سلام به دوست خوبم خاله سوسكه و ممنون از نظر خوبتون
اينكه بگم همسر من مثل خونواده اش نيست كه نميشه و طبيعيع بنظرم كه هر فرزندي شباهتهايي به خونواده داشته باشه ولي به نظر خودم قابل مقايسه نيستن در حديكه بگم ممكنه در اين مورد بعدا براي منم مشكل پيش بياد هركي يه سري عيب داره كه مطمئنا من و همسرم هم مستثني نيستيم ولي ديگه تا اين حد نيست ، در كل هم نظر خودم و هم خونواده ام اينه كه خيلي با هم فرق دارن ، شوهرخواهرم از سن 14 - 15 سالگي خونه رو ترك كرد و خودش جدا درشهري ديگه زندگي ميكرد وقتي بحث ازدواج خواهرم با شوهرش پيش اومد با خودم گفتم زياد قابل اعتماد نبايد باشه چون كسيكه خونواده اش رو كه براش زحمت كشيدن رها كنه پس زياد به زن و زندگي و اين چيزا وفادار نيست البته نظرم من اين بود نميدونم شايد اشتباه باشه .
در مورد اين موضوع از اون اول فقط حرفش اينه كه زندگيه اونا مربوط به خودشونه و زندگي ما هم مربوط به خودمون و به ما ربطي نداره زندگيشون چي شده يا چه خواهد شد چون اونا خودشون براي زندگيشون هيچ گذشت و تلاشي نكردن پس به ما ربطي نداره كه خودمون رو درگير كنيم ، گاهي اوقات ازم ميپرسه چه خبر از خواهرت ولي جواب ميدم ديگه ادامه نميده منم ديگه هيچي نميگم يا نميپرسم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)