به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اردیبهشت 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-22
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    عشق عمیق من ب کسی ک جایی تو زندگیش ندارم


    اول از همه یک دنیا ممنونم که وقتتون رو به من دادین...من یه سوال ازتون دارم میخام یه موقعیتی رو براتون ترسیم کنم ازتون میخام بهم بگین اگه شما نقش اول این داستان بودین عکس العملتون چی بود؟ خانومی 3ساله شما رو دوست داره بی حد وحصر... هر روز صبحش با قرآن خوندن برای سلامتی شما شروع میشه شبش با ذکر...همیشه نگران حال شماست اول هر ماه براتون صدقه میده...همه بدیها و خوبی های شما رو ستایش میکنه و می پذیره چون معتقده هیچ آدمی بی عیب نیست...اگه بفهمه کوچکترین ناراحتی دارین حسابی بهم میرزه...در مقابل به دنبال به دست اوردن یا داشتنتون نیست مهم خوشبختی شماست حالا کنار هر زن دیگه ای اون همیشه دور می ایسته و مات زیبایی های شما میشه و حاضر نیست مزاحم زندگی شما بشه...یه عشق عمیق و بی توقع...حالا بهم بگین شما اگه بفهمین کسی اینطوری دوستتون داره چه حسی بهتون دست میده؟.....فقط بهتره یسری مسائل رو هم براتون روشن کنم 1)من میفهمم ازدواج با خاستن متفاوته وکلی فاکتور لازمه برای پیوند همشگی منظورم اینکه اگه یکی توی دنیا اینطوری شما رو بخاد چه حسی بهتون دست میده ؟بی اهمیته براتون یا هرچی 2)لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده3)تمنا میکنم عشق من رو قضاوت نکنین می دونم ک افراطیه ولی برای من قابل احترامه وسعتش همه قلبه منو گرفته ودست من هم نبوده من فقط سعی کردم رفتارمو کنترل کنم و مثل یک خانوم رفتار کنم و غرور دخترانم رو حفظ کنم....

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    73
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 124 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمی دانم چرا اینگونه است؟

    وقتی نگاه عاشق کسی به توست

    می بینی اما

    دلت بسته به مهر دیگری است

    بی اعتنا می گذری

    و عاشقانه به کسی می نگری

    که دلش پیش تو نیست
    .................................................
    عشقتون تا ابد محترمه ولی منم یه موقعیتی براتون ترسیم میکنم شما بهم بگید اگه تو این شرایط بودید چه عکس العملی داشتید!؟
    شما یه پسری که فوق العاده تو زندگیت موفقی و تو دلت عشق یه دختر وجود داره که تمام وجودتو فراگرفته،اون دختر از دخترای دیگه زیباتر نیست،ولی برای تو بهترین و زیباترین دختر دنیاست،پول دار نیست اما تو حاضری همه دنیا رو به پاش بریزی تا احساس خوشبختی بکنه،تو 3 سال این عشق زیبا رو تو وجود خودت پرورش میدی و روز به روز این عشق پاک تر و خالص تر میشه،اما درست همین موقع که تو داری عشق پاک رو تجربه میکنی،متوجه میشی که یه دختر دیگه ای تو این دنیا دورادور تو رو دوست داشته و بدون اینکه به تو نزدیک باشه،عشق تو درون وجودش شعله پیدا کرده!حالا شما بگو اگه جای این پسر باشی تو این موقعیت کدوم دختر رو به عنوان عشق انتخاب میکنی؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید reza 12 تشکرکرده است .

    sara 65 (شنبه 26 بهمن 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اردیبهشت 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-22
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه


    - - - Updated - - -

    مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه
    ویرایش توسط negaham : یکشنبه 27 بهمن 92 در ساعت 19:30

  5. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط negaham نمایش پست ها
    ول از همه یک دنیا ممنونم که وقتتون رو به من دادین...من یه سوال ازتون دارم میخام یه موقعیتی رو براتون ترسیم کنم ازتون میخام بهم بگین اگه شما نقش اول این داستان بودین عکس العملتون چی بود؟ خانومی 3ساله شما رو دوست داره بی حد وحصر... هر روز صبحش با قرآن خوندن برای سلامتی شما شروع میشه شبش با ذکر...همیشه نگران حال شماست اول هر ماه براتون صدقه میده...همه بدیها و خوبی های شما رو ستایش میکنه و می پذیره چون معتقده هیچ آدمی بی عیب نیست...اگه بفهمه کوچکترین ناراحتی دارین حسابی بهم میرزه...در مقابل به دنبال به دست اوردن یا داشتنتون نیست مهم خوشبختی شماست حالا کنار هر زن دیگه ای اون همیشه دور می ایسته و مات زیبایی های شما میشه و حاضر نیست مزاحم زندگی شما بشه...یه عشق عمیق و بی توقع...حالا بهم بگین شما اگه بفهمین کسی اینطوری دوستتون داره چه حسی بهتون دست میده؟.....فقط بهتره یسری مسائل رو هم براتون روشن کنم 1)من میفهمم ازدواج با خاستن متفاوته وکلی فاکتور لازمه برای پیوند همشگی منظورم اینکه اگه یکی توی دنیا اینطوری شما رو بخاد چه حسی بهتون دست میده ؟بی اهمیته براتون یا هرچی 2)لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده3)تمنا میکنم عشق من رو قضاوت نکنین می دونم ک افراطیه ولی برای من قابل احترامه وسعتش همه قلبه منو گرفته ودست من هم نبوده من فقط سعی کردم رفتارمو کنترل کنم و مثل یک خانوم رفتار کنم و غرور دخترانم رو حفظ کنم....

    "لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده"
    چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
    از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
    اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
    چطور میشناسینش
    کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    عزیزم خوب درکت میکنم.

    منم همین حس تو رو تجربه کردم از ی وابستگی خیلی شدید رسیدم به اینجا که فقط براش آرزو خوشبختی میکنم فکرش رو اصن نمیشه بیرون کرد اما خب اگه آدم واقا کسی رو دوست داشته باشه آزادش میزاره و میره !!! هر چی هست تو دلش خودش میریزه حتی احدی نباید بدونه مثل ی راز تو دلت میمونه ... اگه خدا بخواد بهترین آدم رو سر راهت قرار میده که مهر و محبتش باعث بشه اون ی خاطره بشه و براش ارزو خوشبختی کنی همین ...

    عزیزززززم امیدوارم موفق باشی و زندگیت همیشه پر از شادی باشه ، چون عشق سوزاننده است :(

  7. 2 کاربر از پست مفید Elena1994 تشکرکرده اند .

    sara 65 (دوشنبه 28 بهمن 92), shabnam z (دوشنبه 28 بهمن 92)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 اردیبهشت 93 [ 23:05]
    تاریخ عضویت
    1392-11-22
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    56
    سطح
    1
    Points: 56, Level: 1
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها

    "لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده"
    چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
    از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
    اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
    چطور میشناسینش
    کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟
    این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط 1234567 نمایش پست ها

    "لطفا و خواهشا نصیحتم نکنین ک وقتمو تلف میکنم من دارم زندگی معمولیمو میکنم گاهی اوقات غمگین میشم ولی بهرحال پذیرفتم حتما حکمت خدای بزرگم بوده"
    چی حکمت خدا بوده ؟ یکم بیشتر توضیح بدید
    از طرف مقابل بیشتر بگو چیکارس ؟ هنرمنده ؟استاده ؟ .....
    اگر این عشقتون به مردی باشه که فقط شما این حس رو بهش دارین فرق داره با کسی که کلی دختر دارن براش میمیرن
    چطور میشناسینش
    کدوم صفات اخلاقیش شما رو جذب کرده ؟
    این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....

  9. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    73
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 124 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط negaham نمایش پست ها
    مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه


    - - - Updated - - -

    مسلما دختری رو انتخاب میکردم که دوستش دارم بهاین دلیل که خوشبختی رو با اون حس میکردم حتی اگه اون دختر درصد خیلی کمتری نسبت به دختر دومی ب من حس میداشت(دوستمداره ولی معمولی) ...حتی بخاطر دختر دومم باید همین کارو انجام بدم وقتی قلب منبرای کس دیگه ای میتپه حضور فیزیکیمم فایده ای به حال اون نخاهد داشت حتی اگه خودشنخاد بپذیره واقعیت امر همینه ...من نسبت ب دختر دوم حس احترام دارم و ازش بخاطراین عشق پاکش و توجهش ممنونم ولی آینده ای هم باهاش نخاهم داشت....از این سوال بچه نتیجه ای میخاین برسین؟ اینجا من نقش دختر دوم رو دارم؟برای من اینکه بخام بدستش بیارم اونم فقط بخاطر دل خودمبی معناست خودخواهانست اصلا من از این نوع خاستن بدم میاد ،قبولش ندارم . نمیدونم بقیه چجوری عاشقی میکنن ؟ولی من اینطوریبلدم" دوستش دارم ...عمیق دوستش دارم" ولی دست بطرفش دراز نمی کنم...خوشبخت باشه کنارهر زن دیگه ای چه مهمه؟مهم اینکه لبخند داشته باشه
    اول اینکه چطوری نوشتی اینجوری شده متنت!!!
    دقیقا شما دختر دوم این قصه بودی.
    یه جمله میگم باید بهش اعتقاد داشته باشی:عشق یک طرفه وجود نداره!!
    یعنی وقتی کلمه ی عشق با مفهموم عمیقش به کار میره که دو طرفه باشه پس شما ابدن عاشق نیستی بلکه فقط به یه نفر علاقه داری با شدت زیاد!
    من الان هر چی فک میکنم هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!(اگرم تو داستانی جمله ای که شما گفتی**عشقی دارم که دست سمتش دراز نمیکنم**مطرح بشه برای وقتیه که اون عاشق عشقشش رو به طرفش گفته باشه و بعد جواب رد گرفته باشه)
    ببین این عشق وقتی عشقه که بخوای بدستش بیاری و برای بدست آوردنش از هیچ چیز نترسی،اون داستانی که من گفتم برای این بود که برای یه بارم که شده خودتو جای اون پسر بزاری بعدش بهت پیشنهاد بدم اگه واقعا عاشقی برو سفره ی دلتو پیش پسری که گفتی باز کن اگه تو این پیشنهاد کم ترین شکی کردی(که برم؟!نرم!؟)حتما عاشق نیستی
    اگرم که رفتی باید بدونی این علاقه فقط ممکنه به خاطر یه موجود افسانه ای باشه که تو از اون پسر تو ذهنت ساختی چون این جور که گفتی اصن با اون پسر رابطه ی خاصی نداری!و اگه با واقعیت اون پسر رو به رو شدی و اون پسر همون موجود افسانه ای نبود میتونی پای اشتباهی که کردی واستی!!؟حتی ممکنه اون پسر فقط به خاطر همین ابراز علاقه ای که کردی یه افکار پلیدی برای سو استفاده از علاقت به ذهنش برسه چون اصلا هیچ علاقه ای بهت نداره!!بازم پای اشتباهی که کردی وای میستی!؟
    عشقی که فقط تو فکر آدم باشه عشق نیست و هیچ عاشقی هم چنین کاری نمیکنه!
    اینم بدون زندگی هم خشنه هم مهربون این دوتا تعریفم فقط باید خودت ازش بکنی یعنی وقتی تو به چیزی فک میکنی که فقط موجب افسردگیت میشه هیچ لذتی از زندگیت نمیبری پس سعی کن یا این موضوع رو فراموش کنی یا اینکه برو جلو و همه خطراتشم به جون بخر!!
    میخوام نظرتو بگی در مورد چیزایی که نوشتم!
    ویرایش توسط reza 12 : یکشنبه 27 بهمن 92 در ساعت 23:25

  10. کاربر روبرو از پست مفید reza 12 تشکرکرده است .

    meinoush (دوشنبه 28 بهمن 92)

  11. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 اردیبهشت 93 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-10-22
    نوشته ها
    333
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience PointsOverdriveSocial3 months registered
    تشکرها
    518

    تشکرشده 726 در 247 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط negaham نمایش پست ها
    این ک دچار همچین عشق عجیبی بشم...ن استاده ن هنرمند از لحاظ رتبه اجتماعی کاملا معمولین ..بله دخترای زیادی دروبرشون هست ...در مورد اینکه بقیه هم براشون میمیرن یا ن من نمی تونم نظری بدم...از نظر من اون شایسته دوست داشته شدنه....صفت اخلاقی؟ من هرچه ک میدونم خوب نیست(شناختی ک من ازشون دارم اصلا خوب نیس)...اگه متهمم نمیکنید ب عشق کورکورانه باید بگم من فقط میدونم ک دوستش دارم دوست داشتن همیشه با دلیل نیس ...انگار سالهاست میشناشمش ...من خیلی اتفاقی آشنا شدم باهاشون ...رابطه ی نزدیکی باهاشون ندارم الان هم ی سالی میشه موفق نشدم ببینمشون....
    صفاتی که برای عشق ورزیدن میدید جالب نیست
    من که اصلا فکر نمیکنم عشقتون عجیبه یا کور کورانه هستش !
    همه حرف هاتون درسته
    دوست داشتن دلیل خاصی نمیخواد
    خیلی از مسائل که در مورد عشق بیان کردید رو قبول دارم

    فقط نکته مهم اینه که همیشه روال بر اینه که مرد عاشق و زن معشوقه

    چرا بصورت غیر مستقیم به طرف مقابلتون نمیگید که بهش علاقه مندید
    نظر شخصی من اینه که هیچ وقت نباید دختر بصورت مستقیم ابراز علاقه کنه اما نباید از ابراز علاقه غیر مستقیم هم چشم پوشی کرد
    (همون چراغ سبز معروف) که اگه درست اجرا بشه میتونه نتایج خوبی داشته باشه
    منظورم سبک سری و کوچک کردن خود و .... نیست

    بلکه دادن شانس به طرف مقابل تا در صورتی که احساس علاقه ای به شما داره بتونه بیانش کنه
    و اگر علاقه ای نداره باعث میشه ذهنتون به آرامش برسه و دیگه بهش فکر نکنید

    دنیا را بد ساخته اند.... کسی را که دوستش داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد، تو دوستش نمی داری، اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسید و این رنج است . زندگی یعنی این...

  12. کاربر روبرو از پست مفید 1234567 تشکرکرده است .

    meinoush (دوشنبه 28 بهمن 92)

  13. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط reza 12 نمایش پست ها
    اول اینکه چطوری نوشتی اینجوری شده متنت!!!
    دقیقا شما دختر دوم این قصه بودی.
    یه جمله میگم باید بهش اعتقاد داشته باشی:عشق یک طرفه وجود نداره!!
    یعنی وقتی کلمه ی عشق با مفهموم عمیقش به کار میره که دو طرفه باشه پس شما ابدن عاشق نیستی بلکه فقط به یه نفر علاقه داری با شدت زیاد!
    این حرفتون اصلا پایه و اساس نداره !!! جدیدا مد شده که میگن عشق فقط دوطرفه است و این حرفا حالا نمیخوایم این بحث رو باز کنیم اما انواع دوست داشتن داریم مهم اینه که دوست داشتن واقعی باشه نه دوست داشتن تظاهری ، خیلی از عشق های دوطرفه که ازشون حرف زده میشه تنها ظاهریه و واقعی نیستند بعد ی مدت کوتاه مشخص میشه که همینطور بوده ...


    پس عشق زلیخا به یوسف این همه سال چی بوده اونم معمولی بوده؟ و عشق سودابه ملکه دربار به سیاوش اونم چنیدن سال و سوختن و نابود شدن و مرگ به خاطر عشق چی بوده، احیانا اگه اهل مطالعه و اطلاعات عمومی نیستید دیگه شاهنامه رو که میشناسید ؟ !!! و کلی داستان و روایت دیگه هست که اینقدری پررنگ بوده که اثر خودش رو تو تاریخ ب جا گذاشته !!!!


    ما انسان ها تا در جایگاه و موقعیت مقابل قرار نگیریم به هیچ وجه نمیتونیم در مورد اون شرایط اظهار نظر کنیم تنها میتونیم همدردی کنیم... حتی موقعیت این خانوم negaham هم همینطوره وقتی چنین قضاوت هایی در مورد ایشون میشه..!

    هیچ داشتان یا فیلمی یا شعری یادم نمیادکه توش عشق یه طرفه معرفی شده باشه!!
    حرفتون رو اصلاح میکنم: در واقع هیچ اطلاعات و درک درستی و داستان و فیلم و شعری ندیدم که در مورد عشق یکطرفه صحبت کرده باشه ...
    ویرایش توسط Elena1994 : یکشنبه 27 بهمن 92 در ساعت 23:51

  14. #10
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 مرداد 93 [ 02:40]
    تاریخ عضویت
    1392-10-02
    نوشته ها
    73
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    42

    تشکرشده 124 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Elena1994 نمایش پست ها
    این حرفتون اصلا پایه و اساس نداره !!! جدیدا مد شده که میگن عشق فقط دوطرفه است و این حرفا حالا نمیخوایم این بحث رو باز کنیم اما انواع دوست داشتن داریم مهم اینه که دوست داشتن واقعی باشه نه دوست داشتن تظاهری ، خیلی از عشق های دوطرفه که ازشون حرف زده میشه تنها ظاهریه و واقعی نیستند بعد ی مدت کوتاه مشخص میشه که همینطور بوده ...


    پس عشق زلیخا به یوسف این همه سال چی بوده اونم معمولی بوده؟ و عشق سودابه ملکه دربار به سیاوش اونم چنیدن سال و سوختن و نابود شدن و مرگ به خاطر عشق چی بوده، احیانا اگه اهل مطالعه و اطلاعات عمومی نیستید دیگه شاهنامه رو که میشناسید ؟ !!! و کلی داستان و روایت دیگه هست که اینقدری پررنگ بوده که اثر خودش رو تو تاریخ ب جا گذاشته !!!!


    ما انسان ها تا در جایگاه و موقعیت مقابل قرار نگیریم به هیچ وجه نمیتونیم در مورد اون شرایط اظهار نظر کنیم تنها میتونیم همدردی کنیم... حتی موقعیت این خانوم negaham هم همینطوره وقتی چنین قضاوت هایی در مورد ایشون میشه..!



    حرفتون رو اصلاح میکنم: در واقع هیچ اطلاعات و درک درستی و داستان و فیلم و شعری ندیدم که در مورد عشق یکطرفه صحبت کرده باشه ...
    حرفتون درسه کاملا ولی منم دقیقا همین چیزا رو گفتم دیگه! نوشتم یادم نمیاد که همون معنی شخصی رو میده و نه عمومی
    ******
    سودابه که هجوم اندیشه های شیطانی و هوس انگیز چشم عقل او را نابینا ساخته بود بی پروا سیاوش را به اندرون شیستان خود خواند. اما سیاوش که به وسیله ی رستم تربیت شده و مردی و آزادگی و درستی آموخته بود علاقه ای به رفتن به حرمسرا که ویژه ی زنان و همسران و کنیزان شاه است نشان نداد. سودابه وقتی با مقاومت سیاوش روبرو شد، چاره ای دیگر اندیشید به این امید که از راه تحریک احساسات کیکاووس به اندرون شبستان خود بکشاند.
    دگر روز شبگیر سودابه رفت بر شاه ایران خرامید تفتبدو گفت کای شهریار سپاه که چون تو ندیده است خورشید و ماهنه اندر زمین کس چو فرزند تو جهان شاد بادا به پیوند توفرستش به سوی شبستان خویش بر خواهران و فغستان خویشهمه روی پوشیدگان را ز مهر پر از خون دلت و پر از آب چهرنمازش برند و نثار آورند درخت پرستش به بار آورند کیکاووس بی خبر و به دور از حیله های سودابه به گمان این که وی به خاطر عشق و علاقه مادرانه چنین پیشنهادی کرده است سخنانش را باور کرد. او در دیداری با سیاوش، از او خواست به شبستان سودابه برود و با او و سایرین دمساز شود و از آنها دیداری بکند.*****این نقد داستان سیاوشه! ولی باز هدفم رو میرسونه)
    تو این مورد عشق(البته هوس بود پس بهتره با این خانوم مقایسه نشه!!)ابراز شد یا نه!؟
    حتما داستان زلیخا رو هم میدونین دیگه من که فیلمشم دیدم!زلیخا عشقش ابراز کرد یا نه!؟
    ببینید جمله ی داخل پرانتز رو هم من برای همین نوشتم خب!
    بهتره همه ی متن رو با هم معنا کنید نه اینکه فقط جاهای خاصش رو!
    بازم میگم هیچ عشقی تا ابراز نشه وجود نداره مگر اینکه دو طرفه باشه و این دو طرفه بودنم تا وقتی بیان نشه اصن فهمیده نمیشه!!
    بعید بود از شما اینجوری عصبانی بشیدا!! :)





 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 31
    آخرين نوشته: جمعه 22 مرداد 95, 20:38
  2. یه کسی منو راهنمایی کنه تو رو خدا !!!!!
    توسط varjavand در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 10 خرداد 87, 19:50
  3. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.