به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    عدم علاقه به همسر در دوران عقد

    این تاپیکو به خاطر خودم ایجاد نکردم.بلکه به خاطر دختر دائیم.کلا من خیلی احساسی هستم بااینکه بیشتر درونگرا هستم زندگی اطرافیانم خیلی واسم مهمه.و خیلی فکرمو مشغول می کنه.در حال حاضر هم زندگی دختر دائیم.اون 17 سالشه.تو شهر ما دخترا زود ازدواج می کنن.اون یه دختری بود که یکم پا رو از حدش بیرون گذاشته بود.منظورم دوستی با جنس مخالف.شهره ما کوچیکه.نسل جدید این ارتباطارو جدیدا خیلی رواج دادن.دائی منم که متوجه این کاراش شد گوشی رو گرفت و بیشتر کنترلش کرد.2 تا خواستگار از فامیل داشت با یکیشون دوست بوده.اون پسر از نظر همه فامیل مقبول تر بود.البته به جز وضع مالی.تا جواب بله هم پیش رفتن اما وقتی دائیم قضیه دوست بودنشونو فهمید مخالفت کرد.بعد یه مدت اون یکی خواستگار پا پیش گذاشت که هر بار جواب منفی شنید.این پسر وضع مالیه خیلی خوبی داشت.بالاخره بعد از گذشت چند ماه که همه فکر می کردیم همه چی تموم شده فهمیدیم به خواستگار دوم جواب مثبت دادن.از خصوصیاتش اینکه 23 سال بیشتر نداره.کم حرف و تا حدودی خجالتی برعکس اون یکی.وابسته به خانواده و پول پدرش البته برعکس اون یکی که یه پسر خود ساختس.تو شهر ما دختر و پسر فرصتی برای بیشتر صحبت کردن ندارن.یعنی وقتی تقریبا جواب خانواده عروس مثبت بود به صورت نمادین یه شب پسره با دختر حرف می زنن.و چند روز بعد عقد.تا قبل عقد هم دیگه با هم ارتباط ندارن.الان دختر دائیم با وحید عقد کردن.مسئله ای که باعث شد بیام این جا سردی دختر دائیم و سردرگمیشه.علاقه آنچنانی نشون نمیده.سوالاتی از آدم می پرسه که آدم تو دلش خالی میشه.جمعه باهم رفته بودیم بیرون.رفتارای وحیدو زیر نظر داشت برگشت به من گفت خیلی ریلکسو آرومه.من دوست دارم شوخ باشه.یا با تموم نا امیدی می گه گاهی می شینم گریه می کنم می گم نکنه زود بود واسه ازدواج.ازم پرسید عشق بعد عقد خوبه یا بعد ازدواج.آخه شما تا حالا اینو شنیده بودید؟.معمولا می پرسن عشق قبل ازدواج خوبه یا بعد ازدواج.یعنی هنوز بعد عقد هم این کشش به وجود نیومده.از اون روز همش فکرم مشغوله.یعنی دائیم به زور راضیش کرده.یا وقتی دائیم اونو ازون یکی پسر نا امید کرده اونم گفته من که به اونی که دوست دارم نمی رسم بذار اینو از دست ندم.حالا هم هی وحیدو با اون پسره مقایسه می کنه.خدائیش هم اون پسره جز وضع مالیش از وحید سر تر بود.
    دوستان مگه می شه آدم تو دوران عقد اینقدر نسبت به همسرش سرد باشه؟
    آیا به مرور درست میشه؟
    مهمترین سوالم اینه یه دختر 17 ساله و پسر 23 ساله می تونن یه زندگی موفقی داشته باشن؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 تیر 94 [ 07:29]
    تاریخ عضویت
    1389-11-16
    نوشته ها
    90
    امتیاز
    4,518
    سطح
    42
    Points: 4,518, Level: 42
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    43

    تشکرشده 43 در 33 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    چه قدرپیچیده!به دخترداییت بگوبانامزدش حرف بزنه وبه توافق برسن
    راستی یعنی دخترداییت باپسرپولداره نامزد کرده یااون یکی پسره؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید srr72 تشکرکرده است .

    srr72 (دوشنبه 02 آبان 90)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آبان 90 [ 19:23]
    تاریخ عضویت
    1390-7-26
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    992
    سطح
    16
    Points: 992, Level: 16
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    دخترا خیلی زود میتونن دل ببندن فقط کافیه طرفشون سعی به دست آوردن دل دختره داشته باشه ولی واقعا یه پسره 23 ساله میتونه اینو درک کنه؟من که بعید میدونم.
    اگه تو شهرتون دوستی خیلی وحشتناکه مطمئنا طلاق چه با دلیل و چه بی دلیل خیلی خیلی بدتره.
    من پیشنهاد می کنم دختر داییتون کتابایی در مورد ازدواج بخونه و از نامزدشم بخواد که مطالعه کنه شاید اینجوری بتونن رابطه ی بهتری پیدا کنن و البته باید بیخیال اون پسر قبلیه بشه چون آبی که ریخته شده رو نمیشه جمع کرد.

  5. کاربر روبرو از پست مفید arsha تشکرکرده است .

    arsha (دوشنبه 02 آبان 90)

  6. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    srr72 عزیز دختر دائیم با پسر پولداره عقد کرده.اگه اون یکی پسره رو نادیده بگیریم خیلی هم ویژگی های خوب داره.
    اما مشکل اینه که هم تو فامیل دارن مقایسه می کنن.و من نگرانم بعضی از اطرافیان با بی ملاحظگی پیش خودش
    هم بگن.
    arsha عزیز ممنون از راهنمائیت.
    من دارم دیوونه می شم.شایدم بیش از حد حساسم.خواهش می کنم یکی بیاد خیال منو راحت کنه


  7. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    مدتی از عقد دختر دائیم می گذره.بازم همون تردید رو داره.هنوز از صمیم قلب دوسش نداره.از صداش بدش می یاد.دختر دائیم با اون سن کمش (17)می گه رفتارش خیلی بچگونه ست.راستش بچه ها من همه اینا رو با همسرم در میون گذاشتم.همسرم می گه وحید خیلییییی بچست.می گه نمی دونم خانوادش چی فکر کردن واسش زن گرفتن.می گه تو جمع یه حرفا می زنه آدم خندش می گیره.هر کاری دستش می دی نیمه کاره ولش می کنه که معلوم می شه اصلا کار نکرده.و لوس بزرگ شده.
    بچه ها من یه چیزائی هم از دستگیرم شد اینکه خیلی بچه نه نه ست.حتی اس ام اس هاشو مادر و خواهرش می خونن.البته دختر دائیم نمی دونه.بچه ها اگر چه الان دختر دائیم بیشترین مشکلش با ظاهره وحیده ولی با این خصوصیاتی که من می بینم اون پسر هنوز نمی تونه مرد زندگی باشه.از طرفی واقعا سخته به دختر دائیم بگم به هم بزن.چون نمی دونم چه آینده ای پیش رشه؟.اومدیمو بهش گفتم می ترسم پدر و مادرش نذارن جدا شه و اونم بیشتر زجر بکشه.بازم حرفای دختر دائی رو می یام می گم.خیلی نگرانم

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    نقل قول نوشته اصلی توسط رایحه عشق
    مدتی از عقد دختر دائیم می گذره.بازم همون تردید رو داره.هنوز از صمیم قلب دوسش نداره.از صداش بدش می یاد.دختر دائیم با اون سن کمش (17)می گه رفتارش خیلی بچگونه ست.راستش بچه ها من همه اینا رو با همسرم در میون گذاشتم.همسرم می گه وحید خیلییییی بچست.می گه نمی دونم خانوادش چی فکر کردن واسش زن گرفتن.می گه تو جمع یه حرفا می زنه آدم خندش می گیره.هر کاری دستش می دی نیمه کاره ولش می کنه که معلوم می شه اصلا کار نکرده.و لوس بزرگ شده.
    بچه ها من یه چیزائی هم از دستگیرم شد اینکه خیلی بچه نه نه ست.حتی اس ام اس هاشو مادر و خواهرش می خونن.البته دختر دائیم نمی دونه.بچه ها اگر چه الان دختر دائیم بیشترین مشکلش با ظاهره وحیده ولی با این خصوصیاتی که من می بینم اون پسر هنوز نمی تونه مرد زندگی باشه.از طرفی واقعا سخته به دختر دائیم بگم به هم بزن.چون نمی دونم چه آینده ای پیش رشه؟.اومدیمو بهش گفتم می ترسم پدر و مادرش نذارن جدا شه و اونم بیشتر زجر بکشه.بازم حرفای دختر دائی رو می یام می گم.خیلی نگرانم

    دوست عزیز دختر دایی شما و خونوادش مثل شما برای این تصمیم مهم به عقلشون رجوع کردن
    حتما برای خودشون دلایلی دارن

    احساس مسئولیت و نگرانی شما رو تا حدی درک میکنم
    اما بنظر من خیلی تو کارشون دخالت نکنین ، پیگیر زندگیشون نباشین
    اگه مشورت خواستن به شما مراجعه می کنن




  9. 7 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    meysamm (پنجشنبه 10 فروردین 91)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 22:24]
    تاریخ عضویت
    1387-7-22
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    5,482
    سطح
    47
    Points: 5,482, Level: 47
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    932

    تشکرشده 968 در 217 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    منم کاملا با نظر خارپشت موافقم
    یعنی چی که میخوای بدونی اخر این وصلت چی میشه؟ عزیزم بهتره به مسایل زندگی خودت برسی و بذاری خوشبختی یا ... دختر دائیت رو خودش انتخاب کنه.

  11. 2 کاربر از پست مفید هاله نو تشکرکرده اند .

    هاله نو (سه شنبه 15 آذر 90)

  12. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 36,005 در 7,404 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش

    رایحه عشق عزیز

    همانطور که دوستان دیگر هم اشاره داشتند ، شما هرچقدر دلسوز باشید و تشخیصهایتان هم به جا باشد نباید دخالت بکنید ، فقط زمانی که دختر دایی با شما صحبت می کند و ابراز نگرانی می کند یا مسائلی به نظرش منفی است و مطرح می کند می توانی وی را هدایت کنی تا نزد یک مشاور خانواده رفته و راهنمایی لازم را دریافت دارد .



    پاورقی
    =====

    دوستان عزیز در اینگونه موارد از دادن راهنمایی هایی که تقویت دخالت فرد در مسائل دوست یا خویشاوند وی است جداً پرهیز کنید .

    با تشکر

  13. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (سه شنبه 15 آذر 90)

  14. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: دختر دائیم و نامزدش


    از همگی ممنونم.از من نخواید بی خیال باشم.واقعا فکر و ذهنمو مشغول کرده.اون با من درد و دل می کنه.من هیچ وقت به خودم اجازه ندادم بگم جدا شو.وقتی فکر می کنم اگه بعد ازدواج علاقه پیدا نشه چقدر زندگی شون تلخ و بی معنی می شه.همش ازم می پرسه کم کم این حسم عوض می شه؟منم می گم لازمش ارتباط هر چه بیشتره.نه اینکه به بهانه های مختلف ازش فرار کنی.فکر می کنم چون داره با من درد و دل می کنه یه بار مسئولیت رو دوشم حس می کنم. ای کاش پسره اونقدر بزرگ شده بود که به دختر دائیم پیشنهاد بدم به بهانه تفریح یا خرید برن مشاوره.البته باید شهر دیگه برن.حتی نمی دونم تو اون شهر کدوم مشاور خوبه.بچه ها من تا حالا مشاوره نرفتم اگه اینا برن مشاور آیا اون مشاور حرفا و احساس دختر دائیم رو به نامزدش منتقل می کنه؟.نمی خوام اوضاع ازین بدتر شه.البته قبل از اون باید دختر دائیم بفهمه نامزدش این مسائلو به خانوادش اطلاع می ده؟.به خاطر فرهنگ غلط می گم که خانوادش نفهمن اینا می رن مشاور.
    در صورت منتفی بودن قضیه مشاور
    بچه ها بیاین فرض بگیریم دختر دائیم از روی بچگی و خانوادش هم با عجله با این وصلت موافقت کردن و شناخت کافی حاصل نشده.الان می خواد بیشتر بشناسه.تو ملاقاتهاشون راجع به چی از پسره بپرسه؟.می خوام پیرینت حرفای شما رو بدم بخونه و به حرفاتون عمل کنه

  15. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    114
    Array

    RE: عدم علاقه به همسر در دوران عقد

    سلام دوستان با دختر دائیم راجع به مشاور صحبت کردم.اینکه به مادرش احساسشو بگه ولی اون گفت به هیچ عنوان نمی تونه به مادرش بگه.بچه ها نگید کاری باهاش نداشته باشم.اون دیشب از من کمک خواست.خواهشا بیاین بگید چی بگم.
    بچه ها به نظرتون یه پسری که اونطور که باید حریمها رو نمی شناسه.می شه اینو بهش یاد داد.وحید یه پسریه این مدلی.و سمیه دختر دائیم راهشو بلد نیست.
    هر دو شون مهمونی دعوتن.صاحبخونه که دائی سمیه ست درو باز می کنه.وحید بعد از سلام یه راست راهشو می کشه خیلی سریع می ره خونه.و نه تعارفی به صاحبخونه حتی اجازه نمی ده با سمیه با هم حرکت کنن.سمیه این لحضه خیلی احساس خجالت می کنه که نامزدش آداب معاشرت بلد نیست.اونشب باهاش سر سنگینه.صبح که نامزدش بهش زنگ می زنه مثل یه آتشفشان فوران می کنه و گلایشو می گه و حتی می گه چرا تو بلد نیستی؟.اونم با خنده می گه سردم بود نمی تونستم وایسم دیگه تکرار نمیشه.سمیه با تجربه ای که داره می گه قول می ده ولی عمل نمی کنه و دوباره روز از نو روزی از نو.خواهشا عکس العمل درست رو بگید.بچه ها ضمن اینکه نظرتون رو راجع به این موقعیت می گید اگه مقاله ای هم سراغ دارین راجع به بیان خواسته ها لینکشو بذارید
    .


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.