سلام. من محمد هستم ، 23 سالمه و دانشجوی کاردانی نرم افزار هستم.3 سال قبل زمانی که خدمت میکردم با یه دختر آشنا شدم و این رابطه منجر به دوستی شد. بخاطر مشکلاتی که در خانواده داشتم موضوع رو پنهان کردم اما خانواده بعد از یه مدت خبردار شدن.از اول مخالفت کردن و هربار بحث پیش میومد تو خونه به دعوا کشیده میشد و خانواده تمام مشکلات رو از چشم دوستم میدیدن. اون دختر 3 سال از من کوچیکتره و خیلی مهربون و پاکه.تو این سه سال خیلی کمکم کرد و تنهام نذاشت و وفادار بود و هم رو دوست داشتیم.بعد چند ماه قرار گذاشتیم درسم که تمام شه با خانوادم صحبت کنم و راضیشون کنم اما خانواده با دعوا و مخالفت ها و نهایتا با آبروریزی کردن از هم جدامون کردن.الان دوستم بعد سه سال حالش خوب نیست و تو این دو ماهی که جدا شدیم خیلی داغون شده.همدیگرو دوست داریم اما مشکلاتی مثل خانواده ای که تمام راه هارو میبندن و با من که 23 سالمه و تک پسر هستم مثل بچه ها رفتار میکنن و برچسب سادگی میچسبونن بهم و همه مشکلات خودشونرو از چشم اون دختر میبینن و اینکه کار مناسب پیدا نکردم و دوستم داره آب میشه اما میدونیم که کاری ازمون بر نمیاد.فقط خواهشم اینه واسمون دعا کنید.