به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 73
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array

    چطور با پذیرش شوهرم همانطور که هست، رفتارهایم مستقلانه مناسب باشد؟

    سلام دوستان. سلام فرشته ی مهربان روز معلم رو با تاخیر بهتون تبریک میگم. من اینجا از شما و کارشناسان دیگر تالار خیلی چیزها یاد گرفتم. ازتون ممنونم.

    داستان مشکلات من و شوهرم از همون اول شروع شد. آماده ی ازدواج نبودیم. بی پولی،عدم حمایت خانواده شوهر، بیکاری همسرم و بعد اومدن به تهران علی رغم رضایت او و خانواده اش.

    همسرم کار، پول، سابقه، خونه، ماشین، مدرک بالا و ... تقریبن هیچ کدوم از فاکتورهایی که مرد بهش افتخار بکنه رو نداشت. ولی من فقط از خانواده اش ایراد می گرفتم. همش به من می گفت تو فکر می کنی خیلی می فهمی.

    حالا ... بعد از سه سال اون یه کار دولتی داره و اوضاعش از جهاتی بهتر شده و داریم به خونه ای با شرایط بهتر اسباب کشی می کنیم.

    فکر می کنم این یکی از دلایلی هست که رفتار شوهرم بدتر شده. فکر می کنه به کجا رسیده و همه باید دورش بگردن.

    البته این خونه تنها چیزیه که به دست آوردنش به تنهایی توسط شوهرم و با امتیازی که اون از کارش داشته چندسالی در اختیار ماست. در بقیه موارد من شرایط و یا پول و وام و ... را آماده می کردم و بعد هزاربار از شوهرم به خاطرش تشکر میکردم.

    -------------------------------------

    فقط به دست آوردن کار و این خونه نیست. من هم خیلی زیاد باعث این غرور کاذب بوده ام. خیلی زیاد نازش رو کشیدم. رفتارهای منفعلانه ی بسیار و چندتا پرخاشگری اساسی. مثل گاو نه من شیرده. کلی شیر میداده بعد با پا میزده ظرف رو میریخته.

    حالا ما قهریم. یه قهر خیلی بد.
    --------------------------------------

    مدتی هست که دارم یاد میگیرم چطوری رفتار کنم. خیلی بهتر شدم. اما شاید صبرم کمه.
    فکر می کردم منم میرم جزو "به نتیجه رسیده ها"

    -------------------------------------

    تاپیکی که خانم فرشته ی مهربان توصیه کردند، فوق العاده است. یه عالمه حرف توش هست.

    امیدوارم و همه ی تلاش ام رو می کنم تا این تاپیک آخرین تاپیکی باشه که میزنم برای اینجور مشکلات...

    مستقلا درست و مناسب رفتار کردن.
    "با پذیرش شوهرم و رفتار و کردارش، همینطور که هست"

    اما جزئیات زیادی وجود داره. احتمالش هم هست که رفتار درست رو اشتباه تشخیص بدم. لطفن مثل همیشه من رو تنها نزارین.

    اگر زحمتی نیست، پست آخرم رو در این لینک هم بخونین :

    http://www.hamdardi.net/thread32165-8.html

    از همه ممنونم.

    - - - Updated - - -

    1. من جراتمندی رو می شناسم. راجع بهش نهم نگین. خودم می دونم !

    2. صبرم کمه. می دونم. درستش می کنم.

    3. باشه. من باید درست رفتار می کردم، بدون توجه به رفتارای شوهرم و عصبانی و ناامید نمی شدم.

    4. الان هم منت کشی و تو رو خدا بیا آشتی کنیم نداریم. اون هم با این رفتار زشتی که شوهرم در پیش گرفته. من زندگی درست رو در پیش می گیرم و صبر می کنم.

    ولی... مثلا آیا باید ظرف میوه ی پر از اشغالش رو بشورم؟ حداقل نمیتونه آشغالش رو خالی کنه؟ همه رو بذارم کنار خودش بیاد بشوره؟ مهم نیست؟ مهمه؟

    آخه اون بیشتر از اینکه حرص منو دربیاره میخواد بی اعتنایی کنه.

    کلافه ام.

    فرشته ی مهربون منتظرم که بیای.

    صبا جان چرا میای می خونی و میری؟ چرا نظر نمیدی؟

    دوستان، نظرتون چیه؟
    ویرایش توسط she : شنبه 13 اردیبهشت 93 در ساعت 14:09

  2. 9 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    akasha (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), khaleghezey (شنبه 13 اردیبهشت 93), meinoush (شنبه 13 اردیبهشت 93), paiize (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), setayesh92 (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), آویژه (شنبه 13 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), صبا_2009 (شنبه 13 اردیبهشت 93)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 آذر 00 [ 07:11]
    تاریخ عضویت
    1388-1-20
    نوشته ها
    1,530
    امتیاز
    36,537
    سطح
    100
    Points: 36,537, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second ClassSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    5,746

    تشکرشده 6,060 در 1,481 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    274
    Array
    سلام عزیزم.

    دلم برای صحبت کردن باهات تنگ شده بود من تو و حرف هایی که می زنی رو درک میکنم اما بلد نیستم در مقابل شخصی با خصوصیات رفتاری شوهرت باید چطور رفتار کنم و دقیقا این یکی از مسائل مهم و بغرنج زندگیم هست که بخاطرش دوباره برگشتم تالار. دقیقا منم مثل خودتم که تا یه جاهایی خوب پیش میرم بعد صبرم تموم میشه و میزنم همه چیز رو خراب میکنم

    من فعلا دارم تمرین می کنم کینه ای نباشم و صبرم رو افزایش بدم. دارم تمرین می کنم بخاطر رفتار اشتباه دیگران خودم رو مواخذه و مجازات نکنم.

    تاپیکت رو دنبال میکنم و به پشتکارت احسنت میگم همیشه
    .

  4. 6 کاربر از پست مفید صبا_2009 تشکرکرده اند .

    paiize (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), she (شنبه 13 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), آویژه (شنبه 13 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), شایسته89 (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 09 اسفند 95 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1393-1-25
    نوشته ها
    152
    امتیاز
    4,004
    سطح
    40
    Points: 4,004, Level: 40
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 63.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    223

    تشکرشده 333 در 122 پست

    Rep Power
    32
    Array
    سلام دوست خوبم عالیه که تصمیمم داری کمی رفتارتو عوض کنی من هم کمی عجولم اما بعضی وقتا با نشنیده گرفتن بعضی حرفا معجزه میکنم. صبر میکنم!حاضر جوابی نمیکنم!و...برای داشتن همسرت و آرامش با خودت بگو همینی که هست انتخاب خودمه مرد زندگی من این آقاست با همین اخلاقا تمام!اول زندگیتو بپذیر اگر قصد اصلاح داری با همسرت مهربون باش در جواب حرفای بد لازم نیس همون لحظه جبهه بگیری فقط رابطه چشمی اون لحظه بعدش هم به کارای روزمره برس در نهایت با زبون خوش وقتی کنارته بگو عزیزم رفتارت ناراحتم کرد کوتاه ومختصر.. و عزیزم میشه ظرف میوتو برداری اگر گف نه خودت انجام بده غر. نزن!بعدا دوباره ازش بخاه کارشو خودش انجام بده.با آرامش و صبر همه چیو میتونی.پیش ببری کافیه فکر کنی اون پسر بچه اس و زیاد ازش دلگیر نشی کینه بشه و تو رفتارت اثر بزاره موفق باشی

  6. 3 کاربر از پست مفید mordad تشکرکرده اند .

    she (شنبه 13 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array

    نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی :

    تاوقتی خوشبختی ما گره به چیزی یا کسی می خوره ، ما باید دنبال آن کس و چیز بدویم و التماس کنیم که همانجایی بروند که ما می خواهیم. در حالیکه در پاسخ من تاکید کرده ام باید روی افکار و ذهن خود کار کنید. ما نمی توانیم آدمهای دنیا را آنطور که می خواهیم و آن هم در کوتاه مدت چنان تغییر دهیم که رفتارشان طبق میل ما باشد.

    تو اهمیت را از بیرون خودت کم کن و به خودت اهمیت بده. مثالی می زنم خوب توجه کن:
    اگر شما گردنبند طلایی گرانبها و اصلی داشته باشی. خیلی به حرف دوستات که با پوزخند میگویند بدلی هست توجه نخواهی کرد. چون قیمت واقعی در دل خود این طلاست. لذا ارزش آن درون آنست و با تعریف کردن و توجه کردن دیگران هیچ ربطی ندارد. و اگر هم دیگران نپذیرند و از آن تعریف نکنند، از ارزش این طلا کم نمی شود یا طلا از چشم شما نمی افتد.
    اما اگر شما شک داشته باشید که این گردنبند طلاست، و مرتب در چشم این و اون به دنبال ارزش آن باشی. با هر متلک ، خنده و بی توجهی به خودت و این گردنبند شک می کنی. کافیست که ارزش واقعی این گردنبند را بدانی تا خودت قیمتش را دانسته و دنبال تعریف و توجه های دیگران به آن نباشی.

    البته این یک مثال است. ولی نکته ای که مهم است ، این است که طبق پاسخهای قبلی ( که امیدوارم این بار به قصد عمل کردن به آن فکر کنی)، شما لازم است ارزش واقعی خودت را بدونی، ( حالا می خواهد مادر شوهر توجه و صحبت و ... با شما داشته باشد یا نه). اما رفتار شما نیز با آنها تابع ارزشها و معیارهای خودت هست.

    اگر شما فردی خود ساخته و خودانگیخته باشید. می توانید طبق معیاری که درست می دانید رابطه مودبانه ای با آنها داشته باشید. ولی خیلی برای اخمها و بی توجهی ها اصلا ارزش قائل نباشی . از طرفی هم آنقدر ضعیف نباشی که تحت تاثیرات آنها فراموش کنی که ارزشهایت چیست و واکنشهایی شبیه خود آنها به آنها نشان دهی.

    تمام این مطالب با فرض اینست که شما خوب مطلق و آنها بد مطلق باشند.( که بنده به این مطلق ها زیاد اعتقاد ندارم) و عقیده دارم اگر شما بتوانید طبق شناخت خود و ارزشهای درونی خود درست رفتار کنید به مرور شاهد تغییرات مثبتی در زندگی خود خواهید بود.


    ویرایش توسط she : شنبه 13 اردیبهشت 93 در ساعت 15:11

  8. 8 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    akasha (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), del (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), khaleghezey (شنبه 13 اردیبهشت 93), paiize (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), setayesh92 (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), آویژه (شنبه 13 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  9. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array
    سلام. اومدم این لینکو بذارم برات دیدم قفل شده. نمی دونم این لینکو خوندی یا نه.
    http://www.hamdardi.net/thread-33023.html
    اینکه با همسر بهتره احساسی برخورد کنی نه منطقی و اگه منطقی ادم برخورد کنه اونا اخرش هر کار بخوان می کنن فکر کردم شاید به اون برخوردی که با هم داشتین توی پست اخرت ربط پیدا کنه.
    موفق باشی.

  10. 5 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), paiize (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), she (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), کاغذ بی خط (چهارشنبه 17 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    merc
    khoobe in
    vali man felan be samtesh nemiram/
    oon dirooz zarfesh ro shost.

  12. 3 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    khaleghezey (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), meinoush (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), paiize (یکشنبه 14 اردیبهشت 93)

  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 اردیبهشت 93 [ 13:56]
    تاریخ عضویت
    1393-2-03
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    68
    سطح
    1
    Points: 68, Level: 1
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اخييييى she عزيز چه قشنگ نوشتى. "اون امروز ظرفش را شست". تبريييييييك

  14. 3 کاربر از پست مفید Gol bahari تشکرکرده اند .

    she (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (یکشنبه 14 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  15. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    سلام دوستان.
    یادمه نوشته ام قهریم، یه قهر بد. اما دیشب فکر کردم که این بد نیست. خوبه. اولین باریه که دارم صبر می کنم. دارم زندگیمون رو مرور می کنم. دوست داشتنم رو مرور می کنم.این صبر رو دوست دارم.. دارم حوادث رو با آرامش با خودم مرور می کنم... چی شد و چرا. آخرین باری که محبت دریافت کردم کی بود؟ تابستان 90. آخرین باری که محبت کردم کی بود شهریور 91... انقدر شلوغش کرده بودم که خودم هم حواسم نبود چه اتفاقی داره می یوفته.

    - - - Updated - - -

    دوستش دارم؟ میدونین الان این جوابه که برام مهمه.

    کجاها رفتارم از روی دوست داشتن قلبی بوده نه توهم دوست داشتن، تظاهر به دوست داشتن، بازی دوست داشتن، نقش بازی کردن، ... من صدمه دیدم، خسته شدم، یه جایی وسط راه انقدر خسته شدم که دیگه ادامه ندادم! دیگه دوست نداشتم. فقط اعتراض و آزردگی باقی مونده برام.

    یه جایی قبل تر، یه جایی پرونده اش رو بستم...

    ولی اون چی؟ اون تا کجا دوستم داشته؟

    از کجا به بعد زندگیمون به یه قرارداد توافق ظاهری انجام وظایف بین دو تا هم خونه تبدیل شد؟

    از کجا دیگه اون دلش برام تنگ نشد؟

    از کجا آزار دادن من براش لذت بخش شد؟ رقیبش شدم... خواست شکستم بده...

    من چی بدست آوردم توی این سالها ... اون چی بدست آورده. ..

    من هیچی. اون؟ می تونم بگم به مراتب موفق تر بوده. خیلی موفق تر. بیشتر از تصور قبلی خودش و دیگران.

    - - - Updated - - -

    کی و چه وقت ازم تشکر کرده؟

    کی قدمی به سمت من برداشته؟

    چرا؟

    خیلی وقتها با اعتراض هام بهش مجال ندادم.

    ....

    بچه ها این قهر خوبیه. و من آرومم.

    من احتیاج دارم محبت دریافت کنم. زخم هایی هست که باید التیام داده بشه. ... مطمئنم که اگر صبر کنم، اگر درست براش صبر کنم، بهترین راهه و کمترین زخم رو برمی دارم ، حتی اگر محبتی درکار نباشه.

    ویرایش توسط she : دوشنبه 15 اردیبهشت 93 در ساعت 10:30

  16. 7 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), meinoush (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), paiize (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), setayesh92 (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), افتابگردون (شنبه 27 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), صبا_2009 (سه شنبه 16 اردیبهشت 93)

  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1391-12-10
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    4,080
    سطح
    40
    Points: 4,080, Level: 40
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    161

    تشکرشده 167 در 67 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست خوبم

    خوبی؟

    مدتیه که میخوام برات بنویسم اما نمیتونم

    میخواستم بگم : خیلی دوست دارم خیلی خیلی دوست دارم

    خیلی پیشرفت کردی
    خیلی بزرگتر از پارسال این موقع شدی
    بقیه راست میگن که تو اسوه مقاومت و تلاشی

    منم به داشتن دوستی مثل تو افتخار میکنم

    برام دعا کن
    خیلی خیلی محتاج دعا هستم...........

    من نمیتونم مثل تو بنویسم ، نمیتونم مثل تو تحلیل کنم و نمیتونم مثل تو حرف بزنم

    روزهای زیادی به دنبال دلیل این قضیه بودم
    و بالاخره امروز دلیلشو کشف کردم

    تو مطمئنی که میخوای این زندگی رو حفظ کنی
    تو مطمئنی که شوهرتو دوست داری
    تو مطمئنی که دوست داره ( ولی شاید عاشقت نباشه)
    .
    .
    .
    ولی من به هیچی مطمئن نیستم

    خانومی هر شب سر نماز دعا میکنم که خوشبخت و عاقبت بخیر بشی
    من میدونم بالاخره تلاشهای تو نتیجه میده

    عزیز دلم همیشه یادت باشه ان الله مع الصابرین

  18. 7 کاربر از پست مفید setayesh92 تشکرکرده اند .

    khaleghezey (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), meinoush (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), paiize (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), she (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), zendegiye movafagh (پنجشنبه 18 اردیبهشت 93), افتابگردون (شنبه 27 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93)

  19. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    سلام، ستایش عزیز، من دلم برات تنگ میشه و نگرانت هستم. نمیگم حتمن بیا بنویس، اما همین که به همدردی سر میزنی یعنی داری پیگیری می کنی و همین که اسمت رو می بینم، خوشحال میشم. کاش پر از خبرای خوب باشی.

    از لطفت ممنونم. از این که برام دعا می کنی خیلی ممنونم. منم دوستت دارم خانومی و از صمیم قلب برات آرزوی خوشبختی می کنم. تو خیلی خوبی.


    مدیر همدردی :

    به طور کلی ما به 4 جنبه متفاوت در علت تراشی و اسناد سازی هایمان توجه می کنیم .
    ( این 4 جنبه را روی مثال ازدواج توضیح می دهیم؛ در سایر اعمال و رفتار آدمی هم صادق است که خودتان آن را تعمیم دهید)

    1 – درونی – بیرونی
    مثلا آیا علت نداشتن خواستگار خوتان بوده اید یا عوامل بیرونی تعیین کننده بوده است ؟ هر کدام را انتخاب کنید یا هر دو را انتخاب کنید ، نشان دهنده نوع اسناد سازی شما در این بخش است.

    2 – کنترل پذیر – کنترل ناپذیر
    آیا پیدا کردن خواستگار در اختیار شما بوده است و پیرو این نظریه هستید که ما حاکم بر سرنوشت خود هستیم ؟یا منفعلانه صبر می کنید، تا از آسمان چه بر شما فرود آید و نقش فعال و حرکت را از خود می گیرید؟

    3 – پایدار – نا پایدار
    آیا موفقیت یا شکست خود را قابل تغییر می دانید و یا فکر می کنید آنها تغییر ناپذیرند ( آیا حکم اعدام یا آزادی شما تجدید نظر می شود ؟ )، آیا این وضعیت شما که خواستگار ندارید را ثابت و بدون تغییر می بینید یا احتمال تغییر را با امیدواری منتظر هستید؟

    4 – اختصاصی – کلی
    آیا با شکست خوردن ، اینگونه فکر می کنید که شما فردی هستید که همیشه و همه جا شکست می خورید یا با پیروز شدنتان آن را کلی می دانید؟ آیا اگر خواستگاری شما را انتخاب نکرد این مسئله را به همه چیز تعمیم می دهید و با خود می گوئید هیچ خواستگاری مرا نمی خواهد( کلی)، یا می گوئید معیارهای من و او متناسب نبود( اختصاصی)


    --------------------------
    تکلیف
    :

    شما وقتی به علل موفقیت و شکستتان می اندیشید در هر کدام از جنبه های 4گانه فوق چگونه آن را اسناد سازی می کنید؟

    - ما در هر یک از موارد بالا ، کدامیک از دو گزینه آن را برای اسناد سازی انتخاب کنیم تا به آرامش برسیم و در زندگی نیز موفق و پیروز باشیم.

    - کدامیک از انتخاب ها در 4 موضوع بالا به ما پویایی، انرژی ، حرکت، امید، تلاش می دهد و کدامیک ما را افسرده کرده و به سوی شکست سوق می دهد
    ؟

    -
    دوستان خوب من ، با توجه به مطالب فوق ، چه نوع اسناد سازی کنيم تا به موفقيت ما ختم شود ؟--------------------------


    نکاتی که روانشناسی کاربردی در اخیتار ما می گذارد تا به نتيجه آرامش بخش و موفقيت آميز برسيم به شرح ذیل است:


    يکم :
    ذهن و مغز بايد انعطاف داشته باشد و بسته به هر مسئله ای ، نوع اسناد سازی را تغيير دهيم ( سازگاری شخصيت ). لذا پافشاری کلی در هر زمینه ای روی علت و عدم انعطاف منجر به شکست ما می شود.

    دوم :
    نوعی از اسناد سازی مطلوب است که منجر به موفقیت شده و فرد را به سوی هدفش سوق دهد . حتی ممکن است این اسناد سازی، ظاهرا درست هم نباشد ولی ما را به موفقیت روبرو سازد .

    -----------------------------------------


    به مثالی توجه کنید که دو نوع اسناد سازی درمورد عدم خواستگار خوب داشتن :

    الف ) اسناد سازی نامطلوب : ( ايجاد افسردگی )
    - مشکل در نحوه فکر این آقایون نسبت به ازدواج است ( اسناد بیرونی )
    - تغییر نگرش آقایون و این جامعه مرد سالار هم که دست ما نیست ( کنترل ناپذیر)
    - همه خواستگاران همیشه بدنبال قشنگی و پول و ... هستند. ( پایدار و کلی )


    نتيجه >>> اسناد سازی با عاملی بیرونی ، کنترل ناپذير ، پايدار و کلی موجب می شود :
    1 - نا اميدی
    2 - انتظار عدم موفقيت بعدی
    3 – رفتار انفعالی


    و اينها همه منجر به احساس شکست در ما می شود.


    ب ) اسناد سازی مطلوب

    - اگر چه خواستگاران دارای توقعات خاصی هستند، .ولی این موضوع برای همه دختران کم و بیش مطرح هست، و عامل اصلی جهت جذب خواستگاران مناسب هنوز هم خودم، توانایی هام ، ایده هام و ... می باشد.( عامل درونی )

    - برنامه ریزی، مطالعه کافی و استفاده از نظرات مشاوران و استفاده از تجربه سایر دختران می تواند منجر به موفقیت من شود، در واقع باید تلاش کنم به شیوه موثر در مسیر انتخاب فعال و اکتیو همسر آینده ام، شرکت کنم. ( کنترل پذیر)

    - مشکلات من دائمی نیست ( ناپایدار)

    - - من در سایر زمینه ها استعداد دارم و در جوانب مختلف شایستگی های زیادی از خود نشان داده ام، اگر خواستگاری مناسب با معیارهایم نبود، به این معنا نیست که در دنیا همه اینگونه اند، بلکه به این معناست که من باید موارد بیشتری را بررسی کنم، یا جهت به دست آوردن آنها تلاش کنم. ( اسناد سازی اختصاصی ).


    نتیجه >>> اسناد سازی با عامل درونی ، کنترل پذیر ، پایدار و اختصاصی موجب می شود :
    1 - امیدواری
    2 - انتظار موفقیت بعدی
    3 - رفتار فعال در جهت هدف


    و اینها همه منجر به احساس موفقیت و انرژی جهت حرکت به سوی اهداف ميشود.


    نتیجه گیری :

    1 ) نوع تفکر و اسناد سازی شما منجر به انتظاراتی در شما می شود و بر مبنای آن روشهایی را اتخاذ می کنید که ممکن است به احساس شکست یا موفقیت بیانجامد .

    2 ) دقت کنید :
    - استراتژی و روش مناسب انتخاب کنید ( دقت به بحث اسناد سازی )
    - بر مبنای اسناد سازی خود تلاش کنید.
    - در تلاش خود استقامت کافی نشان دهید.

    ویرایش توسط she : دوشنبه 15 اردیبهشت 93 در ساعت 13:26

  20. 5 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), khaleghezey (دوشنبه 15 اردیبهشت 93), paiize (سه شنبه 16 اردیبهشت 93), شیدا. (یکشنبه 21 اردیبهشت 93), صبا_2009 (سه شنبه 16 اردیبهشت 93)


 
صفحه 1 از 8 12345678 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. روحم آزرده است، کمی التیام ... کمی همدردی .... کمی امید
    توسط دلپذیراد در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 03 شهریور 92, 16:42
  2. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: دوشنبه 31 تیر 92, 01:01
  3. بخدا دیگه نمیدونم چیکار کنم؟ (خساست، سردمزاجی و بی توجهی همسرم)
    توسط غمگین در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 10:54
  4. نامزدم به شدت افسرده است، چکار کنم؟
    توسط hamedhd در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 آبان 91, 21:37
  5. پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 27 اردیبهشت 89, 16:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.