RE: مرز بین منطق و احساس
[size=large]بلوم عزیز
دیروز تو یه برنامه رادیوئی یه دکتر داشت راجع به مزاجهای روانی صحبت میکرد و میگفت ما مثل مزاجهای گرم و سرد بدنی ، از حیث روان هم دو جور مزاج داریم عاطفی / احساسی و منطقی/ عقلی ، نمیشه گفت که مزاجت رو عوض کن ، اما بعد از اینکه فهمیدی چه مزاجی داری می تونی مراقب باشی ( اگه مزاجت گرم باشه و غذاهای با طبع گرم بخوری کهیر می زنی ، تبخال می زنی ) که رفتارهات تعدیل شده باشه تا یه وقت تو چالش (چاله ش) ایجاد شده گیر نکنی.
بحث دقیقا همین جاست که باید مراقب باشی که این جوری نشه که "شما در این رابطه ی عاطفی عشق خالصانه اتو نثار کسی میکنی که تمام دنیاته " - همین الان با یه مورد مواجهم که تو یه دلخوری کوچیک و بدون سابقه قبلی همین دلداگی بیش از حد ، همین وابستگی ... باعث شده یه زندگی فوق العاده عاشقانه داره به طلاق ختم میشه. البته علیرغم همه بی مهریها ، بی احترامیها ، خورد کردن شخصیت و... بازم میگه من دوستش دارم!!!!!! همین میشه ایراد ، همین میشه افراط در عشق ، میشه احساسی که منجر به واکنش نامنسب بشه ، پس باید تعدیل بشه.
اما بحث واکنشهای مختلف به رفتار ، مثل برخوردهای صریح وقاطع ، گاهی داد زدن ، گریه وخنده و.... اینکه منفعلانه برخورد کنیم یا برخورد فعال داشته باشیم به نظر من یه مقوله دیگس و نباید خلط مبحث بشه.[/size]
این پست قبل از ارسالهای 6و 7 بود.
«خدا گوید:تو ای زیباتر از خورشید زیبایم،
تو ای والاترین مهمان دنیایم،
بدان آغوش من باز است،
شروع کن، یک قدم با تو،
تمام گامهای مانده اش با من…»
علاقه مندی ها (Bookmarks)