تفاوت شناخت پيش از ازدواج با دوستي قبل از ازدواج
هر نسل در يک جامعه ميراث دار فرهنگ، آيين و روشهاي زندگي خاصي است که از نسل هاي پيشين برايش به جاي مانده است.
تفاوتهاي فرهنگي نه تنها در جوامع مختلف، بلکه در يک جامعه خاص نيز ديده مي شود.
حتي در خرده فرهنگ ها نيز تفاوتهاي فراواني در سبک هاي فرزندپروري مشاهده مي شود.
اما همه اين تفاوتها ذيل مشترکاتي عميق هستند که نسل اندر نسل حفظ شده و به نسل هاي بعدي منتقل شده اند.
طبيعتا طي ساليان دراز بسياري تغييرات در فرهنگ جوامع به وقوع مي پيوندند
و البته تاثيرات فرهنگ هاي گوناگون بر يکديگر از دلايل اصلي اين تغييرات است.
ديگر دليل براي برخي تغييرات فرهنگي، ناکارامد بودن و روزامد نبودن برخي سنت هاي قديمي است.
رسومات مربوط به ازدواج،
يکي از اصيل ترين و مهمترين رسومات هر جامعه اي است. اين رسومات از فرهنگي به فرهنگ ديگر متفاوت هستند.
مثلا در جامعه ايران، مراسم خواستگاري غالبا از طرف خانواده ي مرد انجام مي پذيرد،
دختر حجب و حياي خاص خود را حفظ مي کند و ... . اما در جوامع ديگر، رسومات گوناگوني وجود دارد.
پيشرفت هاي علمي برخي جوامع که بعضا باعث حيرت افراد شده و منجر به نگاه خاص دنيا به خاستگاه اين پيشرفتها شده،
زمينه ساز انتقال فرهنگ زادگاه اين پيشرفتها به کشورها و فرهنگهاي ديگر شده است.
يکي از اين انتقالهاي فرهنگي، شيوه ازدواج کردن افراد است.
در جامعه شاهد هستيم که روابط به اصطلاح دوستي دختر
و پسر در جامعه ايجاد شده و گسترش يافته و برخي به اين نتيجه رسيده اند که اساسا اينگونه روابط بايد وجود داشته باشند.
بعضا اينگونه استدلال مي شود که اين روابط باعث کسب شناخت طرفين از هم شده و مي تواند به تشکيل زندگي بهتر کمک کند.
در اين بين شاهد تحقير برخي سنتهاي فرهنگي غني ايراني-اسلامي نيز هستيم.
مثلا مي گويند چگونه ازدواج مي تواند بدون شناخت از هم صورت پذيرد،
در صورتي که فرهنگ ما براي مساله مهم شناخت تدبيري نينديشيده است!
اما آيا به راستي چنين است؟ اساسا آيا راه کسب شناخت، ورود به حيطه روابط آزاد است؟
پاسخ اين است که ما بايد بتوانيم بين رابطه به معناي عام، و رابطه براي شناخت تمايز قائل شويم.
وقتي رابطه باز و آزاد باشد، هر کس به خود اجازه خواهد داد که روابط گسترده و فراواني
را با افراد گوناگون برقرار کرده تا از بين اين افراد، فردي که بهتر است را انتخاب کند. در اينجا چندين سوال مطرح مي شود:
آيا مي شود از طريق چنين روابطي به کسب شناخت پرداخت؟
آيا روابط بدون هدف، سرانجام خوبي خواهند داشت؟
آيا تضميني وجود دارد که پس از گذشت مدت زماني از رابطه و به وجود آمدن وابستگي، لزوما رابطه منجر به ازدواج شود؟
آيا اين احتمال وجود ندارد که فردي که تعهدي به طرف مقابل ندارد، به يکباره و با ديدن فردي بهتر، اقدام به ترک رابطه کند؟
و ...
اما کسب شناخت چگونه مي تواند صورت بگيرد؟
به تجربه مشاهده کرده ايم که دختران و پسران زيادي اينگونه مطرح کرده اند که من چطور نتونستم تو چهار سال ازش شناختي کسب کنم؟
چطور تونست منو ول کنه و بره با اون يکي؟ مگه به من قول ازدواج نداده بود؟ من فکر ميکردم اون باهام ازدواج ميکنه
و واسه همين باهاش وارد رابطه جنسي هم شدم... پس از سه سال دوستي، حالا خانواده هامون مخالفند. چه کار بايد بکنيم؟
من خودشو دوست دارم، ولي با خانواده اش تناسب نداريم، وابسته هم هستم و نميتونم رهاش کنم... و بسياري مسائل از اين قبيل
با اين حال، پس چگونه مي توان به کسب شناخت پرداخت، در حالي که از اين آسيبها نيز مصون ماند؟
پيشنهاد ما بسيار روشن و ساده است:
پسر و دختري که قصد ازدواج با هم را دارند، از همان ابتدا با خانواده ها در ميان بگذارند.
خانواده پسر رسما به منزل خانواده دختر بروند. بخشي از فرايند شناخت از طريق تحقيق از همسايه ها،
دوستان و افراد مطمئن که فرد را مي شناسند صورت مي پذيرد. خانواده ها طي جلساتي که با هم دارند،
ميتوانند به اين نتيجه برسند که آيا تناسب فرهنگي دارند يا نه. بخشي از شناخت هم که شخصي است
و طرفين بايد با هم صحبت کنند و حتي رابطه داشته باشند، قابل حل است. پس از طي مراحلي که ذکر شد،
در صورتي که تناسبات اوليه مشاهده شد، دختر و پسر مي توانند مدتي معين(مثلا شش ماه) را به کسب شناخت از هم بپردازند.
در اين مدت مي شود صيغه محرميتي بين طرفين خوانده شود تا مساله شرعي هم نداشته باشد. خواندن صيغه صرفا به دليل اين است
که رابطه مشکل شرعي نداشته باشد و اينکه طرفين بتوانند سوالات بازتري را از هم بپرسند و رفت و آمد داشته باشند
تا آن بخش از شناخت که با صحبت به دست نمي آيد و با عمل کسب مي شود، حاصل شود.
هدف از خواندن صيغه در اين مرحله، به هيچ وجه ورود به روابط جنسي و عاطفي و ... نيست.
در صورتي که عرفا اين کار مذموم بود، مي توان با نظارت خانواده ها و بدون خواندن صيغه نيز به کسب شناخت منطقي و موردنظر پرداخت.
همه مي دانيم و ديده ايم
که پس از گذشت مدتي از روابط، دختر و پسر انگار خود را محرم هم مي پندارند و حتي وارد روابط بسيار خطرناکي نيز مي شوند.
آيا اگر روابط کنترل شده و با هدف باشند و حتي طرفين با وجود محرميت موقت به کسب شناخت بپردازند
و وارد روابط هم نشوند بهتر است، يا اينکه روابط بدون تعهد و کنترل پيش بروند و هدف نيز روشن نباشد؟
اميدواريم اين درک هم در بين کساني که قصد ازدواج دارند
و هم در بيان خانواده ها به وجود بيايد که براي ازدواج، نيازمند شناخت هستيم و براي شناخت،
راههاي درستي وجود دارد. موانع و تعصبهاي بيجا را کنار بگذاريم تا بتوانيم درست انتخاب کنيم.
اختصاصي همياري
علاقه مندی ها (Bookmarks)