سرگشته چو پرگـار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم
امام فخر رازی
تشکرشده 603 در 163 پست
سرگشته چو پرگـار همه عمر دویدیم
آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم
امام فخر رازی
[SIGPIC][/SIGPIC]
فرداي قيامت كه گرفتار ترينيم
وحشت زده و بي كس و بي يار ترينيم
آنقدر طرفدار من و توست ابالفضل
انگار نه انگار گنهكار ترينيم
السلام عليك یا ابا الغوث
m.reza91 (جمعه 17 مهر 94), فرشته اردیبهشت (جمعه 12 اردیبهشت 93), گیسو کمند (یکشنبه 04 مرداد 94), باغبان (جمعه 17 مهر 94)
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
"سفر
مرا از تو به هیچ کجا نمی برد
پشت سرم آب نریز"
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : دوشنبه 22 اردیبهشت 93 در ساعت 22:29
تشکرشده 2,768 در 697 پست
کسی هرگز نمی داند ...
چه سازی می زند فردا
چه می دانی تو از امروز ،
چه می دانم من از فردا ...
همین یک لحظه را دریاب ،
که فردا قصه اش فرداست ... !
- اعلام حضور براي ختم قرآن در ماه رمضان سال1435قمري
http://www.hamdardi.net/thread-32764.html
خداوندا؛هدایتم کن تا به این باور برسم؛
که جواب برخی دعاهایم؛
«صبر» و «انتظار» است ...
m.reza91 (جمعه 17 مهر 94), فرشته اردیبهشت (پنجشنبه 25 اردیبهشت 93), باغبان (جمعه 17 مهر 94)
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصرپاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دارکز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام
جانا سری به دوشم و دستی به دل گذارآخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام
دیگر گذشته از سر و سامان من مپرسمن بی تو دست از این سرو سامان کشیده ام
شهریار
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
ویرایش توسط فرشته اردیبهشت : پنجشنبه 25 اردیبهشت 93 در ساعت 11:31
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
ذوق شعـــــــــرم را کجــــــــا بردی؟ که بعد از رفتنتـــ
عشق و شعــر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
تشکرشده 6,881 در 1,486 پست
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد ...
خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد ...
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند ...
نیمم آتش سوخت-نیم دیگرم را باد برد ...
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا ...
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد ...
با همین نیمه همین معمولی ساده بساز ...
دیر آمدی نیمه ی عاشقترم را باد برد ...!
حامد عسگری
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
تشکرشده 500 در 154 پست
وقتی مشکلی روی می دهد، اتفاقی که گهگاه می افتد
وقتی جاده سربالایی است
وقتی پول اندک و بدهی زیاد است
وقتی می خواهی لبخند بزنی اما مجبوری آه بکشی
وقتی تحت فشار شرایطی
نفسی تازه کن اما تسلیم نشو
زندگی پر از فراز و نشیب است
همه می دانیم و لمسش می کنیم
بارها شکست می خوریم
و زمانی که باید تلاش کنیم، دست از کار می کشیم
تسلیم نشو اگر پیشرفت کند است
موفقیت شاید در یک قدمی است
در برابر شدیدترین ضربات، به نبرد ادامه بده
در بدترین شرایط است که نباید تسلیم شوی
" گم نام انگلیسی زبان "
تشکرشده 2,882 در 761 پست
خدا آن حس زیباییی است که در تاریکی صحرا ، زمانی که هراس مرگ میدزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت میگوید ، کنارت هستم ای تنها ، و تو حس میکنی آن را
یه حسی رفته از قلبم که پشتم کوهی از درده چه جوری از دلم کنی که اون حس بر نمی گرده
نه دنبال یه تسکینم نه فکر کندن از این درد تو دنیا با یه دردایی فقط باید مدارا کرد.
بگذشتی ام غم تو نگذشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است
اگر جایی به جای من گزیند دوست ، حاکم اوست
حرامم باد اگر من جایی به جای دوست گزینم
حیدربابا دونیا یالان دونیادی
سلیمان نان نوحدان گالان دونیادی
ای خواجه درد نیست... وگرنه طبیب هست
ای بی خبر.. از خورشیدِ پشتِ ابر !
m.reza91 (جمعه 17 مهر 94), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 05 مرداد 94), باغبان (جمعه 17 مهر 94), شیدا. (چهارشنبه 06 آبان 94)
تشکرشده 6,745 در 2,365 پست
حافظ وظیفه ی تو ، دعا گفتن است و بس
در بند آن مباش ، که نشنید یا شنید
تشکرشده 14,732 در 3,979 پست
...ای صفی ، معشوقت آخر دیدی اندر خانه بود
برسراغش گردعالم گشتنت ، افسانه بود
اگر می خواهید برای صلح جهانی کاری انجام دهید به خانه خود بروید و به خانواده تان عشق بورزید .
مادر ترزا
گیسو کمند (شنبه 09 آبان 94)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)