به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 20
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    ایا من عاشق شدم ؟!

    رابطه در حال تخریب من و استاد و تمایل به ازدواج با دخترش

    توی این ماه تقریبا دوبار خودم با استاد صحبت کردم و مادرم هم یه بار بیرون از خونه با مادرش صحبت کرد
    هر کاری که باید کردم به جز التماس
    هیچوقت کوچکترین بی احترامی بهش نکردم (هرچند بارها قصدشو داشتم )
    هیچوقت مستقیما بهش ابراز علاقه نکردم (فکر نمیکنم تاثیری هم داشت )
    قصد ازدواج نداره ، هرکس مختاره برای زندگی اینده اش تصمیم بگیره
    اصرار بیشتر توهین به شعور طرف مقابله
    هنوزم مطمئنم که اشتباه نکردم ، همون کسی بود که میخواستم مطمئنم حتی اگه بتونم فراموشش کنم نمیتونم کسی مثل اون رو پیدا کنم
    شاید بهم علاقه داشت اما حاضر نبود ریسک کنه
    توی 19 سالگی با کسی که خیلی موردنظر پدرش نیست هفت سال ازش بزرگتره و شرایط فوق العاده ای نداره ازدواج کنه
    چرا باید اینکارو کنه
    چراباید وانمود کنه که عاشقمه وقتی که نیست
    پدرشو با دنیا عوض نمیکنه چه برسه به من


    نقل قول نوشته اصلی توسط خارپشت
    مسلمان عزیز قرار بود دیشب برام مفصل بنویسی
    اما امروز صبح کوتاه وتلخ نوشتی ! اشکالی نداره توضیح میدم
    گفتی عشق یعنی علاقه ای که با ایثار همراهه
    یه مدته که معنای کلمات رو نمیفهمم نمیدونم علاقه یعنی چی! نمیدونم ایثار یعنی چی ! و هنوز نمیدونم عشق یعنی چی !
    قبلا گفتم بازم میگم هزار بار میگم به ریحانم میگم من عاشق نیستم به خدا نیستم لازم نیست تو ثابت کنی خودم میدونم
    تو عاشق شدی چند سال قبلو میگم چی دیدی که عاشق شدی صیرت وصورت فرشته گونه؟! نهایتش اینه دیگه
    اصلا اون دخترو از کجا شناختی ؟چطور میتونی ادعا کنی عاشقشی ؟ حاضری براش جون بدی؟؟؟؟؟؟؟
    این سوالا رو از خودمم پرسیدم جواب میدم
    نه من حاضر نیستم جونمو برای ریحان بدم نه تنها جونمو بلکه خیلی چیزای دیگرو
    یه مثال میزنم یه مثال بی رحمانه برام مهم نیست چی راجع به من فکر میکنی
    فرض کن دختری که عاشقش بودی بیاد وبگه حاضره باهات ازدواج کنه اما مثلا سرطان داره یا تمام بدنش سوخته یا صورتش یا بگه که نمیتونه راه بره
    نمیخواد جون بدی فقط باهاش ازدواج کن ! این کارو میکنی ؟؟ هیچوقت!!
    با منطقی که از تو و هر ادم عاقلی سراغ دارم هیچوقت این کارو نمیکنی
    و اما خودم
    چرا باید این کارو کنم ؟ بیا ببینیم چرا من ریحانو دوست دارم
    چون خوشگله! چون دختره! چون جسم و روحش پاکه!چون باهوشه !
    همین نه بیشتر !!!!!!
    خیلی وقته معنای کلماتو نمیفهمم پس سرزنشم نکن بیا واژه ها رو دوباره معنا کنیم !
    عشق یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عاشق کیه؟؟؟
    وقتی موجودی باشه که فراتر و کامل تر از تو باشه وقتی موجودی باشه که هیچوقت اشتباه نمیکنه وقتی موجودی باشه که هیچوقت فقط وفقط خودشو نبینه این موجود هرجه که باشه سزاوار عشق ورزیدنه
    ریحان هیچ برتری نسبت به من نداره جز همون معیارای خودخواهانه احمقانه
    وقتی قراره ریحان منو روی ترازوی خودخواهانه معیاراش بذاره وقتی قراره منو با بقیه خواستگاراش مقایسه کنه وقتی قراره بدون هیچگونه احساسی با عقلش منو بسنجه و نه منو بلکه درامدمو! ظاهرمو! تحصیلاتمو!خونوادمو!
    و من فقط این نیستم که فقط این میسوزه توی یه تصادف توی یه حادثه !
    من منم با تمام افکارم با تمام احساسم با تمام دونسته هام با تمام تجربه هام وبا تمام اشتباهاتم
    منم برای خودم ترازو دارم من عاشق نیستم
    بله ایثار ! خیلی خوبه خیلی قشنگه اما کی ؟
    وقتی با کسی ازدواج کنم حتی اگه به اندازه ریحان دوسش نداشته باشم و فقط یه روز پعد از ازدواجمون همسرم سلامتیشو از دست بده یا معلول بشه تا اخر عمرم ایثار میکنم نه چون عاشقشم چون در مقابلش مسئولم شاید تو این مدت عاشقشم بشم
    عاشق لحظه هایی که باهاش هستم عاشق انسی که باهاش گرفتم عاشق ریزترین زیبایی های جسم و روح وفکرش
    تازه اینم عشق نیست قشنگ تر از یه عشق اتشینه
    عشق دردسره ناارومیه سختی و عذابه در حالی که این انسی که بعد از چند سال ایجاد میشه سرشار از ارامش و جاودانگیه حتی اگه معشوقم معلول باشه
    ممکنه ممکنه کسی همون ابتدا عاشق یه انسان معلول بشه پس قطع یقین چیزی فرای ظاهر رو دیده پس عشقش قابل احترامه وباورکردنی
    اما اگه با همین معیارای دو دو تا چهارتایی انتخاب کنیم و بعد از مدتی احساس علاقمندی کنیم حق نداریم قبل از ازدواج بگیم عاشق اون معشوق شدیم
    چون حقیقت نداره بلکه معشوق یه ظرفه وما عاشق داشته هاش شدیم
    و زشت ترین قسمتش اینجاست که خیلی از اون چیزایی که معشوق داره عملا خودش هیچ نقشی در کسبش نداشته مثلا زیبایی خانواده ملیت مذهب نوع تربیت و . . .
    مثلا ریحان !!!!! توی این 19 سال چیکارکرده ؟ خیلی راحت تو پر قو بزرگ شده خیلی زحمت کشیده باشه یه سال کنکورشو نشسته درس خونده بهترین خانواده بهترین موقعیت بهترین امکانات
    بله فوق العاده است منم دوسش دارم نگاهشو حرف زدنشو طرز فکر کردنشو نوع برخوردشو با مسائل همه رو دوست دارم
    ولی چرا من باید بگم عاشقم ؟؟
    انتخاب من انتخاب ریحان انتخاب توی مسلمان عاقلانه است و عقل خودخواهه!!! وظیفه صیانت از همه چیز من رو داره من! من!
    هممون خودخواهیم عقل سلیم خودخواهه
    و اساسا ازدواج یعنی در شروع کسی رومتناسب با خودم رو برای خودم بخوام و بعد از مدتی باهاش احساس یکی بودن بکنم حالا ممکنه عاشق بشم عاشق یه ادم جدید یه ادم که برای من قلبش میتپه و چون برای من ! پس قلب منم متقابلا و عاشقانه میتپه
    بعد از ازدواجه که شاید داشته های مادیمون اسم و رسممون دیگه برامون عادی میشه وحالاست میتونیم خودمون رو نشون بدیم جدای از همه چیز اینجا ایثار معنا پیدا میکنه شاید اگه راهشو درست طی کنیم جون دادن اسون میشه !
    واماعشق خارج از جنسیت و محدوده ازدواج فقط وقتی ایجاد میشه که معشوقم (زن یا مرد) در همه چیز یا در یک مورد خاص ویژگیها و برتریهایی نسبت به من داره و این عشق انگیزه ای میشه برای رسیدن به اون برتری ویا نه این عشق یه احترام عجیب رو نسبت به معشوق در من ایجاد میکنه
    و اگر در همه چیز از من کامل تر و والا تر باشه بی چون و چرا ازش تبعیت میکنم عقل خودخواهمو به زیر میکشم و برای معشوقم جون میدم ! اینجاست که تضاد عقل وعشق دیگرانو متحیر میکنه و من دیوانه نامیده میشم و احمق و خشک مغز
    چرا؟ چون عاشق شدم و به عشقم ایمان اوردم و به ضعف های عقلم
    چون دیگه نمیپرسم چرا ؟ چون دنبال جواب نیستم فقط میخوام رضایت معشوقمو کسب کنم


    درضمن من هیچوقت نخواستم ریحان نجابتشو به خاطر من کمرنگ کنه
    ما با هم رابطه خوبی داشتیم بله اون به من سلام میکرد
    من استادش نیستم ولی خیلی بیشتر از یه استاد بهش کمک کردم
    من گدای محبت و احترامش نیستم
    فقط نگرانم
    که چرا رفتارش اینقدر تغییر کرده
    که نکنه از من بدش بیاد

    ریحان تو این 2 ماه خیلی ازارم داد
    دلم میخواست برمو دیگه تا اول مهر نرم دانشگاه
    ندیدنش برام از تحمل بی توجهیش اسونتره
    اگه مطمئن بودم ریحان دوسم داره حاضر بودم تا هر وقت که بخواد صبر کنم
    اما الان این صبر داره داغونم میکنه
    در مقابل ریحان احساس ضعف میکنم در مقابل هجوم بی توجهیش هیچ سلاحی برای دفاع از خودم ندارم
    همه چیو سپردم به خدا





    این تحلیل من از عشقه البته مال دو ماه پیشه
    الان احساس میکنم خیلی این تحلیل رو قبول ندارم ولی نمیدونم چرا ؟
    به نظر شما این تحلیل عقلانی و در واقع درست نیست ؟؟




  2. 3 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    meysamm (چهارشنبه 12 مرداد 90)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    در جلسه امتحانِ عشق
    من مانده‌ام و یک برگۀ سفید!
    یک دنیا حرف ناگفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی..
    درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی‌شود!
    در این سکوت بغض‌آلود
    قطره کوچکی هوس سرسره بازی می‌کند!
    و برگۀ سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش می‌کشد!
    عشق تو نوشتنی نیست..
    در برگه‌ام، کنار آن قطره، یک قلب می‌کشم!
    وقت تمام است.
    برگه‌ها بالا..

    تفاوت عشق و دوست داشتن از نظر دکتر شریعتی
    عشق يك جوشش كور است و پيوندي از سر نابينايي. اما دوست داشتن پيوندي خود آگاه و از روي بصيرت روشن و زلال .


    عشق بيشتر از غريزه آب مي خورد و هر چه از غريزه سر زند بي ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع مي كند و تا هر جا كه يك روح ارتفاع دارد ، دوست داشتن نیز هنگام با او اوج می گیرد.




    عشق در غالب دل ها ، در شكل ها و رنگهاي تقريبا مشابهي متجلي مي شود و داراي صفات و حالات و مظاهر مشتركي است ،اما دوست داشتن در هر روحي جلوه اي خاص خويش دارد و از روح رنگ مي گيرد و چون روح ها بر خلاف غريزه هاهر كدام رنگي و ارتفاعي و بعدي و طعم و عطري ويژه خويش را دارد مي توان گفت :
    كه به شماره هر روحي ، دوست داشتني هست .


    عشق با شناسنامه بي ارتباط نيست و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر مي گذارد ،
    اما دوست داشتن در وراي سن و زمان و مزاج زندگي مي كند و بر آشيانه بلندش روز و روزگار را دستي نيست .


    عشق ، در هر رنگي و سطحي ، با زيبايي محسوس ، در نهان يا آشكار رابطه دارد . چنانچه شوپنهاور مي گويد:
    شما بيست سال سن بر سن معشوقتان بيفزائيد ، آنگاه تاثير مستقيم آنرا بر روي احساستان مطالعه كنيد .
    اما دوست داشتن چنان در روح غرق است و گيج وجذب زيبايي هاي روح كه زيبايي هاي محسوس را بگونه اي ديگر مي بيند .


    عشق طوفاني و متلاطم و بوقلمون صفت است ، اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت .


    عشق با دوري و نزديكي در نوسان است . اگر دوري بطول انجامد ضعيف مي شود ، اگر تماس دوام يابد به ابتذال مي كشد . و تنها با بيم و اميد و اضطراب و ديدار وپرهيززنده و نيرومند مي ماند،
    اما دوست داشتن با اين حالات نا آشنا است ، دنيايش دنياي ديگري است .


    عشق جوششي يكجانبه است . به معشوق نمي انديشد كه كيست يك خود جوششي ذاتي است ، و از ين رو هميشه اشتباه مي كند و در انتخاب بسختي مي لغزد و يا همواره يكجانبه مي ماند و گاه ، ميان دو بيگانه نا همانند ، عشقي جرقه مي زند و چون در تاريكي است و يكديگر را نمي بينند ، پس از انفجار اين صاعقه است كه در پرتو رو شنايي آن ، چهره يكديگر را مي توانند ديد و در اينجا است كه گاه ، پس جرقه زدن عشق ، عاشق و معشوق كه در چهره هم مي نگرند ، احساس مي كنند كه هم را نمي شناسند و بيگانگي و نا آشنا يي پس از عشق درد كوچكي نيست .

    اما دوست داشتن در روشنايي ريشه مي بندد و در زير نور سبز مي شود و رشد مي كند و ازين رو است كه همواره پس از آشنايي پديد مي آيد ، و در حقيقت در آغاز دو روح خطوط آشنايي را در سيما و نگاه يكديگر مي خوانند ، و پس از آشنا شدن است كه خودماني مي شوند .
    دو روح ، نه دو نفر ، كه ممكن است دو نفر با هم در عين رو در بايستي ها احساس خودماني بودن كنند و اين حالت بقدري ظريف و فرار است كه بسادگي از زير دست احساس و فهم مي گريزد و سپس طعم خويشاوندي و بوي خويشاوندي و گرماي خويشاوندي از سخن و رفتار و آهنگ كلام يكديگر احساس مي شود و از اين منزل است كه ناگهان ، خودبخود ،دو همسفر به چشم مي بينند كه به پهندشت بي كرانه مهرباني رسيده اند و آسمان صاف و بي لك دوست داشتن بر بالاي سرشان خيمه گسترده است و افقهاي روشن و پاك و صميمي ايمان در برابرشان باز مي شود و نسيمي نرم و لطيف همچون روح يك معبد متروك كه در محراب پنهاني آن ، خيال راهبي بزرگ نقش بر زمين شده و زمزمه درد آلود نيايش مناره تنها و غريب آنرا بلرزه مي آورد .
    دوست داشتن هر لحظه پيام الهام هاي تازه آسمانهاي ديگر و سرزمين هاي ديگر و عطر گلهاي مرموز و جانبخش بوستانهاي ديگر را بهمراه دارد و خود را ، به مهر و عشوه اي بازيگر و شيرين و شوخ هر لحظه ، بر سر و روي اين دو ميزند .


    عشق ، جنون است و جنون چيزي جز خرابي و پريشاني فهميدن و انديشيدن نيست .
    اما دوست داشتن ، در اوج معراجش ، از سر حد عقل فراتر مي رود و فهميدن و انديشيدن را نيز از زمين مي كند و با خود به قله بلند اشراق مي برد.

  4. 2 کاربر از پست مفید hamdam 96 تشکرکرده اند .

    hamdam 96 (شنبه 15 مرداد 90)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    متشکرم دوست عزیز
    اما چقدر خوب بود اگه نظرتون رو از زبون خودتون مینوشتین


    من حالم خیلی خوبه
    نه سر درد دارم نه حالت تهوع نه بی خوابی
    احساس حقارت نمیکنم احساس ضعف نمیکنم و نمیترسم
    خودم رو لایق دوست داشتن میدونم حتی اگه رفلکسی نبینم
    احساس عجیبی دارم
    تا قبل ازاین فکر میکردم اگه یه مدت ریحان رو نبینم طولی نمیکشه که میمیرم
    (نمیدونم شاید تلقین بود ولی بعضی وقتا سردردایی میگرفتم که قابل وصف نیست حس میکردم الانه که جون بدم !)
    اما الان بیشتر از یه ماهه که ندیدمش
    من زنده ام !
    نفس میکشم !
    بدون نیاز به تنفس مصنوعی
    با ریه های خودم
    ضمن اینکه حالم به مراتب بهتره !! چرا ؟؟

    نمیدونم چرا ولی به قول مادر به دلم افتاده ،به دلم افتاده که بالاخره با ریحان ازدواج میکنم
    قبل از این همش نگران بودم و ترس از دوری از ریحان بیشتر از نبودنش عذابم میداد
    الان حس میکنم میتونم سالها صبر کنم بدون اینکه ببینمش
    چجوری بگم من یه احساس خیلی خوب دارم ولی نمیدونم به خاطر چیه ؟ نمیدونم از کجا اومده ؟
    ایا من عاشق شدم ؟
    یا نه اینا توهم و تلقینه و به مرور زمان برطرف میشه ؟

    خیلی خودتون رو برای جواب دادن اذیت نکنین من خیلی مضطر نیستم
    شوخی نمیکنم :) جدا خیلی عالیم !!

  6. کاربر روبرو از پست مفید meysamm تشکرکرده است .

    meysamm (شنبه 15 مرداد 90)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    45
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    خوبه که خوبید ولی فکرکنم دارید خودتونو گول میزنید اونا جوابشون منفیه تا کی میخوای منتظرش بمونی
    نمیخوام ناراحتت کنم اما اگه بشنوید با کس دیگه ای ازدواج کرده میخواید چی کنید؟
    شما نمیخواید فراموشش کنید؟ نمیگم امید نداشته باش ولی حقیقت اینه که گفتن نه

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    آقای خارپشت نمی دونم بگم متاسفم یا خوشحالم. چون خوبیش این بود که شما یکبار عشق زمینی رو تحربه کردید و الان حس خوبی از تلاش و انتظار برای رسیدن به اون رو بدست اوردین و این حس خیلی قشنگه چون یادمون میاندازه که انتظار یعنی چه ؟ دل دادن یعنی چه؟ الان این حس خوبتون رو با تمام وجود دوست داشته باشید که این حس گذر از یک کودکی به یک بلوغ بود. بلوغی که به صبر و تلاش و تمام ناراحتیهاش میارزید. چون معانی زیادی رو به زندگی شما بخشید.

    و اما تاسفم از این بود که شاید شما هدف رو در این امتحان گم کنید یعنی از این جملتون "نمیدونم چرا ولی به قول مادر به دلم افتاده ،به دلم افتاده که بالاخره با ریحان ازدواج میکنم" این برداشت رو کردم. خوبه که از هیچ هدفی بت نسازیم ( جتی اگر اون هدف یکی از فرشته های خدا باشه) و بدونیم در این مسیر هر چه بر ما بگذرد امتحانیست که ایمان ما رو محک میزنه و در هر امتحان قرار است معناهای زیادی رو درک کنیم که به ما میگه هدف کیست و کجاست.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  9. 2 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (یکشنبه 11 دی 90)

  10. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,066
    امتیاز
    149,829
    سطح
    100
    Points: 149,829, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,693

    تشکرشده 36,036 در 7,414 پست

    Rep Power
    1095
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!


    دلیل این حال و احوالت را در حرفهای خودت ببین . ( آشتی با خدا )

    نقل قول نوشته اصلی توسط خارپشت

    این چند روز حتی یه لحظه هم نیست که به ریحان و مصائب داشتنش فکر نکنم
    هنوزم حالم خیلی خوش نیست البته دیگه حالت تهوع ندارم اما هنوز حس میکنم دستام میلرزه

    من به یه چیز خیلی معتقدم اونم اینه که هر وقت کوچکترین اشتباه (اخلاقی )داشتم به فاصله چند روز بدجوری سیلی خوردم
    انگار مستقیما یه بلا نازل میشه فقط بخاطر خطایی که تو کردی
    پنچ ماه پیش وقتی برای اولین بار ریحانو دیدم بدون اینکه با خدا مشورت کنم یا حتی بهش فکر کنم تصمیم گرفتم برم سر کلاسشون و بیشتر باهاش اشنا بشم
    تصمیمم نتیجه داد تونستم باهاش ارتباط بگیرم , مسابقه ای که ریحان داشت ارتباطمون رو تشدید کرد

    و من در اوج بودم با هر بار دیدن ریحان احساس غرور میکردم احساس پیروزی
    بدون اینکه حتی یه بار از خدا بخوام بهم کمک کنه
    احساس میکردم دیگه تموم شد ریحان مال منه ، کی میتونه ریحانو ازم بگیره ، کار تمومه
    خیلی ابلهانه دنبال خونه بودم . . .
    و بعد از یه مدت اولین سیلی رو خوردم ! ریحان دیگه ریحان نبود !
    نمیدونستم چیکار باید بکنم بی توجهی هاشو که میدیدم دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار
    اونقدر عصبی بودم که بازم ندیدم بازم خدارو ندیدم به خودم گفتم من ریحانو میخوام پس مال منه هیچکسم نمیتونه جلومو بگیره حتی پدرش
    دوباره بدون اینکه از خدا بخوام بدون اینکه برم پیشش و بخاطر خودخواهی هام به درگاهش زار بزنمو ازش کمک بخوام رفتم پیش پدرش و . . .
    خواهشم کم از التماس نبود
    التماس کردم
    من التماس کردم

    اخ تازه یادم اومد ای داد بیداد به کی دل بستم ،از کی دل کندم
    من فراموش کردم خدایا من تو رو فراموش کردم
    یادم رفت یادم رفت دو سال پیش برای چی همه چی خراب شد و حالا برای چی همه چی باید درست بشه
    خدایا من یادم رفت
    خدایا من به خودم به خود ناتوان و حقیرم اعتماد کردم
    من مثل همیشه ,خودخواه , مغرور , خسته از خودم و نه از هیچکس دیگه
    برگشتم
    خدای مهربونم
    که خیلی وقته برا برگشتنم لحظه شماری میکنی
    شمارش معکوس شروع شد
    دیگه نشمار من برگشتم
    برگشتم

  11. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 13 مرداد 90)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 12 شهریور 90 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-25
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,613
    سطح
    23
    Points: 1,613, Level: 23
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 66 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    سلام آقای خارپشت فقط می تونم بگم
    به خاطر این احساس زیبا بهتون تبریک می گم
    از صمیم قلب از خدا بخواین از ته دل
    خدامون خیلی بزرگه می دونم که خواستین اما باید صبور باشین و سوز دلتونو با خودش بگین که صدای بنده هاشو میشنوه و بیشتر از هر کس براشون ارامش و شادی می خواد

  13. کاربر روبرو از پست مفید bahareh.v تشکرکرده است .

    bahareh.v (پنجشنبه 13 مرداد 90)

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 22 تیر 94 [ 22:58]
    تاریخ عضویت
    1390-1-26
    نوشته ها
    770
    امتیاز
    14,787
    سطح
    78
    Points: 14,787, Level: 78
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 63
    Overall activity: 69.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsOverdrive
    تشکرها
    4,357

    تشکرشده 4,467 در 859 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    میدونید من هیچوقت این تحلیلو قبول نداشتم ، هنوزم به نظرم احمقانه است اما به دلم میشینه

    البته من یه چیزیو از قلم انداختم، منظورم عشق قبل از ازدواج بود. من چند نکته رو از عقایدم اضافه میکنم تا بهتر منظورمو درک کنید.:

    1. من از عشق حرف زدم و منظورم دوست داشتن و وابستگی و علاقه ی ناشی از عادت و.... نبود و البته یک طرفه هست یا اگر دو طرفه باشه، هیچ کدوم از دل هم خبر ندارند.

    2. اگر قبل از ازدواج رو از قلم انداختم، به خاطر اینه که من عشق رو بعد از ازدواج قبول ندارم. چون به تعلق می انجامه و عشق در تعلق نمی گنجه. (البته شاید علاقه ی خیلی خیلی زیاد باشه، ولی عشق نیست. چون عشق با فراق و شور و انتظار و عدم تحمل و صبر همراهه و همچنین حالتی از امید و یاس که بعد از ازدواج از بین میرن.)

    3. در این حالت از عشق، توقع از معشوق در حد صفره و شاید هم کمتر.معشوق انقدر برای شخص قابل احترامه، که عاشق هر انتظاری رو حتی انتظار یک نگاه رو از معشوق جسارت میدونه.

    4. در عشق اطاعت محض برقراره و رنجش از معشوق (حتی از تحقیر) معنایی نداره.

    راستش من این نوع عشق رو تجربه کردم، اما ندیدم دور و برم کسی چنین احساسی داشته باشه. یادمه هیچ گاه در رویاهام هم به او جسارت نکردم. حتی اینکه در عالم رویا یه لحظه اونو مال خودم بدونم.

    مثل مناظره خسرو با فرهاد:

    بگفت از دل شدی عاشق بدین سان؟
    بگفت از دل تو میگویی، من از جان....



    همیشه فاصله طولانی بین فکر تا عمله
    حرفی رو میزنیم که رفتارمون کاملا نقضش میکنه
    به چیزی معتقدیم که بهش عمل نمیکنیم
    احساس میکنم به مرحله عمل رسیدم ولی تفکراتم جوابگوی نیازهام نیست
    ما برای چی ازدواج میکنیم مگه جز اینه که یکی از مهمترین اهداف ازدواج بقای نسله؟
    پس ایا عشقی که منتهی به وصال عاشق و معشوق نباشه در دایره خلقت هدفمند خداوند جایی داره ؟
    ایا عشق بازی با معشوقی که در دسترس تو نیست مورد قبول خداونده؟
    ایا ادامه مسیری که در پیش گرفتم رضایت خدا رو در پی داره ؟

    من از اینده نمیترسم ، اینده ساخته فکر امروز ماست
    اما اگه همه چیز در سیطره تفکر و اراده ما نباشه ، چطور میشه بازم عاشق بود
    ایا میشه با کسی ازدواج کرد و عاشق دیگری بود ؟
    من نگران خودم نیستم ، هیچوقت نفهمیدم و هیچوقت نمیفهمم عشق یعنی چی
    اما تا همین جا هم احساس رضایت دارم و از اینکه موجودی رو پیدا کردم که تمام اونچه رو که در تصورم در یه فرد جمع نمیشد داره ، خوشحالم
    این حس خوب همچنان با منه
    اما من بالاخره ازدواج میکنم
    خب شاید اونطرف ریحان نباشه
    من میتونم دوسش داشته باشم ، میتونم همسر خوبی باشم اما ایا میتونم عاشق همسرم باشم درحالیکه کس دیگه ای رو به شدت اما با ارامش دوست دارم ؟
    ایا من این ظرفیت رو دارم که در ان واحد دو نفر رو دوست داشته باشم ؟
    من نا امید نیستم و دارم بدترین حالت رو بررسی میکنم
    میخوام بیشتر بدونم ، برای خودم
    ریحان بخشی از وجود منه
    دلم براش تنگ نمیشه فقط احساس میکنم تمام قلبمو تسخیر کرده دیگه جایی برای دلتنگی نیست
    میخوام بدونم ایا با گذاشت روزگاران مهر ریحان از دلم بیرون میره ؟
    شاید اصلا این حس خوبی که دارم به خاطر ندیدنشه و چون از دیده من رفته از دلمم میره ؟

    نمیتونم فراموششش کنم بازم اقدام میکنم اما اگه احساس کنم دیگه راهی نیست نمیخوام مانعی برای ازدواجش باشم
    ایا باید ازدواج رو فراموش کنم تا به شخص سومی ظلم نکنم ؟




  15. 2 کاربر از پست مفید meysamm تشکرکرده اند .

    meysamm (شنبه 15 مرداد 90)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    ایا باید ازدواج رو فراموش کنم تا به شخص سومی ظلم نکنم ؟
    اول از همه می گم ان شا الله که اگر صلاح باشه تو و ریحان بالاخره یکروز به هم می رسید. شاید ماه دیگه، شاید 1-2 سال دیگه، نمی دونم.

    ولی فرضاً اگر قسمتت ریحان نبود، بالاخره یک مدت زمان احتیاج داری تا این احساسات فروکش کنند.
    درسته، هیچ وقت نمی توانی کلاً او رو فراموش کنی، ولی خدا هم مهربونه. خودش کمک می کنه که این احساسات از یادت بره. البته خودت هم باید برای فراموش کردن او زحمت بکشی. معلومه اگر هر روز و هر شب بشینی آهنگ غمگین گوش بدهی، کار خودت رو سخت خواهی کرد.
    و بالاخره بعد از 1-2 سال که از این قضیه بگذره، فکرت آماده پذیرفتن شخص دیگری خواهد شد. برای همین دیگر در حق کسی ظلم نخواهی کرد.


    به هر حال امیدوارم اگر صلاحتون در اینه، به هم برسید. بالاخره یک دلیل مخالفت پدر هم شاید سن کم ریحان باشه.

    با این حال فکر می کنم اگر می خواهی دوباره اقدام کنی، دیگر خودت جلو نرو.
    کار رو بده دست بزرگتر ها.

  17. 2 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (شنبه 15 مرداد 90)

  18. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 شهریور 00 [ 00:15]
    تاریخ عضویت
    1390-2-04
    نوشته ها
    909
    امتیاز
    16,852
    سطح
    83
    Points: 16,852, Level: 83
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 498
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,315

    تشکرشده 3,200 در 813 پست

    Rep Power
    116
    Array

    RE: ایا من عاشق شدم ؟!

    آفرین آقای خارپشت
    که اینقدر با احساسی
    کمی زمان بده به طرفت و دوباره از طریق خانواده اقدام کن
    امیدوارم هرچی صلاحت هست پیش بیاد و دلت اروم شه.

  19. کاربر روبرو از پست مفید sanjab تشکرکرده است .

    sanjab (شنبه 15 مرداد 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 07:53 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.