تجسم کنید.
تجسم کنید که:
شما یک ادم معروف هستید که همیشه انبوهی از خبرنگارهاو طرفدارها
یه طرف شما می ایند
و خواهان گفت و گو و....با شما هستند.
مسلما در چنین شرایطی شما تصمیم میگیرید که چند نفر را به عنوان محافظ شخصی در کنارخودتون داشته باشید.
حالا شما یک ادم معروف هستید که با وجود وحضور سیلی ازطرفدارها و...چند بادیگراد کنار خودتون دارید
احساس امنیت و ارامش میکنید.
وفقط با حضور چند نفر محافظ، این ارامش به شما دست میده.
تجسم نکنید
تجسم نکنید که یک ادم معروف هستید.
بلکه خودتون رو با همین شرایط و ویژگی هایی که دارید و هستید تجسم کنید.
یا اگر هم شما جز همون دسته انسان های معروف هستید تجسم کنید که یک فرد معمولی هستید.
شما یک ادم معمولی هستید. تجسم میکنید که همیشه به جای هوادارها کوهی از اندوه و مشکلات وامواج منفی و...به سوی شما سرازیر میشه.
و این اتفاقات فقط برای شما می افته!
شما در این موقعیت چه تصمیمی میگیرید؟
دوست دارید که یک محافظ شخصی داشته باشید.
که شما رااز همه ناخوشایند های روزگار دور کنه
ولی افسوس....
افسوس که ما همیشه و در هر لحظه قدرتمند ترین منبع یاری کردن را در کنارمون داریم
ولی بازم هم دست کمک به طرف اطرافیان میگیریم
ما خدا رو در کنارمون داریم.
خدایی که بهترین محافظ ماست . بهترین ها رو برای ما میخواد.
شما بجای چند نفر محافظ شخصی خدا رو با خودتون دارید.
با حضور چند نفر ادم در کنار خودمون احساس ارامش میکنیم اما با وجد خدا احساس تنهایی میکنیم
فقط چون که نمیبینیمش؟؟؟؟؟!!!!
اگه محافظ شخصی شما فقظ از اسیب ندیدن شما جلوگیری میکنه
خداوند گاهی ما رو در معرض خطر ها و اسیب ها قرار میده که پخته تر بشیم.
منبع
خوبی خدا؟ خیلی دلم برات تنگ شده بود...
این گل برا تو و ... همه وجودم از آن تو
علاقه مندی ها (Bookmarks)