به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    163
    سطح
    3
    Points: 163, Level: 3
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    سلام

    من یک پسر ۲۳ ساله هستم . مجردم و درسم تموم شده و دارم کار می کنم و برای کنکور ارشد می خونم .
    من هر چند وقت یک بار به عنوان سرگرمی می رم و چند تا کتاب از کتابناک دانلود می کنم . ماه پیش تو قسمت نظرات کتابناک دیدم بحث سر یک کتابی هست به نام زن چیست و مرد کیست ، مخصوصا انگار برخی بانوان فمنیست با این کتاب مشکل داشتند .گفتم حتماً کتاب جالبی هست و دانلودش کردم تا دیشب که وقت کردم بخونمش .

    یک اتفاق خیلی عجیب اون شب برام افتاد . توی اون کتاب در مورد شخصیت هایی که به اون ها اتیسم افراطی می گفت حرف می زد . می گفت این جور آدم ها در حدود یک دویستم جمعیت یک جامعه رو تشکیل می دهند و بسیار مستعد افسردگی ، انزوا ، خودکشی ، طلاق و ... هستند و مردانی که دارای این شخصیت هستند بیش از ۱۰ برابر زن هایی هستند که این شخصیت رو دارند .

    وقتی در مورد رفتار های کودکی نوجوانی و جوانی این افراد حرف می زد انگار داشت در مورد زندگی من حرف می زد و داشتم زندگی نامه ی خودم رو می خوندم !

    در کودکی دیر تر از بچه های عادی شروع به صحبت کردن کردم . از بازی های بچه گونه خیلی خوشم نمی یومد و ترجیح می دادم با آدم های بزرگتر از خودم صحبت کنم . اون موقع فقط از یک درس تو دبستان خوشم می یومد و اونم ریاضی بود . به فکر کردن در مورد مباحث فلسفی هم علاقه داشتم . خیلی از در جمع بودن خوشم نمی یومد و اینکه بتونم تنها باشم رو بیش تر دوست داشم و روابط خوبی با همکلاسی های خودم نداشتم و اصلا نمی خواستم باشون ارتباط برقرار کنم .

    در نوجوانی علاقه ام به ریاضیات بیش تر شده بود . تو راهنمایی و دبیرستان فقط درس ریاضی رو در طول ترم می خوندم و اونم نه فقط کتاب درسی . بیش تر کتاب های غیر درسی مربوط به ریاضیات و از خوندن اون ها خیلی خیلی لذت می بردم و اصلا به عنوان تکلیف اون ها رو نمی خوندم . البته در دبیرستان به فیزیک به عنوان علمی که برپایه ریاضیات می خواد جهان رو توصیف کنه علاقه پیدا کرده بودم اما اون رو هم فقط شب امتحان می خوندم اما با این وجود نمره فیزیکم هم همیشه خیلی خوب بود .
    به جز کتاب های غیر درسی مربوط به ریاضیات در نوجوانی بقیه وقتم رو به خوندن دایره المعارف ها یا تحقیق در مورد مباحث فلسفی اختصاص می دادم و می شه گفت تنها دوستام کسایی بودند که در مورد درس یا اینکه سیاست باشون حرف می زدم و نیازی به داشتن بک دوست که در مورد احساساتم باش حرف بزنم نداشتم و به ۹۰ درصد مهمونی هایی هم که دعوت می شدم نمی رفتم و علاقه ی زیادی به ارتباط با بقیه نداشم .

    از اون موقع خیلی آدم مرتبی بودم و همه ی کارهام با برنامه بود . نه اینکه می خواست ادای آدم های مرتب رو در بیارم بلکه نمی تونستم بی نظمی رو حتی در سطح کوچکی تحمل کنم .

    در جوانی به خاطر در آمد رشته ی برق رو برای ادامه ی تحصیل انتخاب کردم ( می خواستم فیریک بخونم و فیزیک شریف هم با رتبم قبول می شدم اما همه بم می گفتند توی ایران فیزیک بخونی هیچی نمی شی ) البته الان هم همیشه اخبار کشفیات جدید در مورد فیزیک رو دنبال می کنم و عاشق مستند هایی در مورد فیزیک هستم
    در جوانی دو باری عاشق شدم . با هر کدومشون بیش از یک سال دوست بودم . اون ها هم متوجه رفتارهای عجیبم شده بودند . مثلا یکی شون بم گفته بود تو چرا بعد از ۵ ماه دوستی یک بار هم بم نگفتی دوست دارم !
    یا اون یک بم می گفت تو چرا با بقیه انقدر سردی و بیرون رفته بودم آبجی ام رو تحویل نگرفتی و ...
    با اون ها سر این مساله ها به هم نزدم اما در کل نمی تونم روابط خوبی با جنس مخالفم برقرار کنم . شاید تا الان با ۵ یا ۶ تا دختر دوست بودم و الان تنهام

    من انقدر آدم منظمی هستم که قسمت های مختلف لپ تابم رو به بخش های مختلف اختصاص دادم و هر بخشی خودش به بخش های کوچک تر تقسیم می شه و بعد محتویات لپ تابم قرار داره . حتی عکس های درون لپ تابم و آهنگ هایم هم نامرتب نیست و اگه این طوری نباشه احساس خوبی ندارم و اگه یک فیلمی رو دست داشته باشم برام خیلی خیلی مهمه که داشته باشمش و اگه از کسی آهنگ یا ویدیو بگیرم ساعت ها وقت می ذارم با مرتبشون کنم !

    برای همه ی ساعات روزم برنامه دارم و همه ی کارهای کوتاه مدت و بلند مدتم رو می نویسم و اگه این طوری نباشم احساس می کنم گیج شدم و نمی تونم کارام رو به درستی انجام بدم .حتی به این فکر می کنم که ۵ ماه دیگه برنامه ی کاریم چطوری باشه !

    در خیلی مواقع توانایی درک احساسات و رفتار های بقیه رو ندارم . برخی رفتار ها برخی مواقع به نظرم خیلی ساده جلوه می کنه و گاهی هم خیلی پیچیده و توانایی درک کاملشون رو ندارم و به برخی چیزها که فکر می کنم مخم هنگ می کنه . فکر به این چیزها هم شده تفریح من یا شاید دوست دارم بفریحم بشه
    مثلا عشق ،زندگی و ........ ( نمی شه در مورد برخی چیزها اینجا حرف زد و گرنه می خواستم این بخش رو بیشتر توضیح بدم .)

    در بیش تر مواقع خوشم نمی یاد کسی بم خیلی محبت بکنه و حتی وقتی کسی بم محبت می کنه جوابش رو نمی دم و ازش فاصله می گیرم . دوست دخترم که داشتم در بیش تر مواقع اون ها بم ابراز محبت می کردن نه من به اون ها
    می شه گفت الان هیچ دوست صمیمی ندارم . حتی چند باری تلاش کردم که توی فضای مجازی در جاهای مثله کلوب یا گوگل پلاس یا فیس بوک دوست پیدا کنم موفق نبودم . شاید دلیل اصلی اش هم اینه که من دوست ندارم در مورد چیزهایی که بشون می گم چرت و پرت با بقیه در شبکه های اجتماعی حرف بزنم . مثله حرف زدن در مورد عشق و آهنگ های سال و احوال پرسی و ..
    من دوست داشتم بتونم اونجا آدم هایی رو پیدا کنم که بخواهند در مورد فیزیک فلسفه و کار های بزرگشون در زندگی صحبت کنند و بتون از صحبت هاشون استفاده کنم . اما نه کسی از این حرفا می زد و نه این حرفا خریدار داشت .

    حتی به خودم گفتم حداقل توی همدردی که بعضی ها تحویلت می گیرند شروع به فعالیت کن و سعی کن دوست پیدا کنی . اما برای اولین نفری که نظر دادم خیلی از دستم ناراحت شده بود و بم گفت آدم بی احساس و سرد و .. و دیگه بی خیاله نظر دادن برای کسی تو همدردی شدم

    همیشه عقایدم رو در خیلی راحت بیان می کنم بدون اینکه به این فکر کنم که طرفم از حرف های من ناراحت می شه یا نمی شه . اینکه حرفام به نظرم درست هستند کافیه برای اینکه بیانشون کنم و آدم رکی هستم . شاید این هم یکی از دلایلی بود که کسی که توی همدردی بش مشاوره دارم انقدر ازم ناراحت شد .

    تا دیشب فکر نمی کردم این رفتار های عجیب و غریب من به هم ربطی داشته باشه وبرای همین توی همدری هم که می یومدم در مورد همه ی این چیزها حرف نمی زدم . خیلی برام جالب بود که انقدر شبیه شخصیتی هستم که توی اون کتاب معرفی شده
    آیا من یک اتیسم هستم ؟

    اینجا نیومدم که فقط بفهمم اتیسم هستم یا نه
    می خواستم بدونم اگه این حالته شخصیتی یک بیماری هست چه راه درمانی داره ؟
    تو اون کتاب گفته بود همچین آدم هایی مستعد افسردگی انزوا خودکشی و طلاق و .... هستند

    آخه می خوام تا چند ماهه دیگه ازدواج کنم و گفتم شاید بهتره قبلش در این مورد اینجا حرف بزنم .



  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    باید دوستان کارشناس بیان و بگن این مشکل در شما هست یا خیر اما من ینکته ای را میخوام براتون بگم که شاید جالب باشه: این نشانه های شما اگه نشانه اوتیسم باشه اونوقت خیلی بیشتر از 1 به 200 حامعه میشن چون دقیقا تعداد زیادیشون را من در دوستان خودم دیدم.!!!
    کلا بیمورد نگران شدید اینا که نوشتید هیچکدومشون رفتارهای غیر عادی تلقی نمیشن

  3. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    کامران (شنبه 25 آذر 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 اسفند 93 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1390-5-11
    نوشته ها
    588
    امتیاز
    7,524
    سطح
    57
    Points: 7,524, Level: 57
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    4,002

    تشکرشده 4,006 در 737 پست

    Rep Power
    71
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    hichkas110 عزیز به تالار همدردی خوش اومدید . البته با اکانت جدید .

    تشخص اینکه شما اوتیسم دارید یا نه رو به یک روانشناس بسپرید . فکر نکنم به صورت مجازی بشه به وجود یا عدم یک بیماری پی برد. مخصوصا بیماری های روانی که ابعاد مختلفی دارند.

    البته به نظر من فقط با خوندن یک کتاب نمیتونید به خودتون برچسب بزنید . اوتیسم در دوران کودکی هم نمودهای زیادی داره که باید اطرافیانتون متوجه میشدند. خانواده شما چند نفری هست؟

  5. 3 کاربر از پست مفید پاییزان تشکرکرده اند .

    پاییزان (سه شنبه 28 آذر 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    163
    سطح
    3
    Points: 163, Level: 3
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    وای چقدر ارسال قبلیم غلط املایی داشت . ببخشید داشتم می نوشتم نه به صفحه کلید نگاه می کردم نه به مانیتور . بیشتر به این فکر می کردم که چی بگم . آخرش هم نوشتم رو ویرایش نکردم .

    باید دوستان کارشناس بیان و بگن این مشکل در شما هست یا خیر اما من ینکته ای را میخوام براتون بگم که شاید جالب باشه: این نشانه های شما اگه نشانه اوتیسم باشه اونوقت خیلی بیشتر از 1 به 200 حامعه میشن چون دقیقا تعداد زیادیشون را من در دوستان خودم دیدم.!!!
    کامروا آخه این نکته برام جالب بود که انگار دارم زندگی نامه ی خودم رو می خونم . بعدش به خاطر مشکلاتی که می تونه این بیماری داشته باشه فکر کردم شاید بد نباشه اینجا در موردش باتون صحبت کنم .

    تشخص اینکه شما اوتیسم دارید یا نه رو به یک روانشناس بسپرید . فکر نکنم به صورت مجازی بشه به وجود یا عدم یک بیماری پی برد. مخصوصا بیماری های روانی که ابعاد مختلفی دارند.

    البته به نظر من فقط با خوندن یک کتاب نمیتونید به خودتون برچسب بزنید . اوتیسم در دوران کودکی هم نمودهای زیادی داره که باید اطرافیانتون متوجه میشدند. خانواده شما چند نفری هست؟
    امیدوارم که اوتیستم نداشته باشم . از این می ترسم که برم دکتر و معلوم بشه که روانی هم هستم .

    من که عقاید درست حسابی ندارم . گذشته ی قابل افتخاری هم ندارم . همین مونده که روانی هم بشم و دیگه کلکسیون افتخاراتم کامل بشه . اگه مشکلی هم دارم دوست دارم با دو تا تایپیک تو اینجا حل بشه .

    راستش در دوران کودکی من همیشه پدر و مادرم در حال دعوا با هم بودند و نصفه کودکی ام رو خونه ی پدر بزرگم بودم . منظورتون چه علائمی هست که اوتیسم در بچگی داره ؟

    خانواده ی من ۴ نفری هست . فقط یک داداش دارم که ۲ سال ازم کوچک تره

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    سلام خوش اومدین. اینکه اوتیسم دارین یا نه رو کارشناسا تشخیص میدن امیدوارم نباشه.
    اما چند هفته پیش من کمی دستم لرزش گرفته بود 2روز طول کشید. معمولا قبل مراجعه به دکتر یه تحقیقی تو نت میکنم. این شد که من چند تا مقاله خوندم دیدم بععععععععله چند مرض صعب العلاجو با هم دارم. ولله طبق نوشته ها 90% علائمشونو داشتم . اعصابم بیشتر بهم ریخت و تا مراجعه به دکتر با تلقین و وضعیت روحیم اون10% علائم باقیمونده هم اومدن سراغم. رفتم دکتر فهمیدم بخاطر استفاده بیش از حد و ناگهانی از ماهیچه دستم تو ورزش باعث کشش و خستگی عضله ها شده و با کم کردن استفاده ازون الان خداروشکر بهترم.
    گفتم بدونی همیشه هم اطلاعات علمی کل حقیقت نیستن.آدم کمتر در مورد این چیزا بدونه بهتره کارو باید به کاردون سپرد.بعله

  8. 4 کاربر از پست مفید روژان20 تشکرکرده اند .

    روژان20 (سه شنبه 28 آذر 91)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    163
    سطح
    3
    Points: 163, Level: 3
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟



    خب پس انگار می گید من مشکلی ندارم .
    ممنون بابت راهنمایی تون

    ولی یک چیری

    من نه الان نه قبلا فکر نمی کردم یک آدم نرمال باشم . یعنی واقعا من یک آدم نرمال هستم ؟؟

    فقط الان فکر می کنم که شاید با ازدواج اوضاعم بهتر بشه . چون با وجود مشکلاتی که می تونه ازدواج آدمی مثله من داشته باشه ولی برای اینکه اون موقع هایی که دوست دختر داشتم به نظرم رفتار هام نرمال شده بود می خوام ازدواج کنم .

  10. کاربر روبرو از پست مفید hichkas110 تشکرکرده است .


  11. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    سلام به شما

    توصیه میکنم به شما هر کتابی رو مطالعه نکنید.تا دچار همچین درگیری های ذهنی نشید.



    برای خودتون مسائل رو بزرگ نکنید.برای ازدواجتون حتما پیش مشاور قبل از ازدواج برید و اصولی وارد عمل بشید.

    ضمن اینکه همسر با دوست دختر تفاوتهای زیادی داره.و شما صرف نرمال کردن رفتارهاتون نباید وارد مقوله حساس ازدواج بشید.

    اگر هنوز هم فکرتون مشوشه بهتره به یک روانپزشک و یا روانشناس بالینی مراجعه کنید و تصمیمتون برای ازدواج رو هم توضیح بدید تا راهنماییتون کنن.

    موفق باشید


  12. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    maryam123 (پنجشنبه 30 آذر 91)

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    163
    سطح
    3
    Points: 163, Level: 3
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    Maryam 123 ممنون از راهنمایی تون . نمی دونم چطوریه که آدم اگه یکبار از یک آدمی یک برخورد بدی دیده باشه همیشه یاد اون برخورد بدش می یفته .
    تصمیم گرفتم بزرگ بشم . شاید ۲۳ سالمه اما هنوز به معنای واقعی کلمه بچه هستم . اما فکر می کنم که دیگه وقته اینه که بزرگ بشم . دیگه از بچه بازی هام خسته شدم . دارم اینا رو می نویسم که با خودم اتمام حجت کنم . یکبار برای همیشه !

    تا سال پیش همه ی مشکلاتم رو ناشی از جامعه ی سنتی ایران ، خانواده ی پرتنشم و .... می دونستم . اینکه خیلی دوست صمیمی نداشتم . شکست های عشقی که خوردم . اینکه همیشه با خانوادم جر و بحث داشتم و همیشه تحقیرم می کردند. اینکه احساس می کردم خیلی خیلی تنهام و آدم های مثله من خیلی کم هستند یا از این می ترسیدم که بدون اینکه جرمی انجام داده باشم به خاطر عقایدم مجازات بشم . حتی جرات نمی کردم به کسی که خیلی دوسش دارم در مورد عقایدم حرفی بزنم .

    بعدش یواش یواش نظرم عوض شد . شاید یکی از تاثیر های عضویتم تو همدردی بود . فکر می کردم این مشکل منه که شبیه بقیه فکر نمی کنم . این مشکله منه که طوری برخورد می کنم که خانوادم تحقیرم کنند . این مشکل منه که تنها شدم و نتونستم کسی رو که دوسش داشتم در کنار خودم نگه دارم . یعنی همش دنبال این می گردم که از خودم ایراد بگیرم و شاید به خاطر همین هم دنبال این بودم که یک بیماری رو خودم بچسبونم .
    فکر می کنم هر دوی این برخورد ها نادرست باشه .تو مشکلاتی که دارم هم خودم تقصیر دارم و هم جامعه

    خانوادم سال هاست که می خواهند به من بفهمونند که آدم هایی که مثله تو فکر می کنند وجود ندارند و تو تنها هستی . می گند حتی اگه همچین آدم هایی وجود هم داشته باشه آدم های هرزه و بی اخلاقی هستند . اگه تو برات اخلاق مهمه تو همچین آدم هایی یک استتنا محسوب می شی . و اگه جامعه بتونه آدم هایی مثله تو رو پیدا کنه تحملشون نمی کنه و تیکه بزرگشون گوششونه . انقدر این حرفا رو برام تکرار کردند که خودم هم داره باورم می شه . به نوعی این حرفاشون رو به من تونستند بقبولونند . اما دیگه کافیه بچگی . باید بزرگ بشم .

    دارم به خودم می قبولونم که نه آدم های مثله من نایاب هستند و نه اینکه رفتار های من توی همچین آدم هایی یک استثنا محسوب می شه و نه کسی با آدم های مثله من اگه سرشون تو لاک خودشون باشه کاری داره
    نمی تونم یک عمر با دروغ زندگی کنم و با آینده ی یک آدم دیگه بازی کنم . قصدم اینه که با صداقت زندگی کنم و اگه خواستم ازدواج کنم در مورد عقاید و گذشتم بدون اینکه هیچ دروغی بگم صحبت کنم و تنها چیزی هم که از زن آیندم بخوام صداقت باشه . فکر می کنم تازه رفتار هام شبیه آدم های بزرگ می شه .

    بچه ها ببخشید از ترس شناسایی نشدن با ایمیل اصلی خودم اینجا نمی یام و هر چند بار هم نام کاربری ام رو تغییر دادم و از فیلتر شکن استفاده می کنم . از این به بعد سعی می کنم این بچه بازی ها رو هم کنار بذارم .


  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 30 آذر 91 [ 19:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-24
    نوشته ها
    7
    امتیاز
    163
    سطح
    3
    Points: 163, Level: 3
    Level completed: 26%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    فکر می کنم باید تغییرات بزرگتری توی زندگیم بدم تا کمی اون رو نرمال کنم .
    می خوام بی خیاله کارم بشم . الان یک کار نیمه وقت دارم و بقیه وقتم رو برای کنکور ارشد می خونم . توی شرکت یکی از اقوامم بازار یاب هستم . اما ازکارم راضی نیستم . کارم با روحیه ام سازگار نیست . ضمنا من این همه درس نخوندم که بازار یاب بشم . امروز هم نرفتم سر کارم .

    تا الان قصدم این بود که اگه می خوام ازدواج کنم با یک دختر سوم یا چهارم دبیرستانی ازدواج کنم و فکر می کردم که دختری که دانشگاه رفته و .. قابل اعتماد نیست . اما الان تصمیم گرفتم در این مورد هم نظرم رو عوض کنم .
    بابام بم گفته بود اگه ارشد دانشگاه دولتی خوبی قبول بشم بم ۵ تا سکه می ده اما الان بم گفته چون تلاشت رو کردی اگه قبول هم نشدی بت جایزت رو می دم . تا الان تصمیم داشتم با این پول که می شه حدود ۶ تومن یک ماشین دست دوم بگیرم اما الآن به این فکر می کنم که چون کار ندارم شاید گرفتن ماشین خوب نباشه . اما خوب شاید اگه ماشین داشته باشم می تونم با مسافر کشی اندازه ای کار کنم که خرج ماشین در بیاد . بعد خوندن ارشد و رفتن سربازی هم یک کار خوب پیدا می کنم .

    بعد اینکه آزمون ارشدم را دادم هم اگه خانواده خواستند برام برند خواستگاری می گم تا چهار سال دیگه کار درست حسابی ندارم و اگر کسی هم نخواست می تونه قبول نکنه . آخر یک کسی رو پیدا می کنم .اگر هم بعد از چند ماه از ازدواج ناامید شدم می رم سراغ دختربازی تا وقتی که از نظر اقتصادی به حدی رسیده باشم که بتونم ازدواج کنم .

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array

    RE: آیا من یک اتیسم افراطی هستم ؟

    جدا شما فکر میکنین مسافرکشی بهتر و متناسبتر با تحصیلاتتونه تا بازاریابی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟
    یا دخترای دانشگاه رفته قابل اعتماد نیستند اونوقت تینیجرا برای زندگی مشترک مناسبن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من احساس میکنم شما اونقدر که باید تو روابط اجتماعی فعال و موفق نبودین اگر اینطوره(امیدوارم حدسم غلط باشه) بیشتر تو اجتماعات باشین خالا اجتماعات علمی هنری یا حتی جمعهای دوستی معقول و مناسب. اینطوری به دانسته ها و تجربیاتتون اضافه میشه و قدرت تصمیم گیری و ثبات شخصیت و رای تون بیشتر میشه. موفق باشین

  16. کاربر روبرو از پست مفید روژان20 تشکرکرده است .

    روژان20 (پنجشنبه 30 آذر 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 06:05 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.