نوشته اصلی توسط
« 7 »
سلام دوست عزیز ..وقتتون بخیر ؛
« به تالار همدردی خوش اومدین »
یه چیزی میخواستم بهتون بگم : تو این مدتی که در تالار همدردی عضو بودم دقت کردم افرادی که عاشق میشن و میان بیان میکنن بیشتر بخاطر این هست که کسی صحبتشون رو فقط گوش بده حتی اگه مشورت خاصی هم نده ...
من تلاشمو میکنم تا بتونم راهنمایی مناسبی بهتون بکنم ... بیشتر یه جور آگاهی دادنه
هیچ کس نمیتونه جلوی ورود عشق رو به قلبش بگیره ... یعنی بنظر من کسی نیست که بگه من تمام تلاشمو میکنم تا عاشق نشم .... بالأخره یه روزی و یه جایی این اتفاق براش میافته ... حالا دیر و زودش معلوم نیست ...
طبیعتا محیط دانشگاه و رفت و آمد این همه دختر و پسر زمینه ساز قوی برای این هست که جوونا از هم خوششون بیاد و این طبیعیه ....بخصوص وقتیکه تا قبل از اون همیشه تو مدرسه و ارتباطشون بیشتر با هم جنس خودشون بوده ...و یکدفعه وارد یک جامعه ی دیگری میشن .
وقتی اینطوری باشه یه پسر یا دختر در اوایل ورودش به دانشگاه تا یه جنس محالف را ببینه که ظاهر و قیافه ی خوبی داره و یا رفتار های خاصی داره ازش خوشش میاد ... در حالیکه فکر میکنه عاشق شده و دیگه فقط اون رو میبینه ... توی ذهنش فقط اون آدم تداعی میشه ... انگار همه ی ورودی های ذهن آدم بسته میشه و تصور میکنه فقط اون تنها ادمی هست که میتونه عاشقش باشه و دوستش داشته باشه .... با کوچکترین رفتار محبت آمیزی از سمت طرف مقابل فکر میکنه و خیالبافی میکنه که اون هم بهش علاقه منده در حالیکه اینطوری نیست و همه ی این ها فقط فکر و خیاله .... آدم عاشق فکر میکنه که چقدر به معشوقش شبیه هست در حالیکه اینطوری نیست ...با دیدن معشوقش قلبش به تپش می افته ... و همه و همه ی این ها ....
خیلی از آدما درگیر این احساسات شدن .
اون دختر خانم همونطور که گفتین رفتار راحتی با بقیه پسرا داره و شما نمیتونید اخلاق کسی رو عوض کنید ... اون دختر در خانواده ای متفاوت با شما تربیت شده ... خودتون میتونید تشخیص بدید که نمیشه اخلاق کسی را عوض کرد در حالیکه ویژگی هاش درونی شده ... یه آدم خیلی سعی کنه بتونه تغییر اندکی فقط در خودش ایجاد کنه ...
حالا حتی اگر از شما هم بگذریم خانواده تان راضی نیستند .
یه کم خسته ام دوباره میام.
علاقه مندی ها (Bookmarks)