سلام منو شوهرم 1 سال پیش با عشق با هم ازدواج کردیم اما زندگی مشترک با پدر و خواهرش ( مادرش فوت کرده) بینمون اختلاف و جدایی انداخت و حتی به خاطر اونا منو کتک هم میزد . من عین یه کلفت تو خونشون کار میکردم و در عوض دخالت و توهین و بی چشم و رویی می دیدم .چند باری به خاطر اذیتای پدر شوهر و خواهر شوهرم قهر کردم تا اینکه شوهرم طبقه ی پایین خونشونو ساخت تا بریم اونجا زندگی کنیم ولی من موافق نبودم ولی شوهرم جلوی همه قسم خورد که اگه دیگه مشکلی پیش بیاد اونجا رو اجاره میده منم قبول کردم . چند هفته بعد شوهرم منو با اصرار با یه تور مسافرتی همراه خواهر و چند تا از فامیلاش فرستاد شیراز .اونجا با خواهرش دعوام شد و اون بهم سیلی زد و منم کتکش زدم و عقده ی یه سالمو خالی کردم . وقتیم که برگشتیم پدرشوهرم و فامیلای شوهرم باهام قهر کردن که چرا کتک رو پس زدم و گفتن اون کوچیک تر از من بوده و من باید گذشت میکردم. دیگه موندن تو اون خونه واسم ممکن نبود با گریه و زاری و التماس شوهرمو راضی کردم خونه رو اجاره بده . 3 هفته گذشت دنبال مستاجر بودیم که یه روز شوهرم گفت بهتره با خواهرم اشتی کنی منم از بی غیرتیش عصبانی شدم و دعوامون شد و رفتم خونه مامانم. از اون روز 7 ماه میگذره و ما دیگه فقط تو دادگاه همدیگه رو دیدیم . چون اون لج کرد و زد زیر قولش و گفت هم باید تو خونه ی باباش زندگی کنیم هم با پدر و خواهرش اشتی کنم در غیر این صورت منو نمیخواد. نمیخوام طلاق بگیرم اما میدونم زندگی با پدر شوهر موجی و خواهرشوهر دوومی نداره . نمیدونم چیکار کنم ؟ شما بگین ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)