کار چه واژه مقدسی کار یعنی صبح زود بیدارشدن کار یعنی شبا دیر خوابیدن کار یعنی خواب توی اتوبوس کار یعنی حرف درشت از دیگران شنیدن کار یعنی دلت زخمی بشه از حرف های دیگران کار یعنی خسته بشی انگار با یه شیر درنده جنگیدی و تو پیروز شدی تمام استخونات درد بکنه اما بازم بخوای بری به میدون کار یعنی ته دلت قند اب بشه برای کارات برای اینکه فردا هم بری سر کار کار یعنی سرتو بگیری بالا بگی کارم اینه کار یعنی سربلند باشی کار یعنی بتونی یه جفت جوراب برای خودت بخری با پول خودت کار یعنی یه کادو برای پدر مادرت کار یعنی یه نور امید تو چشمها ویه دریا شادی توی قلب پدر مادرت که بگن اخیش دخترمون دستش تو جیب خودشه.خیالمون راحته.
بیکاری چه واژه سنگینی پره از حسرت پره از غم پر از بی حوصلگی پره از عصبانیت پره از دادو بیداد پر از اه وناله پر از پنهان کردن خودت که نگن چی کار میکنی و تو ندونی چی بگی؟ . بگی هنوز بیکارم ؟.بیکاری یعنی حسرت رو توی چشمهای پدر مادرت دیدن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)