سلام
دوستانی که به تاپیک قبلیم سر زدن مشکلمو میدونن.ولی باز خلاصه میگم.
من در دوران کودکی مورد تجاوز قرار گرفتم.وعواقبی هم برام داشته،ولی نه اعتیاد،نه فرار نه ...
من الان در سن ازدواج هستم ومهمترین مشکلی که فعلا دارم وفکر میکنم به خاطر اون اتفاقه، ترس من از ازدواجه(روابط زناشویی).
یا مثلا به بعضی از مردایی که توکوچه وخیابون می بینم خیره میشم چندلحظه.اونا همشون یه ویژگی دارن به نظرمن،اینکه آدمای پاکی نیستن.دست خودم نیست ولی از نگاه کردن بهشون یه حس تنفری پیدا می کنم که یه جورایی هم از این حس لذت می برم.
شاید خنده دار باشه ولی اینکه به دست آقایون خیلی توجه دارم.مثلا اونایی که دستشون شبیه اون آدمای کودکیم دارن،باز حس بدی بهشون پیدا می کنم.چون منو یاد یه نفرشون میندازه.
ولی مهمترین مشکلم فکر میکنم همونیه که اول گفتم(ترس ازدواج) که داره موقعیتای ازدواجمو از دست میدم...
راستی دوستانی که قصدشون کمک به دیگران هست نه کمک به من،لطفا به این تاپیک سر نزنن وسوالا و حرفای نامربوط نگن.ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)