سلام بر دوستان عزیز
من یه سری مشکلات داشتم تو انتخاب همسر قبلا هم توضیح داده بودم تو تایپیکهای قبلیم
من الان دیگه ۳۲ سالمه با گذشته ای که به جز کار وتلاش هیچی توش نبوده
حتی نسبت به یک سال پیش یه جهش خیلی بزرگ از نظر شغلی داشتم و خدا رو شکر از همه چی راضیم
و اما مساله که ذهنمو داره اذیت میکنه
من چند مدته از سر تنهایی که واقعا ازار دهنده بود با دختر خانم توی فضای مجازی اشنا شدم و دو بارم بیرون رفتیم
دختر خوبیه پرستاره شاغله به اندازه خودشم خوشکله ولی معیارای منو واسه ازدواج نداره منم هیچ قولی راجب ازدواج ندادم بهش
و اما مشکل
این خانم خیلی وابسته شده جوری که من هر کاری بگم انجام میده
خیلی راحت میتونم تمام نیازامو با ایشون بر طرف کنم
منتها من از همون روز اول یه عذاب وجدان شدید وجودمو فرا گرفته بود
عذاب وجدان اینکه دیر یا زود من بلاخره باید از ایشون جدا شم
و همش اون روز میاد جلو چشمم که ضربه شدیدی ممکنه بخوره
واقا تو کار خدا موندم ۴ ساله قصد ازدواج دارم ۹۵ درصد به دلم نمیشینن اون ۵ درصدم نمیشه هرکدوم به یه دلیل
دقیقا انگار طلسم شدم
از اون ور میخایم از جوونیمون لذت ببریم عذاب وجدان نمیزاره
فشار روحی عاطفی تنهایی کلافم کرده
یه مورد خوبم گیرم نمیاد ازدواج کنم
شاید شما بگید نه اینجوری نیست و تقصیر خودته
ولی 100 درصد مطمعن شدم که خدا نمیخاد بهم ثابت شده
گیج شدم
دقیقا شدم ادمی که وسط باتلاق گیر گرده
داره مث برق جوونیمون میره
دوستا خواهش میکنم راهنمایی کنید
چیکار کنم از صبح تا شب کارم شده فکر کردن همه موهام سفید شدن
پیشاپیش از راهنمایهاتون ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)