متاسفانه برای انسانهایی که مقداری کمالگرایی دارن، انتخاب دختر یا پسر مناسب برای ازدواج یک مسئله پیچیده و استرس زا هست. من فقط میخام یه جمله ای رو بگم که کلیت قضیه دستتون بیاد (البته اینایی که میگم نظر خودم هست)
ملاک مهم برای پسر: چهره دختر و کلیت اخلاقی دختر و خانوادشه
ملاک مهم برای دختر: شغل پسر و کلیت اخلاقی پسر و خانوادشه
واقعا بنظرم ملاکهای دیگه، ملاکهای جزئی هستن و اگه این موارد بالا اکی باشن، دختر و پسر نباید زیادی سخت بگیرن.
اینم باید همیشه توی ذهنمون باشه که هیچکس کامل نیست
یه متنی هم از جناب مدیر دیدم، که میذارم براتون:
"تقریبا یک اپیدمی در نسل جوان وجود دارد. از یک معضل و مشکل که متاسفانه کم کم دارد همه گیر می شود.
و آن اینست که اساسا مفهوم ازدواج و زندگی را درست متوجه نشده اند. و توقعی از زندگی دارند که اساسا غیر منطقی هست. مثل توقع داشتن اینکه یک نوزاد در المپیک مقام بیاورد!!!!!
زندگی یک مدرک آماده و کامل نیست که هنگام ازدواج به عروس و داماد بدهند.
بلکه زندگی شروع یک مدرسه هست. که در آن باید مرتب رنج درس خواندن و درس پس دادن داشت. امتحان های سخت و راحت پیش رو هست.
و با همت و یادگیری و تمرین و و سختی کشیدن کم کم رشد می کنیم و مدرک با سوادی را می گیریم.
در مدرسه اگر کسی از امتحانهای سخت و راحت ا زمعلم های سخت گیر و راحت گیر فراری شوند و ترک تدریس کنند و به هر مدرسه ای بروند هرگز موفق نمی شوند.
زندگی هم مثل همین مدرسه هست.
حتما و حتما در هر زندگی باید مسائل ساده و مشکل باشد. رنجهای کوچک و بزرگ باشد. گره های ساده و کور باشد. سراشیبی و سربلندی باشد.
اما خیلی از ما جر می زنیم و نمی خواهیم تمکین کنیم. و فکر می کنیم اگر با کس دیگری ازدواج می کردیم همه چیز روبرا میشد.
یکی از 5 زن برتر جهان آسیه هست.
او زن طاغوت ترین فرد جهان که ادعای خدایی می کرد شد.
مردی که شکم زنان را پاره می کرد و نوزدان را می کشت.
اما صلاح این زن این بود که با فرعون زندگی کند و در همین بستر بیشترین رشد را بکند.
می بینید؟
صلاح چیست؟
صلاح آن نیست که همه مسائل مثل راحت الحلقوم باشد و مثل هلو برود در گلو
رشد و صلاح در مسیر رنج و سختی فراهم می شود.
آیا بالاتر از پیامبر (ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(س) و امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) وجود دارد؟!
آیا زندگی برای آنها صاف و مستقیم و بدون رنج بود.
کدام فرد فرهیخته و بزرگی در تاریخ بشر سراغ دارید که از راحتی به جایی رسیده باشد.
پس آنچه ما باید ابتدا در ذهنمان اصلاح کنیم اینست:
پذیرش اینکه مسائل و مشکلات زندگی برای فرار نیست. برای حل هست.
با عوض کردن همسر، نوع مشکلات عوض می شود ،نه اینکه مشکلات حل شود.
هر کس مشکل خاصی دارد:
همسر یکی هوسباز و دنبال زنهاست.
همسر یکی معتاد هست.
همسر یکی بیماری آسم ، یا قلبی دارد
همسر یکی بدبین و گیر بده هست.
همسر یکی بی مسئولیت یا ضعیف در دین هست
همسر یکی زشت هست.
همسر یکی آداب اجتماعی بلد نیست.
همسر یکی با خانواده اش همیشه درگیر و قهر هست.
همسر یکی اهل صحبت و معاشرت و اوقات فراغت نیست.
همسر یکی عصبی، افسرده، وسواسی، بی نظم و ... هست.
و .....
و اگر شما یکماه وقت بگذارید در این تالار همدردی و اصلا هیچ سئوال نپرسید و هیچ مطلبی ننویسید و فقط مشکلات خانواده ها را مطالعه کنید متوجه می شوید هر زندگی برای خودش مسائل دارد.
البته شیرینی زندگی به حل این مصائب و مشکلاتش هست.
شیرینی ورزش فوتبال به همین سختی بازی و عبور دادن توپ تا دروازه هست. البته گاهی گل می زنیم و گاهی گل می خوریم. اما خود بازی جذاب هست.
اگر فردی یک توپ فوتبال بردارد و در زمین بازی تنهایی به دروازه حریف صد گل بزند ارضاء نمی شود و لذتی نمی برد با اینکه کارش راحت هست.
پس زندگی را باید درست فهمید.
و برای حل هر مسئله اش ابتکاری به خرج زد.
و فهمیدن موضوع رنج و نقش آن در صیقل دادن روح آدمی و مهیا کردن زمینه رشد او بسیار مهم هست. همان چیزی که در دوره معاصر به خاطر فلسفه های لذت جویانه و خود محوری انسان فراموش شده است.
جهت مطالعه بیشتر:
با مفهوم و تاثیر رنج در زندگی بیشتر آشنا شویم
یک اشتباه رایج زوجین هم در مواجهه با مشکلات عقب گرد به زمان قبل هست. که اگر با این فرد ازدواج نمی کردم چه می شد؟ اگر زودتر جدا می شدم چه می شد؟ اگر فلان تصمیم را می گرفتم چه می شد؟!!!!!!و اینکه مرتب به زمان گذشته می روندد و آرزوهای محال می کنند.
باید در اینجا و اکنون زندگی کرد."
علاقه مندی ها (Bookmarks)