نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
با عرض معذرت فراوان از یاسای عزیزم که این همه در ارسال بخشهای بعدی تأخیر افتاد .
در پست های بعدی ادامه را خواهم آورد .
تشکرشده 36,005 در 7,404 پست
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
با عرض معذرت فراوان از یاسای عزیزم که این همه در ارسال بخشهای بعدی تأخیر افتاد .
در پست های بعدی ادامه را خواهم آورد .
فرشته مهربان (چهارشنبه 04 خرداد 90)
تشکرشده 36,005 در 7,404 پست
نوع نگاه به زندگی
فلسفه زندگی مشترک از نظر ما چیست ؟ هدف از آن چه چیز است ؟ :
آیا رشد ؟ محبوب و معشوقه بودن ؟ تکامل ؟ تنها نبودن ؟ استقلال ؟ فرار از خونه پدری ؟ ارضاء نیازجنسی ؟ پر شدن خلاء ها ؟ .... ؟ .... ؟ ..... ؟
نوع نگاه به زندگی ، کمک می کند در انتخاب ،هم سنخ خود را جستجو کنیم و برای یافتن هم سنخ نیز صداقت در بیان واضح و روشن نوع نگاه به زندگی لازم است . اینجاست که مثلاً یک دختر به این توجه نخواهد داشت که ببینم مطلوب خواستگار چیست تا من همراه شوم ، بلکه بی توجه به نتیجه خواستگاری ، روشن و واضح خود و نوع نگرشش را به او خواهد شناساند وباید هوشیار باشد که طرف او نیز به همینگونه صادقانه و بدون قصد مورد مقبولیت واقع شدن خود و نوع نگرشش را بشناساند .
تفاوتها لزوماً منشاء ناسازگاری نیست :
از این تصور اشتباه هم بیرون بیاییم که برای سازگاری در زندگی 100% موافق باشیم ، بلکه برعکس رشد و تکامل در تفاوتهاست و اساساً وجود بعضی تفاوتها در زن و مرد باعث تکمیل شدن نقششان در کنار هم است ، اینکه هر کدام در جایگاه خود باشند است که اهمیت دارد . و این نیز به نوع نگرش باز می گردد که تفاوتها را چگونه ببینی .
بسیاری از ناسازگاریها ناشی از عدم آگاهی و درک پذیرش این تفاوتهاست و نداشتن مهارت کافی برای بهره برداری از این تفاوتها نه از خود تفاوتها . همین که مرد یا زنی انتظار داشته باشند که طرف مقابل به خاطر آنها تغییر کند ( چه منطقی ، چه غیر منطقی ) نشانه ای از عدم شناخت خود ( چه انسانی و چه جنسیتی ) و دیگری ، و نداشتن یک نگرش مناسب نسبت به زندگی مشترک و فلسفه آن است . و کسی که دنبال این باشد که تلاشش برای مطلوب نظر 100% دیگری (همسر ، دوست ، و ..... ) واقع شدن باشد ، باید در نگرشش تجدید نظر کند .
پر واضح است که بهتر آنست که انرژی شخص صرف تلاش برای هرچه مطلوب تر نسبت به کمال انسانی شدن شود . و برای یافتن راه ، این نقطه مطلوب را بجوید ، یعنی دریابد که کمال انسانی در چیست ( چه افکار و رفتار و گفتارهایی کمال یک انسان است ) و برای درک موقعیت خود جهت طی مسیر باز هم نیاز به خودشناسی دارد .
.
فرشته مهربان (پنجشنبه 05 خرداد 90)
تشکرشده 36,005 در 7,404 پست
راه زندگی
وقتی زندگی مشترک صورت گرفت یعنی اینکه دو نفر همدیگر را پذیرفتند .
در ادامه نیاز است که تلاش کنند با هم زندگی آرام و مطلوبی را بسازند . اگر هدف آنها مشترک باشد ، راه درست این است که هر دو هرجا که نیاز است ، به خواسته های هم توجه کنند و تغییرات با هدف ارتقاء خود و زندگی ( متناسب با زندگی مشترک ) مبتنی بر آگاهی از مهارتهای زندگی ، صورت پذیرد و تعامل به گونه ای باشد ( همراه با گذشت و بدون خودخواهی ) که هر دو برای تغییرات به هم کمک کنند . اگر زن و شوهری بنا به آنچه پیش از این گفتم مطلوبشان کمال انسانی باشد ، قطعاً راه زندگیشان نیزچنان روشن و مشخص و صحیح خواهد بود که هرجا تغییر نیاز باشد ، خود بیشتر از دیگری آنرا درک کرده و تلاش خواهد کرد .
بنا به واقعیتها ، مشکلات زندگی ها همینجاست که راه زندگی از پشتوانه نگرشها و رفتارهای مناسب ( که سرمایه اصلی برای شیرینی زندگی مشترک است ) برخوردار نیست و لذا توصیه به بهره گیری از مشاوره ها و ..... برای درمان همین نقصها و هدایت شدن به مسیر درست است .
نتیجه :
عزیزم تلاشم این بود که اصل دغدغه شما و امثال شما را نشانه روم که دغدغه ای مبتنی بر عرضیات (فرعیات ) است که تحت تأثیرشرایط زمان و مکان و موقعیت ها از ثبات قطعی برخوردار نیست ، پس دغدغه های خود را به سمت اصول هدایت کنید ، تا نتیجه بهتری از تلاش خود حاصل کنید.
.
فرشته مهربان (پنجشنبه 05 خرداد 90)
تشکرشده 13 در 7 پست
سلام
ياس عزيز مدتيه كه اين مسئله فكر منو مشغول كرده . مطمئن باش من دقيقا منظورتو درك ميكنم چون با تمام وجود اين مسئله رو درك كردم لااقل در مورد اين كه مردها جون تو جونشون كني زنيو مي خوان كه به قولتون خيلي باهوش نباشه همش تأييدش كنه و رو حرفشون حرف نزنه.
دو حالنو ميشه در نظر گرفت البته قبل ازدواج:
1- ما دخترا به اين تمايل مردها هيچ توجهي نكنيم . به همه بفهمونيم ما يه شخصيت مستتقليم ، ميتونيم همه جا نظر بديم حتي تو جمع مردها ، نظرامون ميتونه از نظر يه مرد بهتر باشه همينطور اطلاعاتمون ميتونه زيادتر باشه، توي مهمونيا همش يه جا نشينيمو درباره ظرف و ظروفو ، همسرو و فقط و فقط مسائل روزانه زندگي حرف بزنيم بلكه درباره مسائل اعتقادي، اجتماعي و سياسي بحث كنيم.( من دوران نوجوانيم خيلي تعجب مي كردم و گاهي از زن بودنم بدم مي اومد وقتي جمع مردها و زنها رو توي مهمونيا با هم مقايسه مي كردم و حس حقارت بهم دست مي داد).
2- بشيم دقيقا چيزي كه بيشتر مردها مي خوان . 99.9% اطرافيان من اينجوري مي خوان . دوست ندارن زنشون بيشتر از خودشون اطلاعات داشته باشه ، دوست ندارن زنشون توي جمع اظهار نظر بكنه . شايد يه دختر مجرديو توي جمع به خاطر اطلاعات بيشتري كه داره يا بخاطره حرفاش تاييد كنه ولي اگه اون دختر زنش باشه حالش بد ميشه.در اين حالت زن بايدتوي جمعا ]ساكت باشه، حرف گوش كن باشه بذاره شوهرش خوب همه جا عرضه اندام كنه . لوند باشه خودشو به خنگي بزنه و تمام هويتش بشه شوهرش .
تو حالت اول احتمال ترشيدگي خيلي زياده و يا اگه هم ازواج كني بايد انتظار سنهاي بالارو داشته باشي.
تو حالت دوم احتمال ازدواج بالاست ولي ميشي مثل خيلي از زنهاي نسل قبل ما كه تهش بيشترشون حالت افسره اي دارن و افسوسه مجرديشونو مي خورن.
اينجا يه نكته اي هست مردها درسته همه زنهاي كم هوشو .... رو دوست دارن ولي بدشون هم نمي ياد زنه فهميده اي هم مثل يه مشاور كنارشون داشته باشن. درست مثل مختار كه هر دو زنو داره كه اينم باز ظلم در حق ما زناست. خدايا پس ما چكار كنيم؟!!!!!
كوردليا66 (جمعه 13 خرداد 90)
تشکرشده 2,080 در 437 پست
واي خدا جونم اين خانم كوردليا66 چقدر احساسات منو درست درك كرد
فكر كردم فقط من اينجوري فكر ميكنم ...
و اما صحبتهاي خانم معلم مهربان:
اول فرمودند:
فلسفه زندگی مشترک از نظر ما چیست ؟
آیا رشد ؟ محبوب و معشوقه بودن ؟ تکامل ؟ تنها نبودن ؟ استقلال ؟ ... ؟ ارضاء نیازجنسی ؟ .... ؟ ..... ؟
نميشه همش باشه؟
انسان بايد در زندگي هميشه روي نگاهش به سمت كمال انساني باشه و تمام تغييراتش در جهت اون
اگر هنوز ازدواج نكرده با فردي ازدواج كنه كه اون فرد هم هدف و مسير زندگيش و نوع نگاهش به زندگي در جهت كمال انساني باشه. "تا هر دو هرجا تغییر نیاز باشد ، خود بیشتر از دیگری آنرا درک كند و تلاش كند."
براي اينكه فرد بتونه جهتش رو در زندگي مشترك "كمال انساني" قرار بده بايد " دریابد که کمال انسانی در چیست ( چه افکار و رفتار و گفتارهایی کمال یک انسان است ) و برای درک موقعیت خود جهت طی مسیر باز هم نیاز به خودشناسی دارد ."
خوب همه ي اينا قبول و خيلي ممنون
اما راستش من هنوز يه كوچولو مشكل دارم
يه مثال ميزنم با اجازه. خانم ... تاپيكي باز كرده بودند و نوشته بودند كه همسرشون ازشون خواسته بينيشونو عمل كنند و ... و حالا بينيش شده يه مشكل ...
من اون لحظه با خودم گفتم : واااي! خدا رو شكر كه من چنين شوهري ندارم وگرنه روز اول طلاق ميگرفتم ( من از دنياپرستي بيش از حد و توجه زياد به ظاهر در حد افراطي و ... خوشم نمياد )
اما همونجا يكي مثل آقاي m... گفت: شما رضايت همسرو كسب كردي با اين كارت پس كارت قابل قبوله و درست بوده ...
در چنين مواقعي يعني وقتي كه ممكنه هر دو كمالگرا باشيم و ... اما نگاهمون به كمال متفاوته چه طور؟ مثلا من عمل نكردن رو در جهت كمالي كه قبولش دارم ميپسندم و آقاي ... برعكسش رو. در اينجا آيا بايد گذشت كرد ؟ يا باز هم به همون جهتي كه از نظر خودمون "كمال انسانيه" حركت كرد؟
خانم معلم ببخشيدا! من زياد سؤال ميپرسم! (مثل اين شاگرد تنبلا كه حرص بقيه ي بچه ها رو در ميارن! )
yasa (جمعه 13 خرداد 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)