سلام عزيزان. امروز سؤالي ذهنم رو بد جور مشغول كرده....
اكثر افرادي كه ميان اينجا از متاركه و طلاق يا از اختلاف خانوادگي يا.... ميگن، اشاره ميكنن به اين كه قبل از ازدواج شرايط همسرشون و يا خانواده همسرشون رو ميونستند وبا دانش به ضعف همسرشون پاسخ مثبت دادند.
يكي مياد ميگه خانواده اش سنتي بودن! يكي مياد ميگه از روز اول خواستگاري شروع كرد به شرط و شروط گذاشتن، يكي ميگه دوست بوديم، از همون موقع شكاك بود، يكي ديگه مياد ميگه از همون موقع به من وروغ ميگفت!!!! و.....
سؤال من اينه كه چرا كسي كه اين شرايط رو مي فهمه، باز هم جواب مثبت ميده؟ مگر نميدونه كه بدبخت ميشه؟ واقعا چرا؟ آيا واقعا فكر ميكنند انقدر قدرت دارند كه طرفشون رو به دلخواه خودشون تغيير بدن؟ يا سعي كنند تا عمر دارند چشم تو چشم خانواده ي همسر نشن؟
واقعا چند درصد طلاق ها با دانش قبلي به مشكل طرف، اتفاق ميوفته؟
تازه چيزهاي عجيب تري هست در مورد انتخاب آقايون! پسره اول زن گرفته، بعد يادش مياد خانوم محجبه نميخواد. اون يكي برعكس دختر بي حجاب گرفته، به زور ميخواد چادر سرش كنه. تو محل كارش با دختره آشنا شده، از دختره ميخواد ديگه نره سر كار، آه نداره با ناله سودا كنه، هزار سكه مهريه ميكنه! خب يكي به من جواب بده، چرا دستي دستي خودشونو بدبخت ميكنند؟ آخه چراااااااااا؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)