آنچه در پی می آید ماحصل تفکری در باب نیروی جنسی و حکمت آفرینش آن است .
درچند قسمت یافته های شخصی را مطرح خواهم کر د و در ادامه آن ، مطالبی از کتابی از ناپلئون هیل در این باره که
را تقدیم دوستان می کنم ( با ویرایش )، باشد که در این باب بحثی عمیق در اندازیم و در نهایت به حقایقی
در خور بهره گیری دست یابیم .
و اما
خدا را باور دارم باوری نه فقط به وجودش به عنوان خالق ، که عمیقتر از آن ، باور به بی نیازی و بی نقص بودنش و..... با این اطمینان که هر چه از اوست به حکمتی تمام آفریده شده و جای نقص ندارد ، و هر سؤال ودریافتی که بیانگر نقصی باشد ، نشان از عدم کشف حقیقت حقه است و بر این مبنا لازم می آید تا سری به حکمت آنچه آفریده شده بزنیم برای یافتن پاسخی بی نقص ، که هم آرامبخش و لذت آفرین است ،هم راه گشا .
برهمین اساس ، ذهنم مشغول شد که حکمت آفرینش نیروی جنسی چیست ؟
بارها شنیده بودم که هدف از آفرینش این نیرو و حتی ازدواج ، "بقای نسل بشر " است و این غالب ترین نظر در میان شنیده ها و خوانده هایم بود ، نمی دانم چرا قانع نمی شدم ، و در پی علت این قانع نشدن برآمدم و به سئوالات واستدلالهایی رسیدم که مرا به حقایقی زیبا رهنمون ساخت .
به خدا رو آوردم و اینکه اعتقادم به خدایی مطلق او می گوید : از هر بعدی که این نیرو را بررسی کنی باید هدفمند ببینیش و مهمتر از همه اینکه تفاوتی بین انسان و حیوان در این زمینه باید باشد ، و اگر تنها هدف را بقای نوع قبول کنیم ،هیچ فرقی بین انسان و حیوان در آن نیست ، این اولین شبهه بود که نقص را در آفرینش این نیرو به ظهور می رساند ، دیگر شبهه ها را فهرست وار می گویم :
1 – آیا کسی که از نظر ژنتیکی قدرت بچه دار شدن ندارد ، فاقد نیروی و میل جنسی است ؟ خیر
2 – از آنجا که صاحب فرزند شدن یک امر اختیاری است ، آیا کسی نخواهد بچه دار شود ، نیروی جنسی در وقت پیشگیری از فرزند دار شدن از او ذایل می شود ؟ خیر
3 – آیا کسی بخواهد از تمایلات جنسی و لذت حاصل از آن برخوردار شود باید الزاماً راه بچه دار شدن را در پیش بگیرد چون این تمایل به این منظور آفریده شده ؟ خیر
و سئوالاتی از این دست در باب این نظر غالب .
و پاسخ این سئوالات بر اساس واقعیتهای مشهود و غیر قابل انکار می رساند که منظور کردن صرفاً این هدف برای خلقت نیروی جنسی ، کافی نیست و نقص در کار خدا را می رساند .
یک هدف دیگر که برای خلق این نیرو از سوی خدا ، مطرح می شود ، " کسب آرامش" زن و مرد به وسیله هم با بهره گیری از تمایلات جنسی است.
وقتی در این هدف هم موشکافی کردم باز هم شبهه ها وارد شد :
1 – آیا هنگام آرامش زن و مرد نیاز جنسی به هم پیدا نمی کنند ؟
2 – آیا همیشه ارتباط جنسی منجر به کسب آرامش می شود ؟
3 – در این صورت چرا محدودیتهایی در ادیان برای تأمین این نیاز از جمله راه ازدواج نهاده شده ؟ و اصولاً چرا نباید هر وقت و هر جا زن و مردی نیاز به آرامش پیدا کردند ، بدون در نظر گرفتن محدویتها تآمین نیاز کنند از راه ارتباط جنسی ( بین هر زن و مردی ) و آیا همین خود مهمترین شبهه برای نسل جوان نیست ؟!!
4 – آیا همین نیروی جنسی که با این نگاه برای کسب آرامش است ، با شدت و حدتش و تبعات ناشی از آن آرامش را به خاطر انحرافات ناشی از افسار گسیختگی آن به هم نزده ؟ و چطور ممکنه آنچه برای کسب آرامش در اختیار بشر قرار داده شده در شکلهای وسیعی باعث تخریب بشر شده باشه ؟
و باز هم سئوالاتی از این دست که به ذهن خیلی از شماها می رسد .
با همین سئوالات پیش آمده دیدم ، اینگونه دیدن ، شبهه هایی که نقص در کار خدا را می رساند به ذهن متبادر می کند ، و در تحلیل همین ها برای یافتن حقیقت و حکمتهای این نیرو به آنچه در پی می آید رسیدم .......
علاقه مندی ها (Bookmarks)