سلام بر بازدیدکنندگان و اعضاء محترم همدردی
گاهی آدمی از همه هستی. از همه کهکشانها ، از همه سیارات و ستاره ها، از همه جهان و مردم دنیا و از همه بی نهایت نعمتهایی که در در او و اطرافش وجود دارد غافل می شود. همان وقتی که یک مشکل و یکسری کاستی ها او را تحت فشار قرار می دهد.
در چنین اوقاتی دنیای بزرگ برای او آنقدر کوچک می شود که به اندازه همان مشکلش می شود.
دنیا تنگ می شود.
و زندگی برای او غیر قابل تحمل.
صبرش به انتها می رسد.
از طرفی.
همین آدمی گاهی دنیایش آنقدر بزرگ می شود ، آنقدر در بی نهایت نعمات الهی غرق می شود و مشعوف زندگی می شود که خودش و کاستی هایش و مشکلاتش در چشمانش حقیر به نظر می رسند.
خودش و آفرینش را آنقدر بزرگ می بیند و زندگی چند ساله را آنقدر کم می بیند که تحمل مشکلاتش بر او سهل می شود.
اگر بخواهیم این مفاهیم کلی بالا را که ذهنی و انتزاعی هست را به زبان عینی و عملیاتی بیان کنیم. کافی هست که به این تاپیک و کسانی فکر کنیم که به خاطر مشکلات و معلولیت ها و بیماری جسمی زندگیشان در محدودیت و رنج هست. لیکن زندگی برایشان قابل تحمل هست.
لطفا توجه کنید.
همیشه راه خلاصی از گرفتاری ها و رنجها و دردهای ما این نیست که روی آنها تمرکز کنیم و سعی کنیم مستقیما آنها را از میان برداریم. گاهی باید بزرگ شویم، گسترده تر و عمیق تر بنگریم. و دنیا را بزرگتر ببینیم و جهان را درست ادراک کنیم.
نگاه دقیق به مردم و شرایطشان گاهی وزن مشکلات ما را دقیقتر برای ما روشن می کند.
تصاویر امید زندگی
میترا فروزنده 37 ساله ساکن منطقه اسالم در استان گیلانٰ دختری که در اوج
معلولیت بدون حتی کوچکترین آموزشی و به صورت ذهنی نقاشی های بسیار زیبایی
را خلق می کند که ارزش های هنری فراوانی دارند.
دختری با 8 سنگ کلیه که به خونریزی کلیه و اتیگمات شدید چشمی نیز دچار شده است و
به خاطر شرایط جسمی اش متخصصان قادر به عمل او نیستند به عبارت ساده تر پزشکان جوابش کرده اند.
میترا که بیش از 75 سانت قد و 20 کیلو وزن ندارد اما آنقدر روح بزرگی دارد که سالها بیماری و سنگ
کلیه خود را از والدین خود مخفی کرد تا ضجه های شبانه پدرش و بی قراری های
مادرش را نبیند و باعث ناراحتی آنها نشود.
پدر و مادری که 32 سال است حسرت در آغوش کشیدن میترا بر دلشان مانده زیرا
استخوان های میترا آنقدر نرم و شکننده است که با کوچکترین فشاری در هم می
می شکند و مدت ها او را عذاب می دهد.
به ناچار او را بر روی تخه گذاشته و حمل می کنند. بیشتر رفت و آمد و کارهای روزانه
میترا با یک فرغون که نام آن را پژو جی ال ایکس گذاشته توسط خواهرش جمیله
که او نیز از نعمت شنوایی و تکلم محروم است انجام می شود. عکس های زیر گوشه
ای از زندگی دختری است که با وجود این همه سختی و معلولیت شدید باز امید
خود را ازدست نداده است؛ ابوذر بذری عکاس این مجموعه است.
علاقه مندی ها (Bookmarks)