سلام دوستان.من یه مشکل اساسی در برخوردام با دیگران بالاخص دوستانم دارم.وقتی دوستانمو میبینم حتی صمیمی ترین دوستمو چه قدیم چه جدید تازه باشه یا سالهاست ،دچار چنان استرسی میشم که تمام هورمونهای بدنم بهم میریزه استرس تو قیافم قشنگ مشخص میشه و سیاه و زرد میشم و دچار تپش قلب شدید و تعریق و... میشم فکر نکنید از خجالته نه اتفاقا اصلا خجالتی نیستم اما این استرس مانع نزدیکی و صمیمیتم میشه واصلا نمیتونم احساساتمو بروز بدمو خیلی رابطم سرد واسترس زامیشه و اصلا زبونم بند میاد انگار نمیتونم حرف بزنم یا خیلی بد وسرد حرف میزنم و برخورد میکنم .اصلا قدرت مغزمو از دست میدم نمیدونم چی باید بگم ویا همه چی یادم میره و گاهی حتی به خاطر استرس شدید اگه طرفا یکدفعه از دور ببینم یا از کنارم ردبشه فرار میکنم یا خودمو سعی میکنم نشون ندم .هرچه این صمیمیته بیشتر باشه یا طولانی مدت باشه اونو ندیده باشم بیشتر اینطوری میشم .همینطور به جای اینکه هربار گرمتر وصمیمی تر برخورد کنم سردتر میشم باوجودی که دوسش دارم و ممکنه حتی دلتنگش باشم اما به محض دیدار مجدد بیشتر این حالات بهم دست میده .
در برخوردهای اولیم در شروع رابطه یا دوستیهام خیلی گرم و صمیمی برخورد میکنم .به تازگی هم هرچه سعی میکنم خودمو شادبگیرموسرحال نمیتونم ودر حالات وبیانم کاملا این رخوت و بیحالی مشخصه .
جدای از این مساله درشرایط بهتر هم کلابرخوردام سرده و اصلا نمیدونم با صمیمیترین دوستم چه حرفی بزنم یعنی هیچ حرف و اتفاقی و.. ندارم یا یادم میره .اصلا نمیتونم مثل دوستانم وهمسنیهام بگمو بخندم ویا نمیدونم چی باید بگم .البته اینم بگم من تو روابطم خیلی خوب مبتونم حرف بزنم یا جواب بدم فقط یکم آدم کم حرفیم ومشکلی در روابطم ندارم به جز این استرس که مانع میشه و گاهی کم حرفیم و( برخوردای سردم به تازگی
البته یه چیز دیگم هست و اون اینه که نمیدونم صمیمی هستم یا نه چون همش حالت عقب کشیدن تو روابطم دارمو بلد نیستم چی باید بگم یا طرفا بکشونم طرف خودم وکلا وقتیم باهمیم نمیتونم احساسات وحرفام وکلا هرچیزیو ابراز کنم یا درمورد چیزی حرف بزنم الانم حتی گفتن این مشکلم برام سخته و نمیدونم چطور بیانش کنم.
.به نظرتون مشکل من چیه چیکار باید بکنم ؟؟؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)