواده من نه من با پسر خاله هام در حد حال و احوال هستیم دست دادن گناه میدونیم
    ولی خانواده شوهرم بر عکس ما هستن شوهرم به دختر خاله هاش دست میداد
    و من خیلی ناراحت میشدم
    ولی الان فقط به خدا سپردم چون گناه هست کار اینها
    و از وقتی که حساسیتم رو کم کردم شوهرم براش عادی شده و دیگه خیلی گرم نمی گیره با دختر خاله هاش و حتی دست هم نمیده بهشون
    امیدوارم با صبر بتونی از خدا کمک بخوای خودت رو اذیت نکن سعی کن خودت رو به بیخیالی بزنی تا خودش متوجه بشه همش بهش گیر نده بگو چرا اینکارو میکنی چون بدتر میکنه
    سعی کن رفت و امدت رو با الهام کمتر کنی نه اینکه بگی من نمی یام من بدم میاد از الهام و غر بزنی
    اگه گفت بریم شما بگو مثلا امروز خیلی دوست دارم با هم باشیم و بریم پارک احساساتت رو بهش بگو ولی نگو که نباید این کار رو بکنی ویا اینکه قهر کنی چون بهتر که نمیشه هیچ بد تر هم میشه
    به خدا توکل کن
    خدا قوت

  14. کاربر روبرو از پست مفید گفتگوی بیتا تشکرکرده است .

    گفتگوی بیتا (سه شنبه 22 آذر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.