سلام من امشب به مشکل بزرگی تو زندگیم برخوردم.من حدود یک ساله عقد کردم و شش ماه هم نامزد بودم.و تقریبا یک ماه دیگه روز عروسیمون هستش و تاریخ عروسیمون دقیق مشخص شده و دنبال کارای عروسی هستیم.
اما امشب چیزی متوجه شدم ک داره نابودم میکنه؛و بقدری استرس گرفتم و حالم بده ک انگار مغزم داره میسوزه!
امروز خونه نامزدم بودم و قراربود نامزدم بره آرایشگاه برای کوتاه کردن موهاش؛ایشون رفت و من با مادرش اینا خونشون بودم؛بعد دوساعت برگشت ک وقتی برگشت من احساس کردم بوی دود میده گفتم شاید بخاطر هوای بیرونه و دلیلش اینه؛اما وقتی بوسش کردم دهنش کاملا بوی دود سیگار میداد؛ خودشم انگار ک متوجه شده باشه سریع رفت حمام دوش گرفت؛وقتی رفت برای اطمینان باز پیراهنش رو بو کردم؛خیلی حس بدی بود؛ متاسفانه یجورایی مطمعن شدم سیگار کشیده؛به روش نیاوردم و چیزی نگفتم؛اما دل تو دلم نیس دارم دیوونه میشم؛با خودم کلی کلنجار رفتم ک چه جوری بهش بگم اما چون خسته بود حرفی نزدم؛اما فک میکنم خوش فهمید من ناراحتم؛تااینکه بعد شام بلافاصله گفتم منو رسوند خونمون و خداحافظی کردیم؛وقتی اومدم خونمون بهش اس ام اس دادم ک درمورد امروز حرفایی باهات دارم حتما باید بگم.
من نمیدوتم چطوری باید این موضوع رو بگم بهش؟ک هم احترام ها حفظ بشه و هم اعتماد بینمون از بین نره؛من در مورد موضوع سیگار و قلیون و دود و دم زمان خاستگاری باهاش حرف زده بودم و گفته بودم برام قابل تحمل نیس؛ولی الانم نمیدونم از کی میکشه؛قبلا هم بوده؟یا جدیدا داره میکشه؟
یکبار قبل عید یادم میاد بو میداد و من واضح بوش کردم ک ازم ناراحت شد گفت چرا اینطوری بو میکنی و بهش بر خورد ک این فکرو درموردش کردم
الانم میتونم به بایام بگم ته توی قضیه رو درآره چون بابام آدم با درایتیه؛اما میترسم حریم ها ازبین بره یا دید بابام نسبت به همسرم عوض بشه؛
خواهش میکنم بگید چکار کنم؟من آدمی هستم ک اگه بفهمم اهل دود و سبگار باشه حاضرم زمان عروسی بهم بزنم تا این قضیه روشن شه؛فقط با این فکرا نگرانم ک اعتمادم بهش سلب بشه ک این خیلی برام فاجعه س...
یه راه جلوی پام بزارید...خواهش میکنم زود جواب بدید
علاقه مندی ها (Bookmarks)