سلام نیلوفر جان
ورودت رو به تالار خوش آمد میگم
اما شما باید برای بیان مشکلت تاپیک جداگانه ای رو ایجاد کنی تا ما بهتر بتونیم بهت کمک کنیم
تشکرشده 87 در 39 پست
سلام نیلوفر جان
ورودت رو به تالار خوش آمد میگم
اما شما باید برای بیان مشکلت تاپیک جداگانه ای رو ایجاد کنی تا ما بهتر بتونیم بهت کمک کنیم
ناز (دوشنبه 06 دی 89)
تشکرشده 107 در 44 پست
نیلوفر خانم توصیه من به شما مشاورس حتما قبل از جدی تر شدن مسئله و دلبستگی فزاینده ،اول ببینید مناسب هم هستید یانه این از تفاوت سنی باور کنید مهمتره منم دقیقا مشکل شمارو داشتم البته برای ما خیلی جدیه شمارو نمیدونم چون ما 6 سال همدیگرو میشناسیم اونم با جزییات کامل ازهم
بعد از مشورت با مشاور و بررسی ایشون حالا خیلی محکم به ازدواج فکر میکنم دوست داشتی تاپیکمو با نظرات دوستان مهربانم که نظر دادن بخون شاید کمکت کرد
موفق و پیروز باشید
کوروش اول (دوشنبه 06 دی 89)
تشکرشده 76 در 46 پست
البته آقای امید راست میگن و کاملا نمیشه در چهارچوب یه سری از قوانین در موردازدواج تصمیم گرفت و استثنا وجود دارد .دقیقا چنین حالتی برای یکی از بستگان من اتفاق افتاده البته 3یا 4 سال پیش ازدواج کردن پسر 24 ساله مجرد شاغل مستقل با درآمد نسبتا خوب و خانم خانه دار فکر میکنم 38 یا 39 ساله 2 تا فرزند دختر 16 ساله و پسر 9 ساله.اول خانواده ها کاملا مخالف بودن اما ظاهرا الان زندگی خوبی دارن و ظاهرا مشکلی ندارن ولی خوب ای فقط ظاهر قضیه است.
واقعا اگه بتونم شماره ای از اون آقا برای امید میارم تا بتنه از تجربه اون آقا استفاده کنه.
البته امید تصمیم نهاییشو گرفته ولی باز فکر کنه خیلی بهتره
فقط امید باید در نظر داشته باشی .وقتی زن و مردی با هم ازدواج میکنن از همه نظر همیشه با هم هستند و احساس تنهایی نمیکنند ولی وقتی صاحب فرزند میشن قاعدتا با توجه به اینکه بچه نیاز به مراقبت بیشتر داره مرد اوایل احساس تنهایی و سرخوردگی داره...این حالت برای شما از اول وجود داره خوب فکر کن.
در ضمن شما در نظر بچه ها و اجتماع ناپدری هستید و توجه داشته باشید مسئولیت شما از پدر این بچه ها بیشتر است
موفق باشید
تداعی (یکشنبه 05 دی 89)
تشکرشده 11 در 6 پست
سلام آقای تداعی
ممنون میشم اگه اطاعی ازشون داشته باشم
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
طبق قانون دادن شماره یا میل در سایت ممنوعه.
rozaneh (دوشنبه 26 فروردین 92)
تشکرشده 11 در 6 پست
سلامی دوباره پس از سه سال.............
بالاخره ما یه سال پیش ازدواج کردیم و الان هم زندگی خوبی داریم
از همه که تو این سایت کنارم بودن و راهنماییم کردم متشکرم
آرزوی خوشبختی برا همه رو دارم
تشکرشده 7 در 3 پست
سلام
من31سالمه(فوق لیسانس پتروشیمی) وهمسرم20سالشه(ترم4حقوق)(یک دهه اختلاف سنی).الان در دوران عقد هستیم(یک سال و3ماه)
مشکل من اینجاست که خانمم خیلی بچگی میکنه،پیش هرکی میشینه همرنگ اون میشه،اصلا منطق نداره(همش قهرولجبازی)،اینم بگم که تک دختره وداداش نداشته یعنی ناملایمی ندیده تا بوده ناز کرده ونازشو کشیدن!شدیدا هم با خواهر شوهر ومادرشوهر بده!الانم که پاشو کرده تو یه کفش که باید عروسی بگیری(ما مراسم عقدمون داخل تالارخیلی مفصل بوده بش میگم دیگه مراسم عروسی نگیریم بریم مسافرت،میگه نه فقط عروسی(عشق لباس عروسه))بخدا دیونه شدم ....زندگیمون شده بچه بازی.............نمیدونم بعضی وقتا فکر طلاق بسرم میزنه!
تشکرشده 1,881 در 749 پست
سلام احسان.
به تالار همدردی خوش اومدی.
لطفا روی این لینک کلیک کن و سوالت رو دوباره بنویس . چون سوالت رو در تاپیک فرد دیگه ای قرار دادی .
http://www.hamdardi.net/newthread.php?do=newthread&f=20
شیدا. (چهارشنبه 04 اردیبهشت 92)
تشکرشده 37 در 21 پست
با سلام،
رفتار و خواسته شما ناشی از آسیب های دوران کودکی است شما به دلیل علاقه زیاد به مادر برای خود الگو سازی کرده و زن ایده آل را در قاب ذهنتان مشابه مادرتان است.
این گرفتاری در دخترها نیز با علاقه مندی به زناشویی با مردان مسن همسن پدر و یا حتی پدر بزرگشان دیده می شود.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)