با درود؛
در این روزگار وانفسا که بازار دکانهای روانشناسی و سخنان سطحی درباره چگونگی دستیابی آرامش در زندگی انسان داغ است و برخی تلاشی وافر بر تزریق احساس خوب دیدن دارند و در اصل سعی بر مسخ مشتریان با حرفهای *آنچنانی*که دانیم
و تازه همینها هم نسخه مستعمل و دست دومی از افکار بیگانگانی که خود مظهر ستایش شهوت و خواب زدگی هستند،
اجبار بر خوش بینی و تلقین چشم فرو بستن بر تحمیق خود و ندیدن حقایق جامعه کثیف،وجشی و نابسامان پیرامون بندگان(بردگان) خدا در میان کاسبان فخر فروش و عالمان بی عمل،عادت بدی شده است.
آنهاییکه تعالیم سخیف:عرفان های این وری و آنوری، اوشو،بودا،مدیتیشن هندی،پائولو کوئیلو ها و . . . را فقط غرغره می کنند و نشخوار و استفراغ آن را چون وحی منزل در اینجا و آنجا بر لب جاری،اگر سخنی برحق بشنوند،شتابزده سیل تهمت بدبینی را بر فرهیختگان جامعه جاری و با الفاظی چون:
شما باید زندگی را از دریچه چشمانی خوشبین ببینید.
اگر بیرون بد است،درون خود را خوب کنید.
اگر می خواهید راحت باشید،خوشبین باشید و امیدوار(شما بخوانید احمق و کر و کور)
خداوند انسانهای خوب را بیشتر امتحان(اذیت و آزار) می کند.(استغفرا . .!!)
این زاویه دید شماست که آرامش واقعی را برایتان به ارمغان می آورد(یعنی=خر باش!!)
بدنتان را و ماهیچه هایتان را شل کنید و خیال کنید که در کنار دریا هستید و صدای مرغان دریایی و یا کنار آبشارید و . . .=تزریق هرویین روحی به مشتریان!!!
نفس عمیق و برو تا آخر . . .=مسخ شدگی!!!!
می کوشند رویه چرکین و گمراه کننده و انگیزه کُش خود را درست جلوه داده و کاسبی خود را ادامه دهند.
کسی نیست که نه به آنها که آنها اگر هم بزرگ و پیر و دکتر و روانشناس و فلان و بهمان باشند،بازهم *کاسبند و دکاندار*،که به مردم از همه جا بی خبر بگوید که جان من:
آدمی در بدم تولدش بسیاری خصایل را از والدینش می گیرد و اما . . .اما درست در ثانیه اول زندگی تا پایان آن،این محیط و اجتماع است که روان و اندیشه و احساس انسان را شکل می دهد.
اگر خانواده،مدرسه و سپس جامعه بد باشد،قهراً نگاه،دید و احساس آدمی هم بد و تیره می گردد.با سخنرانی درباره خوش بین بودن هم آب از آب تکان نمی خورد. چنانکه در این اقلیم ما سال به سال،دریغ از پارسال؛و کثیفی،سیاهی،بی اعتمادی،طلاق،قتلها،دزدیها ،تصادفات،کلاهبردیها،ترافی ک،ساختمانها و همه و همه چیز در این کشور با تصاعدی هندسی رو به بدی،افزایش و پیشرفت دارند.
عزیزان من:ای دوستان،آشنایان،پزشکان،مهن دسان،بزرگان و البته روانپزشکان و مشاوران و روان درمانگران و روانشناسان گرامی،اگر دیر بشتابید جان و مال و ناموس خودتان و همگان در خطر است و با حرفهای دلخوشکنانه و مسخ آور و امید واهی دادن کاری از پیش نخواهد رفت . . .
بیاید به دیگرانی که تیزبین و نکته بین هستند و *حقایق* را می بینند و اندیشه روشن دارند و آیینه سیاهی های پیرامون شمایند،انگ *بدبینی* نزنید.
اگر گوشی شنوا دارید این را بدانید که چون آنها آیینه اند و حساس، اگر در جامعه بیشتر بدی باشد و پلشتی،آنها *واقعیت* را بازمی تابانند که همانا همان بدیهاست و این نه از سر بدبین بودنشان است.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل؛؛؛
علاقه مندی ها (Bookmarks)