به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 22
  1. #11
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    خب چه اشکالی داره اگه خواهر آدم به ماشینش نیاز داره بهش بدی؟
    همسرتون تک پسره؟

  2. کاربر روبرو از پست مفید hamdam 96 تشکرکرده است .

    hamdam 96 (سه شنبه 18 مرداد 90)

  3. #12
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 آبان 93 [ 17:17]
    تاریخ عضویت
    1389-9-24
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    2,924
    سطح
    33
    Points: 2,924, Level: 33
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 126
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    خوب عزيزم چه لزومي داره كه همچين سوالي از همسرت بپرسي. چند وقت پيش دوستم پيش مادرشوهرش از شوهرش پرسيده بود كه فلاني، اگر من و مادرت داشتيم توي آب غرق ميشديم و تو فقط ميتونستي يكيمونو نجات بدي، كدوممونو نجات ميدادي؟؟؟!! بنده خدا شوهره زير فشار نگاههاي مادر و همسرش نابود شد اما پاسخي نداد تازه دوستم هم شاكي شد كه اين همه مادرش منو اذيت كرده چرا نگفت كه منو نجات ميده!!!
    دوست خوبم، پدر و مادر و خانواده‌ي هر فردي، بخشي از هويت و گذشته‌ي افراد رو تشكيل ميده. و هر چقدر هم اين هويت در زمان حال براي شما آزار دهنده باشه، نميتوني اين هويت رو از همسرت بگيري. من هم نميگم كه ميخواي بگيري اما قبول هم نميكني كه همسرت رو همينجوري دوست داشته باشي. با همين هويت. در عوض به عنوان يه زن تمام تلاش خودت رو بكن. هرگز خودت و يا خواهران همسرت رو در ترازوي مقايسه همسرت قرار نده.
    بذار يه مثالي برات بزنم.
    من يه برادرشوهر دارم كه در عين اينكه دوستش دارم اما ازش خيلي دلگيرم. چون خيلي از برخوردهاش توهين آميزه. يك روز همسرم خواست براي برادرش كاري انجام بده و من خيلي ازش دلگير شدم. مدام به خودم ميگفتم كه همسرم اگر منو دوست داشت، به برادرش كه اينهمه منو رنجونده كمك نميكرد. اما بعد كه با خودم فكر كردم ديدم خوب برادر من هم گاهي پيش اومده كه خودآگاه يا ناخودآگاه همسر منو رنجونده. برخوردش هميشه توي ذهنم ميمونه و هنوزم با دلگيري ازش ياد ميكنم اما نميتونم اگر زماني كاري براي برادرم از دستم بر مياد رو انجام ندم. به عبارتي ديگه اين دلگيري از برادر خودم باعث نشده كه مهرش از دلم بيرون بره و به عنوان يه خواهر كاري براش انجام ندم. الان نسبت به اين مسايل كاملاً بي تفاوت شدم. در واقع براي خواسته‌هاي همسرم ارزش قائل ميشم چون ميدونم فقط من نيستم كه چشم و گوش دارم و خيلي از بدجنسي‌ها رو ميبينم. بلكه اونم چشم و گوش و درك و فهم داره و تمامش رو درك ميكنه اما اين يه بخشي از قضيه‌اس و احساس وظيفه نسبت به اعضاي خانواده‌ يه بخش ديگر اين قضيه. البته حمايت از همسر بخش خيلي مهمي رو در اين رابطه تشكيل ميده. حالا اين حمايت ميتونه يه نگاه تند، يا روي ترش يا حتي يه تذكر باشه.
    نميدونم من فقط تجربه‌ي خودم رو به شما گفتم. اونچه كه در طي اين چند سال زندگي زير يه سقف با همسر عزيزم كسب كردم. فقط اينو اضافه كنم كه هيچ آدمي كامل نيست، اما اغلب آدما از دريچه‌ي كمال به آدماي اطرافشون نگاه ميكنن و خودشون رو محق ميدونن.
    موفق باشي عزيز دلم

  4. کاربر روبرو از پست مفید saboora تشکرکرده است .


  5. #13
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    سلام به شما دوست خوبم
    ممنونم از اینکه راهنمائیم کردین
    باور کن من از اول اینطوری نبودم و مثل الآن به ظاهر بدجنس نبودم ولی یکدفعه اینطوری شدم یعنی راستشو بخواین موضوع اینه که من و خواهرم جاری هستیم تا چند ماه پیش من اصلا این حس رو به خونواده ی همسرم نداشتم تا اینکه خواهرم که چند سال بیشتر عروس این خونواده شده در مورد خواهرومادر همسرم یکسری حرفا زد و نمیدونم چرا اینطوری شدم و نظرم نسبت به همه چیز عوض شد میگفت بخاطر همین اینطوری شدم از اون طرف وقتی رفتم پیش همسرم و یکسری رفتارا رو دیدم که به نظرم با حرفای خواهرم همخوانی داشت با خودم میگم نکنه راست بگه و با منم همین رفتارا بشه ، بخاطر این مسائل خیلی عذاب میکشم همه ی این چیزا توی ذهنمه از اون طرف میدونم که دیگه قراره ماه آینده از خونواده ام جدا بشم و نمیدونم چطوری باید با مسئله ی دوری کنار بیام خیلی ناراحتم دیشب دقیقا تا ساعت 4 صبح نخوابیدم یک کم فکر میکردم بعد گریه میکردم خیلی بهم ریخته ام .

    در جواب hamdam عزیز باید بگم که هیچ ایرادی نداره که آدم ماشینش رو به خواهرش بده ولی چند بار ؟ یک بار دو بار ده بار صد بار و ...
    خونواده ی همسرم اخلاق خاصی دارن مخصوصا همین خواهرش که گفتم به همسرم گفته با ما بیا ، اخلاقش اینه که اگه همه ی خواهر و برادرشوهرام خونه ی مادرشوهرم جمع باشن مثلا من و همسرم با هم گردش رفته باشیم بعد وقتی میریم خونه همچین اخلاق و رفتارش عوض میشه که باید ببینی که چرا به اونام نگفتیم همراه ما باشن .

    خیر ، همسرم تک پسر نیستش

  6. کاربر روبرو از پست مفید ailara77 تشکرکرده است .

    saboora (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  7. #14
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    از دوستای خوبم میخوام کمکم کنن و تنهام نذارن
    حالم اصلا خوب نیست دارم روانی میشم هرچی به عروسی نزدیکتر میشم افکاری که به ذهنم هجوم میاره بیشتر و بیشتر میشه نمیدونم چیکار کنم از یک طرف همین حساسیت از یک طرف دوری از خونواده ام و جداشدن ازشون از یک طرف هزارویک فکر و خیال حتی فکر جهیزیه و آرایشگاه و لباس و این چیزا که ببینم خوب میشه یا نه داره آزارم میده و بدترین فکری که به سراغم میاد فکر همون پیام اشتباهی که قبل از اینکه برم پیش همسرم از گوشیه همسزم به گوشیم اارسال شده بود و توی تاپیک قبلیم با عنوان گزارش گرفتن های همسرم توضیح داده بودم با این شرح

    سلام
    ممنون از اینکه اسم تاپیکم رو اصلاح کردین
    روز پنجشنبه وقتی تعطیل شدم یه موضوع عجیب پیش اومد توی تاکسی نشسته بودم داشتم میرفتم خونه که دیدم یه پیام از گوشیه شوهرم به گوشیم اومد که نوشته بود :
    تبسم جان ازت خواهش کردم قول بده و خداحافظی کن به خدا داری تو حق - اسم دختری شبیه اسم من - ظلم میکنی من دوست دارم عصبانیم میکنی باهاش دعوا میکنم زود جوابمو بده زنگ نزنم دفتر .
    مات و مبهوت فقط پیام رو نگاه میکردم دیدم اسم پدرشوهرم روی گوشتم افتاده و درحال تماسه ، جواب دادم دیدم همسرمه البته اینم بگم همسرم با پدرشوهرش کار میکنه ، به محض اینکه اومد حرف بزنه گفتم این چی بود به گوشیم فرستادی گفت چی بوده و براش توضیح دادم ، گفتش که پسر همسایشون گوشیش رو جا گذاشته و اومده گفته گوشیت رو بده میخوام یه پیام بدم منم گشی رو بهش دادم بابا گفته بیا با گوشیه من زنگ بزن به خانمت بهش بگو گوشی دست خودت نیست پیامی چیزی نده منم اومدم زنگ بزنم که دیدم اینطوری میگی و اون اختمالا اشتباه فرستاده ، ولی من داشتم روانی میشدم و تا خود دیشب باهاش جروبحث کردم تا یک کم باور کردم که راست میگه ، نمیدونم چطوری مطمئن باشم اصلا لازمه مطمئن بشم ؟
    توروخداراهنمائیم کنین
    با وجودیکه چند وقته از این ماجرا گذشته ولی نتونستم با این موضوع کنار بیام همش با خودم میگم اگه واقعا همسرم این پیام رو به کسی داده باشه من چیکار کنم ؟
    الان نمیدونم در این رابطه چه کاری انجام بدم ، نمیدونم همسرم رو از طریق یک نفر امتحان کنم ؟ نمیدونم واقعا نمیدونم چطوری باید مطمئن بشم که حرف همسرم درست بوده و اون نبوده که پیام داده توروخدا ازتون خواهش میکنم کمکم کنید فکر و خیال یک لحظه آرومم نمیذاره

  8. #15
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    خب به خانوادتون بگید تا ببینن آیا پای کسی میون هست یا نه؟
    شما نیازی نیست با خانوادش صمیمی بشید رسمی رفتار کنید اجازه ندید کسی تو زندگیتون دخالت کنه

  9. کاربر روبرو از پست مفید hamdam 96 تشکرکرده است .

    hamdam 96 (چهارشنبه 19 مرداد 90)

  10. #16
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    آیلارای عزیز
    به نظر من دغدغه عروسی و جشن و ... هر چند سخته و مقدماتی می طلبه ولی مهمترین دغدغه شما همون اس ام اس اشتباهی بوده که به گوشیتون اومده. من نمیدونم در این رابطه چی بگم فقط می تونم بگم که امتحان کردن همسرتون به حل این مسئله کمکی نمی کنه و شایدم بدتر ذهنتون را مغشوش کنه . امیدوارم پیش کسوت ها به شما کمک بیشتری بکنند.

  11. 3 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (چهارشنبه 19 مرداد 90)

  12. #17
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 27 آذر 92 [ 10:02]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    269
    امتیاز
    3,049
    سطح
    33
    Points: 3,049, Level: 33
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 1
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    955

    تشکرشده 950 در 237 پست

    Rep Power
    39
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    سلام
    عزیزم به نظر من اگه می تونی یه کم مراسم عروسی ات رو عقب بنداز تا بتونی بیشتر شوهرت رو بشناسی و با خیال راحت تری تصمیم بگیری.
    صحبتهای من بر پایه نظرات شخصی ام می باشد و در زمینه مشاوره تخصصی ندارم






    [size=medium]
    مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند
    اما خوشبختی دیگران همیشه در جلو دیدگان آنهاست

    [/size]

  13. کاربر روبرو از پست مفید tasnime_elahi تشکرکرده است .

    tasnime_elahi (چهارشنبه 19 مرداد 90)

  14. #18
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    شوهرم جون کسی رو که میدونم بی نهایت دوستش داره قسم خورد و گفتش که من نبودم ، وقتی رفتم پیشش ازش خواستم به قرآن قسم بخوره که کار اون نبوده ولی هرکاری نکردم اینکارو نکرد و گفت من به روح عزیزترین کسم قسم خوردم حالا که حرف منو باور نداری کاری ندارم هرکاری دوست داری بکن .

    چطوری میتونم از بزرگترا کمک بخوام ، یک شب بخاطر موضوعی خیلی ناراحت بودم زنگ زدم به مادرشوهرم و با گریه باهاش حرف زدم و ازش خواستم با شوهرم حرف بزنه بخاطر یه موضوعی جروبحث کرده بودیم ، مادرشوهرم گفتش که الان مهمون داریم و فردا بهت زنگ میزنم ولی اصلا زنگ نزد و انگار نه انگار که من باهاش حرف زدم و هیچ زنگ نزد و حتی پیامی هم نداد حالمو بپرسه ، حالا من به همچین آدمی چی بگم ؟
    چطوری میتونم از بزرگترا کمک بخوام باور کنین سرم داره از درد میترکه نمیدونم باید چیکار کنم تورو خدا بهم راهکار بدین که چیکار کنم با شوهرم دوباره در این مورد صحبت کنم ؟ چی بگم ؟

    آخه بعد از این موضوع که ناراحت بودم و داشتم با شوهرم صحبت میکردم پدرشوهرم گوشی رو از شوهرم گرفت و با خودم صحبت کرد و گفت که گوشیه شوهرم با پسر همسایه شون بوده و گفت خودتو ناراحت نکن

    تو تاپیک قبلیم دوست خوب و همیشگی مون آقای sci گفتن که موضوع رو دنبال نکنم و حرف همسرم رو باور کنم ولی نمیدونم چیکار کنم فکرم آزاد نمیشه تورو خدا کمکم کنین

    از همه ی دوستای خوبم خواهش میکنم در این مورد راهنمائیم کنن تا منم بتونم یک کم آروم شم

  15. #19
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    چطور میخوای باور کنی؟ به نظر خودت شوهرت چی کار کنه که باور کنی؟
    شاهدت فقط پدرشوهرته که تایید کرده
    آیا رفتار مشکوکی ازش دیدی؟

  16. کاربر روبرو از پست مفید hamdam 96 تشکرکرده است .

    hamdam 96 (پنجشنبه 20 مرداد 90)

  17. #20
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 22 مرداد 90 [ 12:11]
    تاریخ عضویت
    1389-10-30
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    3,330
    سطح
    35
    Points: 3,330, Level: 35
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    184

    تشکرشده 186 در 103 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چطوری میشه نسبت به این مسائل بی تفاوت باشم

    سلام
    ببخشید اگه دیر میام و جواب میدم
    من تا حالا هیچ رفتار مشکوکی از همسرم ندیدم حدود 4 ماه پیشش بودم ولی حتی یکبار هم نه یک پیام و نه یک زنگ مشکوک نداشت ، خیلی شور و شوق داره برای زندگیمون و خیلی خوشحاله از اینکه انشاءاله تا چند روز دیگه این دوری و جدایی تموم میشه و میتونیم برای همیشه پیش هم باشیم ، فقط من اعصابم خیلی بهم ریخته ست و خیلی به این موضوع فکر میکنم وقتی رفته بودم پیش شوهرم و می دید که من اینطوری هستم میگفت من چیکار کنم که حالت خوب شه و میگفتش که اگه دوست داری من خطم رو میفروشم و یکی دیگه میخرم توی اون چند روزم که اونجا بودم باز هیچ مورد مشکوکی ندیدم .


 
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 61
    آخرين نوشته: جمعه 17 اردیبهشت 95, 22:06
  2. ماموریت این دو فرشته چه بود .... ؟؟؟؟؟؟ هاروت و ماروت
    توسط parsa1400 در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 17 فروردین 94, 06:46
  3. پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 13 مرداد 91, 19:56
  4. تفاوت سنی 8 سال، آیا از یک نسلیم؟
    توسط jodiabot در انجمن تفاوت سنی در ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 05 فروردین 90, 23:53
  5. تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت !!!
    توسط erfan25 در انجمن عشق
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 16 آبان 88, 13:19

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:38 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.