به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    43
    Array

    راهنمایی می خوام تو خواستگاری قسمت 6(سوالات عجیب)

    سلام دوستان
    دوستان اول از همه عذر می خوام این نام تاپیک می دونم همتونو خسته کرده خودم می دونم ببخشید اخه دیگه نامشو نمی خوام تغییر بدم

    تشکر از دوستانی که همه جهاته به من یاری رسوندن خیلی ممنون از همتون

    دیشب به مورخه 6/04/92 قرار شد برای بار چندم بریم خواستگاری خلاصه دوستان گفته بودم تو این تاپیک:http://www.hamdardi.net/thread-28778.html
    که ما سوالاتی اماده کردیم که قرار شد بپرسیم و اینا
    رفتیم جاتون خالی با استرس کم شایدم اصلا استرسی در کار نبود واقعا از جهاتی ادم خوشحاله دیگه خواستگاریشه می خواد سر و سامون بگیره رفتیم حدود ساعت 8.30 بود رسیدیم من چون همه روز شرکتم برام سخته اواسط هفته برم جایی بخاطر همین 5شنبه میزارم که بهتر باشه خلاصه رفتیم گرم برخورد کردن مثل همیشه انگار یه جوری که خوشحال خوشحال بودن حقم دارن داماد به این خوبی گیرشون اومده نمی خوان خوشحال باشن(اغراق)

    به هر حال گذشت ساعت 9 بود بعد از خوردن چای از دست دختر خانومشون اجازه دادن بریم اتاق ایشون برای صحبت اینا سوالات تو جیب کتم بود اما بخدا خجالت می کشیدم اخه سوالاتش موجب خنده میشد نشستیم یکم احوالپرسی کردیم و اینا گفتم از کجا بحث و وا کنیم گیر دادیم به چادرش گفتم قشنگه و اینا از کجا خریدیش و اینا یکمی بحث جنبه خنده و شوخی گرفت و گرم شد خاطره گفتیم جوک... اون میون به هر چی میومد الا خواستگاری بعد ایشون سوالاتش شروع شد یکم جا خوردم سوالاتش خوب بود اما چند تایش اذیتم میکرد میگفت تو شرکتتون چند تا دختر دارین که پیش شما کار می کنن به طور مستقیم پرسید گفتم حدود 25 30تا هستن که تو شرکت من هستن می خواستم دروغ بگم ولی پشیمون شدم گفتم من که کاری نکردم تا دروغی بگم یا سوالات دیگه اش مثلا بهم گفت شما تا به حال شده با دختری برید مسافرت و از این جور حرفا نمی دونم اون استرس داشت این سوالات و می پرسید یا من نفهمیدم دوستان سوالتش یعنی چی؟؟؟؟؟


    بعد من شمارشونو گرفتم ایشون هم گرفتن امروز صبح هم بهم اس ام اس داد و اینجور حرفا و قرار شد که امروز بعد از ظهر بریم بیرون خانواده ها در جریانن قرار شده که با ماشین برم دنبالش ولی می ترسم باز هم سوالاتی بپرسه من یکم دیدم نسبت بهش عوض شه نمی دونم یعنی چی این سوالاتش

    مرسی از دوستان گل

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 خرداد 99 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    8,219
    سطح
    61
    Points: 8,219, Level: 61
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 231
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 833 در 318 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام خب این سوالا بد نبوده که ،شاید اونم مثل شما دوست نداره تو گذشته با کسی بوده باشید برا همین این سوالارو پرسیده،پس زیاد سخت گیر نباشید و یادتون باشه همون طور که شما میتونید هر سوالی از ایشون بپرسید ایشونم حق داره هر سوالی بخاد بپرسه

  3. 5 کاربر از پست مفید samanft تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 07 تیر 92), roze sepid (شنبه 08 تیر 92), tamanaye man (جمعه 07 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), بی وفا (جمعه 07 تیر 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    43
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط samanft نمایش پست ها
    سلام خب این سوالا بد نبوده که ،شاید اونم مثل شما دوست نداره تو گذشته با کسی بوده باشید برا همین این سوالارو پرسیده،پس زیاد سخت گیر نباشید و یادتون باشه همون طور که شما میتونید هر سوالی از ایشون بپرسید ایشونم حق داره هر سوالی بخاد بپرسه
    سامان جان مرسی از نظرت درسته ولی سوالات مستقیم بود من می دونی چی فکر می کنم فکر می کنم یکی از اشناهاش یا خودش یا هرکسی اومده شرکتم دیده من با کارمندام در مورد کار و اینا بحثی می کنیم منم با کارمندام رفتارم میانه هست نه گرم نه خشک شاید بخاطر همین رو این جور مسائل تاکید کرده بازم نمی دونم امروز بعد از ظهر میرم با هاش بیرون بگردیم معلوم میشه
    بازم دمت گرم عزیزم

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 18 مهر 92 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    140
    امتیاز
    645
    سطح
    12
    Points: 645, Level: 12
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 202 در 91 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام. اسم تاپیکتم خوب؟ چش مگه؟
    نشد دیگه حالا درخاست ایشون شد عجیب؟ ایشونم براش مهم دیگه که شما رابطه نداشته باشی؟ خب از کجا بفهمه ؟ دقیقا اولین قدمش سوال از خود شماس. شما هم همینکارو کردی. این خوبه دیگه تو این یکی تفاهم دارین. در ضمن دروغ چرا وقتی چیزی نیس چرا الکی خودتو اذیت کنی. شما چنان گفتی سوالت عجیب اخه ادم تعجب می کنه

    یه وقتی این چیزا نگران کننده میشه که طرف بخاد بیش از حد حساسیت بخرج بده مثلا به صرف اینکه حالا با خانم ها در ارتباطین مثلا مشکل دارین( گیر الکی دادن. البته این خانم تا اینجاش مثل شما فکر می کرده. من میدونم سوال بعدیش لینکه شما اهل دود نباشی ;)

    برای تحقیقم که بیان وقتی چیزی نیست جای نگرانی نداره که! داره؟ فوق فوقش کسی خلاف واقعیت نظر بده با گفتگو و پرسش از شما و سایر دوستانتون قضیه حل میشه. شما خ ذهن خانی می کنی

    دوست من اگه الان شرایط شما رو نپسندن بهتر از فردا ست! بعد از طهر هم بهتون خوش بگذره :)
    هر قدیسی گذشته ای و هر گنهکاری آینده ای دارد.....اسکار جووون
    ویرایش توسط چنار : جمعه 07 تیر 92 در ساعت 13:25

  6. 4 کاربر از پست مفید چنار تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 07 تیر 92), tamanaye man (جمعه 07 تیر 92), فرشته مهربان (یکشنبه 09 تیر 92), بی وفا (جمعه 07 تیر 92)

  7. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از اون دختر خانم های حساس هست که دلش میخواد شوهرش تمام و کمال مال خودش باشه ، دقیقا مثل خودته که دلت نمیخواست همسرت قبل از ازدواجش با کسی باشه و یا اهل قلیون باشه .;)
    وقتی باهاش رفتی بیرون براش تعریف کن که توی شرکت من دخترای زیادی هستن و ارتباط من فقط و فقط در مورد کار باهاشون هست .
    و براش بگو که با دخترای فامیلتون مثلا اهل بگو و بخندو اینا هستی ولی همشون برات مثل خواهر میمونن و هیچ کدوم از حد خودش خارج نمیشه .

    دقیقا چیزایی که برای ما گفتی رو راش بگو که بدونه اهل رفت و آمد و بگو و بخند و تفریح و اینا هستی و البته بهش بگو که دلم میخواد همسرم هم مثل خودم اهل رفت و آمد و همه اینهایی که گفتی باشه تا فکر نکنه که یک وقت خودخواه هستی و هرچه برای خودت میپسندی برای همسرت نمیپسندی :p
    این طوری خیالش راحت میشه که رابطه ات با بقیه سالم و معقول هست .

    البته شاید بنده خدا اونم اطرافیان بهش گفتن که این سوال ها رو بپرسه که از توش خیلی جواب ها پیدا کنه . مثل خودت که میای اینجا و با ما مشورت میکنی ، شاید اونم عضو همین سایت باشه و داره اونم راهنمایی میگیره ؟ ها؟:D

    ولی کلا این جوری بهتره ، بدون رودربایستی باید تمام سوال هایی از هم دارید رو بپرسید . اصلا میتونی بهش بگی که این سوالی که ازم پرسیدی خیلی من رو شکه کرد ، بهش بگو من آدم معتقدی هستم و ... خودت رو براش شرح بده
    این دیدارها خیلی خوبه ، کم کم دارید با هم آشنا میشید .
    راستی اگر باهاش رفتی بیرون لب تشنه برش نگردونی خونه ،حتما یک نوشیدنی یا بستنی چیزی مهمونش کن ، میدونم که میدونی ولی یادت نره

  8. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 07 تیر 92), بی وفا (جمعه 07 تیر 92)

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    43
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط چنار نمایش پست ها
    سلام. اسم تاپیکتم خوب؟ چش مگه؟
    نشد دیگه حالا درخاست ایشون شد عجیب؟ ایشونم براش مهم دیگه که شما رابطه نداشته باشی؟ خب از کجا بفهمه ؟ دقیقا اولین قدمش سوال از خود شماس. شما هم همینکارو کردی. این خوبه دیگه تو این یکی تفاهم دارین. در ضمن دروغ چرا وقتی چیزی نیس چرا الکی خودتو اذیت کنی. شما چنان گفتی سوالت عجیب اخه ادم تعجب می کنه

    یه وقتی این چیزا نگران کننده میشه که طرف بخاد بیش از حد حساسیت بخرج بده مثلا به صرف اینکه حالا با خانم ها در ارتباطین مثلا مشکل دارین( گیر الکی دادن. البته این خانم تا اینجاش مثل شما فکر می کرده. من میدونم سوال بعدیش لینکه شما اهل دود نباشی ;)

    برای تحقیقم که بیان وقتی چیزی نیست جای نگرانی نداره که! داره؟ فوق فوقش کسی خلاف واقعیت نظر بده با گفتگو و پرسش از شما و سایر دوستانتون قضیه حل میشه. شما خ ذهن خانی می کنی

    دوست من اگه الان شرایط شما رو نپسندن بهتر از فردا ست! بعد از طهر هم بهتون خوش بگذره :)


    بله درست میگی ولی یکم تو اون جو قرار بگیری خودتم شکه میشی یکم برام عجیب بوده که یهو مستقیما بپرسه حالا میریم ببینیم به کجا ختم میشه مرسی چنار

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط tamanaye man نمایش پست ها
    از اون دختر خانم های حساس هست که دلش میخواد شوهرش تمام و کمال مال خودش باشه ، دقیقا مثل خودته که دلت نمیخواست همسرت قبل از ازدواجش با کسی باشه و یا اهل قلیون باشه .;)
    وقتی باهاش رفتی بیرون براش تعریف کن که توی شرکت من دخترای زیادی هستن و ارتباط من فقط و فقط در مورد کار باهاشون هست .
    و براش بگو که با دخترای فامیلتون مثلا اهل بگو و بخندو اینا هستی ولی همشون برات مثل خواهر میمونن و هیچ کدوم از حد خودش خارج نمیشه .

    دقیقا چیزایی که برای ما گفتی رو راش بگو که بدونه اهل رفت و آمد و بگو و بخند و تفریح و اینا هستی و البته بهش بگو که دلم میخواد همسرم هم مثل خودم اهل رفت و آمد و همه اینهایی که گفتی باشه تا فکر نکنه که یک وقت خودخواه هستی و هرچه برای خودت میپسندی برای همسرت نمیپسندی :p
    این طوری خیالش راحت میشه که رابطه ات با بقیه سالم و معقول هست .

    البته شاید بنده خدا اونم اطرافیان بهش گفتن که این سوال ها رو بپرسه که از توش خیلی جواب ها پیدا کنه . مثل خودت که میای اینجا و با ما مشورت میکنی ، شاید اونم عضو همین سایت باشه و داره اونم راهنمایی میگیره ؟ ها؟:D

    ولی کلا این جوری بهتره ، بدون رودربایستی باید تمام سوال هایی از هم دارید رو بپرسید . اصلا میتونی بهش بگی که این سوالی که ازم پرسیدی خیلی من رو شکه کرد ، بهش بگو من آدم معتقدی هستم و ... خودت رو براش شرح بده
    این دیدارها خیلی خوبه ، کم کم دارید با هم آشنا میشید .
    راستی اگر باهاش رفتی بیرون لب تشنه برش نگردونی خونه ،حتما یک نوشیدنی یا بستنی چیزی مهمونش کن ، میدونم که میدونی ولی یادت نره

    مرسی ترانه من واقعا راهکار خوبی دادی یادم باشه امروز پیاده کنمش عالی بود ولی یه روزی میگم خیلی ها تو این امر بهم کمک کردن

    حالا میریم ببینیم خدا چی میخواد

    در ضمن خشک و خالی چیه مگه یزیدم می برمش هر جا دوست داشت

    مرسی دوستان از همتون

    من خونه خودم اینترنت ندارم یعنی شبکه و بستم بخاطر افت سرعت حدود 2هفته دیگه وصل میشه الانم از خونه مادرمینا می نویسم اگر دیر به دیر شد جزئییات ببخشید دوستان مرسی از همتون

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    بی وفا یه سوال... چه برداشتی از سوالش کردی که شوکه شدی ؟

  11. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    43
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    بی وفا یه سوال... چه برداشتی از سوالش کردی که شوکه شدی ؟
    سلام
    نه بابا برداشت چیه ببین جو جو شوخی بود بگو بخند چطوریه اونجوری بود ولی یهو مستقیم پرسید گفت شما تو شرکتتون چند تا دختر پیشتون هستن من یک لحضه گفتم که اخه یا خودش باید اومده باشه تو شرکت من یا اینکه دوستی رفیقی بازم نمی دونم یه لحضه شکه شدم ول ینه برداشت بدی نکردم

    - - - Updated - - -

    دوستان رفتیم دیروز خوش گذشت فکر کنم بهش بردمش شامم بهش دادم یکم صحبت کردیم در مورد مسائل اینده راهکار ترانه خانومم پیاده کردیم چه قدر زیبا شد و اون وسط ولی در کل تشکر از همه حالا دیگه بنده خدا نمی دونم اعتماد به نفسش بالاست یا از ما خوشش اومده راه به راه اس ام اس میده کجایی داری چیکار میکنی و از این جور کارها
    فعلا که به خیر گذشته
    ویرایش توسط بی وفا : شنبه 08 تیر 92 در ساعت 12:30

  12. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    خب خوشحالم که تا حالا خوب پیش رفته . اما مراقب باش وابستگی پیش نیاد. شما هنوز مراحل اولیه شناخت هستید. به خصوص در مورد دختر خانم نگرانم. چون دخترا زودتر وابسته میشن. ایشون هم که از الان مشخصه داره میره سمت وابستگی و دوس داشتن

    خب در مورد موضوعی که بابتش شوکه شدی ، نگران نباش. احتمالا یا ایشون با توجه به اینکه نوع شغلت رو گفتی ، حدس زده یا از طریق تحقیقاتی که ممکنه خانوادش انجام داده باشن ، متوجه شده که با دخترای زیادی همکار هستی و بابت این موضوع ، چون روحیه برون گرا و شوخ طبع تو رو هم دیده ، مقداری احساس نگرانی کرده . اگه این طور باشه نشون میده دختریه که خودش هم مثل خودت حساسه به رعایت حریم های بین مرد و زن. اما اولین گام اعتماد سازیه که اون هم به عهده توئه . با توجه به نوع شغلی که داری ، خیلی از خانم ها این نوع شغل رو دوس ندارن. یا شخصیت خودشون یه مقدار حساسه یا همسرشون این نوع اطمینان رو بهشون نداده .

    حالا تو باید با توجه به اینکه یکی از معیارات برون گرا بودن خانمت هست و با توجه به اینکه خودت هم برون گرا هستی و دوس داری تو مجالس مطرح باشی و .... این کارها رو انجام بدی .

    اولا اینکه ببینی آیا این خانم واقعا به این موضوع حساسه و اگر حساسه با اعتماد سازی در همین مراحل اول این افکارو از ذهنش پاک کنی . حواست باشه که اگر این خانم روی این موضوعات خیلی حساس باشه ، با توجه به روحیه تو که اولا اجتماعی هستی و با همه اهل صحبت و ... و دوما یه مقداری زود عصبانی میشی (چیزی که من در اینجا دیدم) ممکنه براتون یه چالش هایی در زندگی ایجاد کنه .

    حالا همه اینا حدسیاته . ممکنه فقط خواسته باشه سوال بپرسه. اما در هر حال نباید از نشونه های کوچیک در طول دوره آشنایی غافل بشی. اینارو گفتم که یه وقت حول یه معیارت نچرخی و فقط بر اساس مهم بودن رعایت حریم زن و مرد نخوای در موردش تصمیم بگیری و از بقیه معیارات غافل بشی. حالات مختلف رو باید در نظر بگیری.

    ضمن اینکه اکیدا توصیه می کنم حالا که ارتباط تون از طریق پیام و تماس تلفنی هم فراهم شده ، به هیچ وجه به سمت احساسی شدن و ابراز علاقه پیش نری. هنوز خیلی گام ها مونده برای شناخت .

    خب حالا با توجه به شناختی که از روی صحبت هاش بدست آوردی تا این مرحله و با توجه به معیارهای قبلیت بهمون بگو که چقدر تطابق بین این دو مورد هست ؟
    کدوم معیارها رو مطمئنی داره ؟
    کدوم ها رو مطمئنی نداره ؟
    در مورد کدوم ها هنوز شک داری که داشته باشه یا نه ؟
    موفق باشی.

    - - - Updated - - -

    ضمنا عنوان تاپیکت عالیه ! مثل این سریالا شده . آدم همش منتظره ببینه قسمت بعدی چی میشه ;):p:p
    ویرایش توسط asemani : شنبه 08 تیر 92 در ساعت 18:29

  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    43
    Array
    سلام خدمت دوستان گل اول یه معذرت خواهی از همه که دیر شد تعریف می کنم و مثل همیشه راهنمایی می خوام از نوع عجیب

    ضمنا تشکر از دوستان از اسمونی عزیز و و ترانه من و چنار عزیز

    دوستان راهنمایی زیاده که نیاز دارم به شما ها

    تو این مدت که نبودم یعنی اینترنت منزل خودم و محل کارم که از یه شرکت خصوصی بود و به دلایل خیلی زیاد بستم و به همین خاطر اینترنت نداشتم خونه خانواده خودم بود ولی بازم وقت نداشتم برم اونجا و همین اینترنت باعث دعوای شدیدی در شرکت جدیدی که برای ثبت نام مراجعه کردم شد که تعریف می کنم

    دوستان این مدتی که ما با این خانوم بودیم وجدانن مشکلی نتونستم بگیرم می دونم تو مدت کوتاه نمیشه تصمیم قطعی گرفت ولی فکر کنم این خانوم خیلی داره وابسته میشه و این یکم اذیتم می کنه چرا؟؟؟چون که در اس ام اس هاش خیلی متن های عاشقانه وجود داره و در روز برام می فرسته یعنی روزی 3بار رو شاخشه و منم با اس ام اس هاس عرفانی جوابشو می فرستم ولی از چی میترسم از وابستگیش من زیاد وابسته نشدم ولی می ترسم اگه 1%معیار هاش به من نخوره هم اون بیچاره داغون میشه هم من از روی دلسوزی برای یه فردی که بخاطر من داره غصه می خوره عذاب می کشم و شایدم ممکنه بخاطر ایشون بخاطر احساساتشون از برخی معیار هام بگزرم نمی دونم چی کار کنم راهنمایی می خوام

    مسئله دیگه این بود مهریه بحث داغ شد در مورد این مهریه مادر پدر بنده گفتن توافقی منم گفتم باشه وارد صحبت با خانوم شدیم راستشو بخواین ایشون به 14تا راضی هستن ولی فکر کنم یعنی اینجوری پی بردم که خانواده ایشون مخصوصا خواهرشون تمایل ندارن و جوری که واقعا بخاطر این موضوع کم بود همه چیو تموم کنم بازم میگم ایشون به همون 14تا سکه راضی هستن نمی دونم چی کار می تونم بکنم


    مسئله بعد اینه که واقعا داره اذیتم میکنه و بخاطر این موضوع مجبور شدم یکی از کارمندامو اخراج کنم موضوع از این قراره که چند روز پیش من در حین وقت اداری مشغول کار بودم و ظاهرا نامزد بنده میان شرکت من ...شرکت بنده از قسمت های مختلفی تشکیل شده ظاهرا ایشون به منشی من می گن که اقای........هستن منشی من میگن شما ایشونم میگه نامزدشون هستم من نمی دونم اینجا چی پیش اومد که منشی نمی دونم چه حرفی زد چی در مورد من گفت که باعث شد در مورد من دچار ناراحتی بشه و وقتی که وارد اتاق من شد دیدم ببخشید بغض کرده پرسیدم چی شده گفتش هیچی من رفتم بیرون و از منشی پرسیدم دیدم منشی بنده با 2تا از همکارام دارن می خندن از این جا فهمیدم که اینا در موردم حرفی زدن باورتون نمی شه که اینقدر اعصابم خورد شده بود که اگه خانوم بنده یا نامزدم نبود که منو بگیره کار دست اون منشی می دادم خلاصه اون خانوم انداختم بیرون از شرکتم و همین شد که نمی دونم نسبت به من چی فکر کرد ولی من براش صادقانه توضیح دادم که این هارو ول کن دور از جناب حسودن و چشم ندارن تورو ببینم اینارو گفتم تا یکم احساس امنیت کنه ولی طبق صحبت های اسمونی در گرو اعتماد سازی عررض کردم بازم پاک موندم بین 2راهی عجیب

    مرسی از نظراتتون نمی دونم چطوری جبران کنم

    پوزش برای طولانی شدن


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 27 خرداد 94, 22:43
  2. @@سوالای من تو خواستگاری ته کشیده!!!
    توسط فرشته آسمان در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 مهر 93, 16:38
  3. سوال هایی که باید در مراسم خواستگاری پرسید
    توسط sajad2020 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 28 تیر 92, 14:03
  4. آیا تو هم در استفاده از سواد خسیس هستی!؟
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اردیبهشت 88, 14:53

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:46 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.