من حدود دو هفته پیش از عشقم جدا شدم چون اون می خواست ازدواج کنه و منو بعد از 6 سال نادیده گرفت. 6 سال بهش فقط محبت کردم هر چی داشتم و نداشتم و به پاش ریختم . خیلی دوسش داشتم خیلی . وقتی می خواستیم جدا شیم منو خیلی رنجوند ومنم بهش گفتم خدا جواب کارایی که کرده بهش میده و من همیشه آخر دعاهام از خدا بد بختیشو میخوام . دیروز سحر موقع نماز خواستم نفرینش کنم ولی نتونستم و امشب بهش گفتم که اونو بخشیدم و همیشه واسش آرزوی خوشبختی می کنم ، اونم گفت دعا می کنه همیشه بهترینها مال من باشه و ازم تشکر کرد که بخشیدمش .
خیلی دل کندن سخته ولی چاره ای نیست جز توکل به خدا . بغض راه گلومو گرفته بدجور . الان که دارم اینا رو می نویسم نمی تونم جلوی اشکامو بگیرم . 6 سال رابطه فقط یه بغض واسم گذاشته . چطور می تونم عشق به این بزرگی رو تو دلم بکشم . من چطور می تونم در آینده با کسی زندگی مشترک آغاز کنم در حالیکه مطمئنم این عشق یه عشق حقیقی بوده و هرگز نمی تونم فراموشش کنم ؟
به نظر شما اصلاً من می تونم ازدواج کنم؟ لطفاً کمکم کنید بچه ها داغونم .
علاقه مندی ها (Bookmarks)