به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 22
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 شهریور 92 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-20
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    این رفتاراش یعنی چی؟؟ عاقبت این رابطه دوستی چی میشه؟

    نحوه کامل آشنايي رو بهتون ميگم که درست راهنمايييم کنيد و بگيد چيکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    خواهش ميکنم تا آخرش بخونيد: مهمه


    سلام من دختري 25 ساله هستم که دو سال پيش يعني( اواسط شهريور 90) با پسري 27 ساله از طريق چت آشنا شدم. اون موقع من 23 سالم بود و پسره 25 سالش بود. کلا من واسه دوست شدن به چت نرفته بودم و خوشم نميومد از چت با کسي آشنا شم و ميخواستم ببينم کسي مهربوني ميکنه که شارژ بده !!! چندنفري که پي ام داده بودن کسي مايل نبود شارژ بده و هر کسي هم شرايط ناجور همش داشت و منم پنجره رو مي بستم. و در بين ليست ها ديدم که کسي نوشته شارژ ميدم و منم به اون پي ام دادم و گفتم سلام شارژ ميدي؟؟ گفت سلام آره بخدا . گفتم قسم دروغ نخور ، اگه دروغ بگي خدا ميزنه به کمرتاااااا. گفت به جون مادرم شارژ ميدم. منم با شک و ترديد گفتم باشه و شمارمو دادم و خداحافظي کرديم و ديدم ديگه آف شد و از چت اومد بيرون و منم بيرون اومدم. من به خودم گفتم چه عجب يکي پيدا شد که از اون شرايط ها نذاشت!!!!!


    در اون روز همش منتظر بودم و خبري ازش نبود و بهم شارژ نفرستاد. منم شک کردم و ترسيدم نکنه شمارمو پخش کنه!!!!!! به خودم گفتم اينم يه دروغگوي ديگه .

    ولي فرداش ظهر ديدم يکي شارژ فرستاده دو تومني ,اس داد و گفت سلام ببخشيد ديروز شمارتونو توي محل کارم جا گذاشته بودم. گفت ببخشيد اگه کم فرستادم ، اگه دوباره لازم داشتيد بگيد براتون بفرستم. گفتم خواهش ميکنم ،نه ممنون. ديگه نه اس ام اس داد و زنگ هم نزد .

    نميدونم چرا کم کم خوشم اومد از رفتارش ، دلم ميخواست کاشکي با هم آشنا ميشديم شايد کيس مناسبيه براي ازدواج.

    دوستيمون از اينجا شروع شد ----> چند روز که گذشت و ديدم يه بار به خطم زنگ زده و يه اس هم داده چه خبر ؟ چيکارا ميکنيد؟ بعد از اينکه جواب اس رو دادم ، بهش خودم يه زنگ زدم و وقتي برداشت قطع کردم ، ميخواستم فقط صداشو بشنوم که چجوريه. و اون اس داد ميتونم صداي شما رو بشنوم ؟ اونم زنگ زد و يه مقدار صحبت کرديم. و بعد از کمي صحبت اس ام اس هايي مثل چند سالمونه و از کجايي و شغل و تحصيلاتمون چيه رد و بدل شد و رابطه ادامه يافت. فقط تا چند ماه تلفني حرف ميزديم و اس ام اس ميداديم و بهم ايميل ميزديم.

    بعد از چند هفته بهم گفت ميخوام يه چيزي بگم ولي خجالت ميکشم. گفتم بگو. گفت دوستت دارم و ازت خوشم اومده از رفتار و اخلاقت . از اين موقع به بعد ابراز محبتش شروع شد ولي من اصلا ابراز محبت نميکردم و دوستت دارم نمي گفتم و محتاطانه تر عمل ميکردم. يه روز اس داد که من بخدا هدفم ازدواجه و به فکر دوستي نيستم. دوست بودن هيچ فايده اي نداره و از اين حرفا . گفتم از الان اين حرفا رو نزن پشيمون ميشي ، تو که هنوز منو نديدي . اس داد گفت: نه تو پشيمون ميشي که چرا اينجوري گفتي، پس همسر آينده ات کيه؟؟ منم منم من.

    بعدش از چند ماه تونستم قرار بذارم. چند باري هم گفت کي ميتونيم قرار بذاريم؟ ايشون هم توي اين چند ماه صبر کرد تا قرار بذاريم. آخه موقعيت من پيش نميومد ببينمش. اولين قرارمون دي ماه 90 بود و به طور خلاصه ديگه از همديگه خوشمون اومد . و روز ها و ماه ها به همين منوال ميگذشت و تماس تلفني و اس ميداديم و کم ميتونستم قرار بذارم. چون خانواده ام گير ميدادن ، آزاد نيستيم و محدوديت داريم. بعدش اس هايي ميداد و ميگفت تو چرا ابراز محبت نميکني؟؟؟ دوستم نداري؟؟؟ منم ميگفتم به موقع اش ميگم. ميگفت تو اصلا عاشقم نيستي . مي پرسيد حسي نسبت بهم داري؟ ولي من دوستش داشتم و بهش گفتم آره دوستت دارم . بعد گفت کسي که عاشق کسي باشه فکر نکنم نتونه حسشو منتقل نکنه. گفت من ميخوام عاشقم باشي از ته دلت نه از روي حس. ديگه اين روز گذشت و تموم شد اين بحث ها. يه بار اس داد گفت عشقم بخدا دوستت دارم ، فقط فرصت بهم بده تا ثابت کنم .

    کم کم وسط آشنايي در مورد خانوده اش ميگفت که مذهبي ان و نماز هم ميخونه و از اين حرفا . ديگه منم واقعا کم کم عاشقش شدم و دوستش دارم. واقعا ديگه بهش علاقمند شدم. به خاطر رفتارا و اخلاق هاش. چون بيشترش معيارهاي همسر آينده ام رو داشت.


    بعد از يک سال که از آشناييم گذشت يه بار توي بهمن 91 که اس ميداديم گفت دارم ميرم شناسنامه ام رو عوض کنم . گفتم چراااااا؟ گفت يه بار قبلا ازدواج کرده بودم، ميخوام اسمش از شناسنامه ام کلا حذف بشه. شوکه شدم. گفتم چراااااااااا زودتر نگفتي؟؟ گفت مي ترسيدم باهام نموني و قبول نکني. بعد اس داد گفت تموم کرده بوديم همه چيو همون دو سال پيش. گفتم چرا جدا شدين؟؟مشکل از کي بود؟؟ گفت از دختره ، چون فتنه گر و شرور بود. اين قضيه رو هم حل کرديم و تموم شد و بحث نکرديم.




    تا قبل از ماه رمضون 92 خيلي قرار گذاشتيم و همو ديديم ، و قول و قرار ازدواج خيلي گذاشت. توي چند تا قرار آخري دست ميداد و دستم زووووووووود ميکشيدم کنار و باز دستمو ميگرفت و بوس هم ميکرد. خيلي ناراحت شدم ازش توقع نداشتم اين کاروووووووووو کنه و گفتم مثلا تو مذهبييييييي هستي که اينکارو ميکني؟؟؟؟؟؟؟ نميدوني گناهه؟؟ خودت بايد اين چيزا خوب بدوني. وقتي ميديد ناراحتم ميگفت ما قصدمون ازدواجه و گناه نيست، . ميگفت ميخوام فقط تو مال من باشي ، تو خيلي دوست داشتي هستي و از اين حرفا.



    حالا بازم قرار بود بعد از ماه رمضون همو ببينيم و نشد. . اين همه قولا داد و آخرين باري که اس داد و قول ازدواج و خواستگاري داد 24 مرداد 92 بود و گفت که ميخوام به مادرم بگم اين ماه بياد اونجا با خانواده ات اشنا شه. گفتم بعد از سال بابام بيا. گفت باشه ، پس فعلا به کسي در اين مورد چيزي نگو. يه شب هفته بعدش بهم اس ميداديم و همون موقع يه اس داد و گفت : ث (نامزد قبليش) از مادرش سفته گرفته و داره آبرومونو ميبره . گفتم چرا؟؟؟ گفت چون اون موقع حقشو نداشتم بدم و ث گفته که اگه برنگرده پيشم آبروشو توي محل کارش مي برم. بهش اس دادم گفتم مادرت چي ميگه؟؟ گفت هيچي گريه ميکنه و پدرم ميگه که دختر خوبيه باهاش آشتي کن.


    چند روز از ح خبري نبود و اس نميداد و خودم روز 30 مرداد بهش اس دادم گفتم کجايي؟؟ اس داد گفت بزار ببينم از دست اش راحت ميشم.

    اين اسي که داده بود که ازش خبري نشد و هي زنگ زدم و اس دادم کجايي؟ چيکار ميکني؟؟ خبري بازم نشد و 2 روز پشت سر هم اس دادم و زنگ زدم جواب نداد و يهو ديدم گوشيش خاموش شد و صبر کردم تا يه هفته. بعد به خط مادرش اس دادم و گفتم چرااااااااااا گوشيت خاموشه؟؟ نکنه خداي نکرده اتفاق بدي افتاده؟؟ بعد از چند دقيقه اس داد و گفت نه مشکلي ندارم فعلا کار دارم. بخدمت ات ميرسم. گفتم چرا گوشيت خاموشه؟ گفت الان دستم بنده . بهت ميگم حالا. ديگه اس دادنش تموم شد . و منم تا فردا صبر کردم ديدم خاموشه هنوز گوشيش. دیگه نتونستم صبر کنم و دوباره به خط مادرش اس دادم و گفتم چرا هنوز گوشيت خاموشه؟؟؟؟؟؟ مادرش اس داد و گفتن که اگه يکبار ديگه مزاحم بشي شماره تو ميدم پيگيري کنن حمزه متاهله مزاحم نشو پس. بدجوووووووووور و شوکه شدم و گريه ام گرفتتتتتتتتتت و اس دادم گفتم اگه متاهله خودش اس بده بهم بگه. ولی ديگهههههههههههههههههههههه هيچ اسي ندادن و چیزی نگفتن.


    4 روز بعدش صبر کردم و به خط خودش زنگ زدم و ديدم روشنه و جواب نميده . خيلي اس دادم و جواب نداد. بعدش فرداش 10 شب اس داد گفت سلام بخدا سرکارم همش فقط اومدم يه دوش و بگيرم و برم. يه کم حالم بهتر و اروم شدم که اس داد و نگفت که متاهله. ولي فردا صبحش که اينقد زنگ زدم ديدم گوشيش يهو خاموش شد و تا الان خبري ازش نيست. از پريروز هم خطش ميگه سرويس مسدود کردن تماسهاي خروجي فعال مي باشد يا يه وقتايي ميگه تماس هاي دريافتي مشترك مورد نظر مسدود مي باشد!!!!!

    اين يعنيييييييييييييييييييييي يييي چييييييييييييييي؟؟؟

    چي شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من متوجه نميشم!!!!!!!!!! من همش منتظرم که بهم اس يا زنگ بزنه. خيلي دوستش دارممممممممممم. همش دارم اس ام اس هاشو ميخونم و مي بينم چه حرفايي زده و الان نيست دلم آتيش مي گيره

    يعني احتمال داره برگردهههههههههههههههه؟؟؟ اين که خيلي دوستم داشت . يعني همه حرفاااااااااااااااااااااا ش دروغ بود؟؟؟؟ لطفا بگید چیکارکنمممممممممم؟؟گیج و سردرگمم

    یعنی برگشته پیش همون نامزد سابقش؟؟ گفته بود که همه چیو تموم کرده 2 سال پیش!!!!!


    قبلا بهم گفته بود که رک و راسته و اگه با کسی باشه بهم میگه. ولی اصلا نگفت متاهله ، گفت که سرکارم ، پس خداحافظی نکرده و بهم نزدیم. یعنی بر می گرده؟؟؟
    ویرایش توسط mozhgan67 : پنجشنبه 21 شهریور 92 در ساعت 13:06

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 اسفند 95 [ 16:48]
    تاریخ عضویت
    1392-6-04
    نوشته ها
    84
    امتیاز
    3,335
    سطح
    35
    Points: 3,335, Level: 35
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1

    تشکرشده 162 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیز دلم خواهر خوبم زود اعتماد کردی . عیب ما خانمها همینه زود احساساتی می شیم زود دل می بندیم و دل کندن برامون سخته صبور باش از روی تجربه می گم دنبالش نباش وقتی رهاش کنه یک ماه ، دو ماه بالاخره یه روزی واقعیت رو متوجه می شی. من سنتی ازدواج کردم با احترامی که در فامیل مثال زدنی بود روزگارم این شد... نمی گم دوستی قبل از ازدواج خوبه یا بد می گم بهتره از روی احساسات رابطه یک طرفه رو ادامه ندی...
    موفق باشی مژگان خانم

  3. 4 کاربر از پست مفید امیدوار92 تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 21 شهریور 92), baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), mozhgan67 (پنجشنبه 21 شهریور 92), sanjab (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 شهریور 92 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-20
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون هنوز بهم نگفته که متاهله . رابطه یه طرفه نبود ، دوستم داشت.

    یعنی واقعا ازدواج کرد دوباره با اون دختره؟؟؟؟؟؟

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    سرکارت گذاشته یه مقدارم ازت سواستفاده کرده.زن داشتنشم مبرهنه.

    ولی نمی فهمم برای چی می خواستی از دیگران شارژ بگیری؟


  6. 2 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92), violet (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اردیبهشت 95 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1392-5-10
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    2,669
    سطح
    31
    Points: 2,669, Level: 31
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    204

    تشکرشده 130 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستم الان کسی چیزی نمیتونه بگه ..........فقط صبر کن ببین چی شده......قبلا در تمام مدت با هم بودین...یعنی مثلا در طول روز یا شبا نمیگفت نمیتونم یا مامانم اینا گیر میدن حرف بزنیم...؟؟

    - - - Updated - - -

    روزی چقدر با هم حرف میزدید

    - - - Updated - - -

    تحصیلات وشغلش چی بود

  8. 2 کاربر از پست مفید سنجاقک ابی تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 21 شهریور 92), mozhgan67 (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 92 [ 23:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-14
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    79
    سطح
    1
    Points: 79, Level: 1
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 21
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    4

    تشکرشده 8 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام گلم خیلی زود کردی اونم از طریق چت . اینکه از اول بهت مسئله ازدواجش نگفته میشه گفت روراسته؟ اشتباه میکنی میدونم خیلی سخته دل کندن ولی هر چه زودتر بهتر چون شما این وسط داغون میشی یکم عاقلانه فکر کن ازت خواهش میکنم بهش فکر نکن .

  10. 2 کاربر از پست مفید sahar70 تشکرکرده اند .

    mozhgan67 (پنجشنبه 21 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 22 شهریور 92 [ 14:17]
    تاریخ عضویت
    1392-6-20
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    8

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سنجاقک ابی نمایش پست ها
    دوستم الان کسی چیزی نمیتونه بگه ..........فقط صبر کن ببین چی شده......قبلا در تمام مدت با هم بودین...یعنی مثلا در طول روز یا شبا نمیگفت نمیتونم یا مامانم اینا گیر میدن حرف بزنیم...؟؟

    نه ، ولی وقتی به گوشیش زنگ میزدم و خونه بود میگفت مادرم اینجاست نمیتونم صحبت کنم.
    - - - Updated - - -

    روزی چقدر با هم حرف میزدید

    تا پارسال زیاد صحبت میکردیم. روز ها روزی 1 یا 2 ساعت. از محل کار یا از باجه و موبایلش زنگ میزد حرف میزدیم.

    شبا صحبت نمیکرد فقط اس میدادیم.

    - - - Updated - - -

    تحصیلات وشغلش چی بود
    تحصیلاتش دیپلم گرافیک

    شغلش هم تا بهمن 90 توی نمایشگاه اتومبیل کار میکرد. بعدش توی همین ماه عمل قلب هم داشت. بعد از سال نو یعنی 91 رفت توی اداره برق کار کرد
    .

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    سرکارت گذاشته یه مقدارم ازت سواستفاده کرده.زن داشتنشم مبرهنه.

    ولی نمی فهمم برای چی می خواستی از دیگران شارژ بگیری؟
    اون روز میخواستم به یکی از دوستام اس بدم ولی اون موقع نتونستم برم بگیرم و گفتم برم شاید توی چت کسی شارژ داد.

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 خرداد 95 [ 04:58]
    تاریخ عضویت
    1391-7-29
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    3,098
    سطح
    34
    Points: 3,098, Level: 34
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 102
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 68 در 29 پست

    Rep Power
    0
    Array
    mozhgan67 عزیز

    متاسفانه این آقا از در دوستی با شما وارد شده و کم کم پای دوست داشتن و عشق و محبت رو وسط کشیده تا بتونه از این راه به هدفهای شوم خودش برسه...

    این که صحبت از خواستگاری و قول و قرار ازدواج زده مطمئن باش همه اش وعده های پوچ و توخالی بوده.

    وقتی که دیده شما خیلی بهش رو نشون نمیدین و نمی تونه ازتون سوء استفاده ی جنسی داشته باشه شما رو رها کرده...

    عزیزم دیگه بهش اس ام اس نده و تماس نگیر، می دونم تحمل این شرایط خیلی سخته برات، از نظر روحی و عاطفی ضربه بدی خوردی ،ولی این اتفاق تلخ می تونه یک تجربه برات باشه که این دوستی ها آخر و عاقبت خوشی ندارند.

  13. 4 کاربر از پست مفید sayeh_m تشکرکرده اند .

    baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 21 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92), violet (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 08 آذر 92 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1392-4-31
    نوشته ها
    100
    امتیاز
    359
    سطح
    7
    Points: 359, Level: 7
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    140

    تشکرشده 190 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام مژگان عزیز
    اولین نشونی که از عدم صداقت این آقا دیده می شه همین پنهان کردنش بود که زن داشته قبلا ( یا حتی الان هم داره و الکی به شما گفته که طلاق گرفتیم ) !!

    طرز آشناییتونم که واقعا بد بود ! اینکه گفتی من دنبال کارت شارژ بودم در لحظه ی اول واقعا ذهنم جاهای خوبی نرفت در موردت ! اون آقا هم مطمئنا وقتی دیده شما دنبال کارت شارژی فکر کرده شما از اون دخترا هستی ... و خب معلومه که خیلی هم حرفه ای بوده و خوب شروع کرده ...

    لطفا دیگه بیشتر از این به اون آقا که مطمئنا متاهل هست زنگ نزن ! چون که برای سرگرمی این مدت با شما دوست بوده با این تفاسیری که شما ازش کردی !

    سعی کن فراموشش کنی چون اینطوری به نفع خودته !

  15. 3 کاربر از پست مفید violet تشکرکرده اند .

    baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 21 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92)

  16. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 فروردین 96 [ 11:56]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    834
    امتیاز
    8,579
    سطح
    62
    Points: 8,579, Level: 62
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 171
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    785

    تشکرشده 2,768 در 697 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    96
    Array
    خشت اول گر نهد معمار كج تا ثريا ميرود ديوار كج.
    از اولش اشتباه بوده دنبال چرايي عدم ادامه اش نباش به جز از بين بردن آيندت حاصلي نداره .فراموش كردن سخته ولي تنها راه حل مشكل شماست.جوري زندگي كن كه وقتي به گذشتت نگاه كردي افسوس نخوري.

  17. 3 کاربر از پست مفید صبوری تشکرکرده اند .

    baranbanoo (جمعه 22 شهریور 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 21 شهریور 92), مهرااد (پنجشنبه 21 شهریور 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. میخوام از دست این افکار منفی خلاص شم اما نمیدونم چطوری؟؟
    توسط پریا666 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 08 مرداد 93, 23:00
  2. غرور مردانه یا بی میلی؟؟
    توسط shamim در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 شهریور 91, 11:23
  3. مطالعات یکساله قبل از هر اقدام خواستگاری و نامزدی؟؟
    توسط omid65 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 02 شهریور 91, 17:52
  4. من نمی دونم عشوه ی زنونه یعنی چی؟؟
    توسط bahar89 در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 اردیبهشت 90, 18:46
  5. واقعا سر گرمی؟؟!!
    توسط mohajer در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 اسفند 87, 00:50

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:19 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.