نوشته اصلی توسط
wisdom
سلام،
من تجربه تا اخرین مرحله طلاق رودارم ولی حتما حکمتی توش بودکه انجام نشد و الان دو سال خوشوخرمبا همسرم زندکیمیکنیم،البته دلیل طلاق گرفتن بنده شرایط نامساعد زندگیمون بودو به شخصیت و اخلاق همسرم بستگینداشت برای همین نمیتونم کمک ویژه ای به شما بکنم.
طلاق گرفتن هم مثل ازدواج کردن یکسری شرایط لازم داره ولی از نیمه راه دیگه خیلی شخصی میشه کهمیشه گفتمیشن شرایط کافی برای گرفتن همچین تصمیم سخت و سنگینی،در واقع میخوام بگم مشکلات بزرگ وغیر قابل اغماضی مثل اعتیاد وخیانت و ...هستن که با ارزش ها ونرمهای جامعه همیشه در تضادن وهمیشه یکجورپذیرش از سوی جامعه وجود داره بعد از طلاق اما شرایط کافی در واقع مسائل ریز وخصوصی هستن که واقعا فقط به روحو روان و شخصیت شما بستگی داره واینکه ممکنه از نظر شما یکجور خودکشی کردن باشه پذیرش این مشکلات و ضعفهای ریزولی برای دیگری قابل اغماض وهضم کردن باشه.اگراینباوررودا ید زندگیمشترکتون یککابوس براتون و نمیتونید ادامه بدید همین قاطعیت کافیه که مشکلات بعد از طلاق ترسی براتون ایجاد نکنه.
فقط موردی که هست ازدواجمجدد یکم سخت میشه براتون،هم شما با احتیاط و شاید یکم بدبینی و مقایسه با ازدواج اولتون به این قضیه نگاه بکنید وحالتی وسواس گونهپیدا بکنید هم طرف مقابلتون هم احتیاط میکنه،درواقع ممکنه موردی برای ازدواج مجدد پیش بیاد شما خیلی راضی وقاطع باشین ولی ایشون با توجه به ازدواج قبلی و تحقیقات که کردن به این نتیجه برسن که شما مناسب نیستید.
موفق باشید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)