به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 8 از 20 نخستنخست 123456789101112131415161718 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 71 تا 80 , از مجموع 196
  1. #71
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرنوش1
    این ویژگی زنه، گاهی غصه ها مجبورش می کنن به گریه ... ! خیلی پاپیچ‌ دلیل گریه ش نشو ... همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی تا بخوای راه حل نشونش بدی ....
    گاهی فقط باید بشنویش. بذاری توی بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش را بگیری
    و ببریش بیرون یه هدیه کوچولو براش بگیری و بگی که چقدر خوشگله!.
    ازش تعریف کنی و باهاش حرف بزنی ... یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو
    آب کن نه که از غصه آبش کنی ......

  2. 13 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (شنبه 29 مهر 91), donya. (جمعه 17 مهر 94), sahand745 (جمعه 30 فروردین 92), فرشته مهربان (یکشنبه 01 اردیبهشت 92), نازنین2010 (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)

  3. #72
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان

    نکته :
    ====

    احساس عدم اعتبار >>> یعنی اینکه باورت نمیشه چنین کسی را پذیرفته باشی و ذهنت تلاش می کنه توجیهش کنه به امید اینکه فرد مناسبیه و اشتباه در انتخاب نداشته ای . در واقع این یک واکنش دفاعی برای ترمیم عزت نفس هست .

    علاج آن هم اینه که بپذیری که اشتباه کرده ای ، و این اشتباه را فاجعه ندانی و ترمیم عزت نفس را نیز در ترک این ارتباط و عدم بازگشت و هوشیاری در ادامه زندگی بدانی نه توجیه عملکرد این آقا .


    .



  4. 6 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (چهارشنبه 03 آبان 91), فرشته مهربان (یکشنبه 01 اردیبهشت 92)

  5. #73
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط z o h r e h
    سلام
    از مبهم بودن خسته شدم و ازين حس كه حرفهام از بي درديه

    حالا ديگه باري رو دوش خودم احساس نمي كنم كه بترسم كسي منو با اين فشار ببينه و اذيت بشه

    كلا رها شدم, اينقدر كه از ابهام هم رها شدم, خودمم وخودم!

    يكسال گذشت ,
    دختري انتخابي كرد و يه بله گفت به غرورش
    به احساسش و بدتر از همه دلسوزيش,
    زير فشار التماس ها, تهديدها, خواهش ها, گريه ها و بدتر از همه احساس خودش و نه عقلش كم اورد

    گفت تهش اينه درستش ميكنم, احمقانه ترين حرف دنيا!
    گفت تهش اينه من چيزي كم نميزارم و مسير خودمو ميرم, باز هم يه فكر نپخته ديگه!
    تازه به خدا هم ميخواست ثابت كنه ميتونه
    ادمي كه خودشو نشناخته بود

    اعتراف سختيه اما من از خودم خوردم, از كوچك بودن فكرم, از احساساتي بودنم!و غرورم كه "من ميدانم!!!!"

    و با اينكه ميدونستم انتخابم اشتباهه گفتم: خدايا ميدونم اشتباه ميكنم ولي بعععععله!!!!!


    كل قصه همينه!
    چه فرقي ميكنه له شدم!
    چه فرقي ميكنه از بيست روز بعد پام به جايي باز شد كه فكرشو نميكردم!
    چه فرقي ميكنه شدم يه بدبختي متحرك, ايينه فكر خودم, بهاي اشتباهم!
    چه فرقي ميكنه يكماه بعد ازون به اصطلاح عقد تو دادگاه بودم!
    چه فرقي ميكنه من بد بودم يا ...!
    چه فرقي ميكنه فريب خوردم و زجر كشيدم و تحقير شدم و توهين شدم و هر چي نبايد ميديدم ديدم!
    چه فرقي ميكنه يكساله دارم ميدوم تا يه بله از شناسنامه ام پاك بشه!

    ديگه فرقي نميكنه
    خوشحالم !
    از سرنوشتم كه عوضم كرد, از اشتباهم كه بزرگم كرد, از يه ادم بيمار كه بهم فهموند پاش بيفته تو هم يه بيماري! اگه خودتو نشناسي و فكر كني با بقيه فرق داري!

    اومدم همدردي و موندم كه كسي اشتباه منو نكنه
    هر جا پستي ميزنم مطمينا راهيه كه رفتم, اگه مينويسم دركت ميكنم يعني چشيدم!
    خيانت, ازار و اذيت جسمي, روحي , توهين و... نتيجه و بازتاب انتخاب خودمونه,بايد بپذيريم

    من پذيرفتم

    دير يا زود يه مهر ميخوره تو شناسنامه ام و ميشم مطلقه!

    لفظي كه نميشناسمش
    حس متاهل بودن رو درك نكردم, اصلا نفهميدم چي شد رسيدم اينجا, اما خوب رسيدم ديگه

    ديگه نه اون ادمم كه دوماه تو خونه موند وفقط گريه كرد و خوابيد و زجر كشيد,
    نه اون كه دلش ميخواست صداي نفساي خودشم نشنوه
    نه اون كه كلي موج نفرت و خشم و ترس رو رد كرد

    همه گذشت

    منتظرم اون اسم هم خط بخوره , دير يا زود اين اتفاق ميفته,
    من اما خودمو ساختم
    براي فردا, اين بار نه با غرور با شناخت خودم, ضعف هام, توانايي هام

    من هنوز فرصت دارم, ميخوام بنويسم, بمونم, زندگي كنم شادتر از قبل
    و ديگه با خدا هم كلنجار نرم
    سرمو بزارم رو شونه اش و بهش اعتماد كنم

    از گذشته خودم ناراحت نيستم, خيلي بزرگ شدم و ميدونم يه زندگي شاد و زيبا ميسازم با كلي تجربه كه هر چند برام گرون تموم شد اما مال منه!

    هديه خدا به من

    گفتم اگه يه روز از خواب بيدار شدم ميام و همينجا ميگم, هنوز مونده تا حس رهايي
    يه چند قدم شايد

    اما من از خواب بيدار شدم

    تازه بايد محكم باشم براي فردا, براي بعدش, اما اينبار به خدا اطمينان ميكنم

    از ته دل براي همه تون از خدا ارامش ميخوام و راه درست رو انتخاب كردن, كه بهايي مثل من نديد

    فكر ميكنم ديگه نقطه ابهامي نيست:)

    نقل قول نوشته اصلی توسط z o h r e h


    خدارو هم به خودش واگذار كردم....

    دلم فرار ميخواد

    دلم تنهايي ميخواد

    دلم مرگ ميخواد



    ديگه دلم اينارو نميخواد, فقط از خدا ميخوام صبر بهم بده و كنارش منو به خودم واگذار نكنه


    منم ديگه درد و دلي ندارم,راستش يكساله محكم بودم وگريه هام تو تنهاييم بوده
    اما تنها كساني كه باهاشون درد و دل كردم شما بوديد
    از اينكه گوش شنوا بوديد ممنونم و نميدونم چطور تشكر كنم
    خدا هميشه يارتون

    براي عاقبت به خيري من هم دعا كنيد

    ترجیح میدهم حقیقتی مرا آزار دهد تا اینکه دروغی آرامم کند...

  6. 11 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 17 مهر 94), sahand745 (جمعه 30 فروردین 92), فرشته مهربان (یکشنبه 12 آذر 91), شوکا (دوشنبه 20 خرداد 92)

  7. #74
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیه

    آسمان دوست داشتني
    روزي يک پدر از يک خانواده بسيار ثروتمند پسرش را با هدف اين که به پسرش نشان بدهد که خانواده هاي فقير چطور زندگي مي کنند به يک مسافرتي به روستا برد.
    آن ها يک روز و يک شب را در مزرعه خانواده اي که فقير به نظر مي رسيدند گذراندند.
    در بازگشت از مسافرتشان پدر از پسرش پرسيد:"مسافرت چطور بود؟"
    "عالي بود پدر."
    پدر پرسيد:"ديدي فقرا چطور زندگي مي کنن؟"
    پسر جواب داد:"اوه بله"
    پدر پرسيد:"خوب به من بگو چه چيزي از اين سفر ياد گرفتي؟"
    پسر جواب داد:"ديدم ما در خانه يک سگ داريم و آن ها چهار تا دارن.ما يک استخر وسط باغمان داريم و آن ها نهري دارن که انتها ندارد.ما در باغمان لامپ هاي وارداتي داريم و آن ها در شب ستاره ها را دارن.ما يک ايوان در حياط جلويي داريم و آن ها تمام افق را دارن.ما يک قطعه زمين کوچک براي زندگي کردن داريم و آن ها مزارعي دارن که ماوراي ديد ما است.ما خدمت کار داريم که به ما خدمت مي کنن ولي آن ها خودشان به ديگران خدمت مي کنن.ما غذاهامان را مي خريم ولي آن ها خودشان آن ها را مي کارن.ما اطراف املاکمان ديوار داريم تا از ما حفاظت کند آن ها دوستاني دارند که از آن ها حفاظت کند.
    وقتي که پسر حرف هايش تمام شد پدرش ساکت بود.
    سپس پسرش اضافه کرد:"متشکرم پدر که به من نشان دادي چه قدر ما فقير هستيم.
    متعجب ميشويد چه اتفاقي مي افتد اگر ما سپاس گزاري کنيم از تمام چيز هايي که داريم به جاي اينکه نگران چيز هايي باشيم که نداريم.
    آيا درست نيست که همه چيز به طرز نگاه شما به چيز ها بستگي دارد؟ اگر شما عشق، دوستان، خانواده، سلامتي،شوخ طبعي و مثبت انديشي نسبت به زندگي داشته باشيد، همه چيز را به دست مياوريد!شما هيچ کدام اين ها را نمي توانيد بخريد. شما مي توانيد همه ثروت هايي را که تصور مي کنيد داشته باشيد، تدارک براي آينده و ...اما اگر فقر روحي داشته باشيد هيچ چيز نداريد.
    براي تک تک چيز هايي که داريد سپاس گزار باشيد مخصوصا براي دوستانتان .

    *****

  8. 6 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 17 مهر 94), sahand745 (جمعه 30 فروردین 92), فرشته مهربان (یکشنبه 12 آذر 91)

  9. #75
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65
    می خوام 20 تا نعمتی که دارم اینجا لیست کنم :
    اولین نعمت من ، دل صاف و سادمه ، برای همه خوبی ها رو می خوام .

    دومین نعمت من ، هوش سرشارمه .

    سومین نعمت من ، خدای منه ، خیلی دوستش دارم . بعضی مواقع خجالت میکشم ازش به خاطر کارهایی که کردم ، اما خدای من مگه کسی دیگه رو هم دارم ؟

    چهارمین نعمت من ، سلامتی منه . با اینکه تحرکم کمه ، تغدیه ام کمه ، ورزش نمی کنم ، باز هم خدا اثر وضعی رفتارهامو اینجا نشون نداده و منو سالم نگه داشته .

    پنجمین نعمت من ، هوش تصویری فوق العاده منه .

    ششمین نعمت من ، خانواده خوبم هستن . بچه های خوب.

    هفتمین نعمت من ، دوستای خوبم هستن .

    هشتمین نعمت من ، اهداف بلند مدت خوبیه که دارم .

    نهمین نعمت من ، رئیس خوبمه .

    دهمین نعمت من ، شهر خوب و دوست داشتنیمه .

    یازدهمین نعمت من ، حقیقتیه که تازه بهش دست پیدا کردم .

    دوازدهمین نعمت من ، زنده بودنمه .

    سیزدهمین نعمت من ، آرامشیه که دارم .

    چهاردهمین نعمت من ، سعی ام در بهتر شدنمه .

    پانزدهمین نعمت من ، آرام بودنمه .

    شانزدهمین نعمت من ، منطقی بودنمه .

    هفدهمین نعمت من ، احساساتمه که قراره تعدیل بشه .

    هجدهمین نعمت من ، تحصیلاتمه که دوسش دارم .

    نوزدهمین نعمت من ، خونمه .

    بیستمین نعمت من ، شماهایین . دوستان همدردی من

  10. 5 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    sahand745 (جمعه 30 فروردین 92), فرشته مهربان (یکشنبه 12 آذر 91)

  11. #76
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array

    Re: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط ............
    من هم حدود 3-2 ماه پیش گرفتار رابطه با یه مرد متاهل بودم و کر و کور شده بودم مشاوره رفتم و بهم گفتن رابطه رو قطع کن و هر وقت دلت هواشو کرد قرآن بخون یک هفته اینکارو کردم اما انقدر ایمانم ضعیفه که موفق نشدم ونهایتا دیدم نمی تونم خودم همه چی رو تموم کنم احساساتم نمیذاره همه چی رو به پدرم گفتم اون هم خدارو صدهزار مرتبه شکر با روش خودش رابطه رو تمام کرد
    کتک خوردم از خونه بیرونم کردن و الان حدود دوماهه دارم تو یه روستای دور افتاده با پدربزرگ پیرم زندگی میکنم اما همه ی اینارو به ادامه ی اون رابطه ترجیح میدم روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم به خاطر کتکی که خوردم اما آدمم کرد و به خاطر تبعیدی که برام غیر قابل تحمل بود اما بهم فهموند زندگی به اون اندازه که من فکر میکردم بی ارزش نیست.
    اوایل ناراحت و دلتنگ بودم اما الان روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که تموم شد و اون آقا هم بعد از قطع رابطه برای زندگی مشترکش تلاش بیشتری کرد الان تا آنجا که خبر دارم با همسرش دوباره زندگی مشترکشو شروع کرده و امیدوارم خوشبخت باشن
    رابطه تو قطع کن .مردی که به همسر اولش پایبند نبوده و به عشق اولش پشت کرده به شما هم پایبند نخواهد بود مقصر این مشکلات در زندگیش شما هستی مطمئن باش.من هم تصور می کردم اون آقا کلا تو رابطه با همسرش مشکل داره و من هیچ کاره ام اما الان می بینم با نبود من برای زندگیش تلاش بیشتری کرده و دوباره زندگیشو ساخته
    حرفایی که میزنه مشترک بین تمام مردهای خائنه!
    خدا خیلی خیلی کمکت خواهد کرد وقتی اراده و تصمیمتو قطعی کنی خدا را با همه ی وجودت حس می کنی
    .
    ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 01 اردیبهشت 92 در ساعت 19:44

  12. 10 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    donya. (جمعه 17 مهر 94), فرشته مهربان (یکشنبه 12 آذر 91), نازنین2010 (چهارشنبه 24 اردیبهشت 93)

  13. #77
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط mohammad2012

    ادمای احساسی مث من و شما و ... اونقدر خودشونو غرق عشق و محبت به کسی میکنن که وقتی به خودشون میان میبینن چیزی از خودشون باقی نمونده و همش فنای عشق شده...
    این عشقای رویایی جز توی افسانه ها کاربردی نداره . عشقای واقعی این نیست که یک نفر فدا و فنا بشه باید دوطرفه و با درک متقابل باشه .
    :



    .

  14. 7 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (یکشنبه 12 آذر 91)

  15. #78
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط fm.mohajer


    بساز خودتو بساز باید 2تا ستون محکم در وجود خودت بنا کنی تا شروع شی

    1.روحیه ی اوج گرفتن و درجا نزدن
    2.صبر همراه گذشت


    وبعد زمان زندگی کردنه

    اول خودت
    دوم خودت
    سوم خودت
    بعد خودت و همسرت
    بعد خودتو همسرت و فرزندت

    اگه تو اولین پله از زندگیت موفق بودی ناخوداگاه رو مراحل بعدی هم تاثیر لازم رو خواهی گذاشت و متقابلا انرژی خواهی گرفت





  16. 9 کاربر از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (دوشنبه 13 آذر 91), donya. (جمعه 17 مهر 94), ویدا@ (پنجشنبه 22 فروردین 92)

  17. #79
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط دانوب

    خدمت به پدر و مادر سعادتی است که خداوند نصیب همه بندگانش نمی کنه!!!

  18. 4 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (سه شنبه 14 آذر 91), sahand745 (جمعه 30 فروردین 92), ویدا@ (پنجشنبه 22 فروردین 92)

  19. #80
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,061
    امتیاز
    147,577
    سطح
    100
    Points: 147,577, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,681

    تشکرشده 36,021 در 7,409 پست

    Rep Power
    1094
    Array

    RE: نت برداری از همدردی (2)

    نقل قول نوشته اصلی توسط خارپشت

    سلام
    حرف جدیدی برات ندارم و خودت بهتر از هر کسی میدونی چطور باید از این بحران خارج بشی
    بدترین اتفاق برای شما اینه که خودت رو در شرایط بحران قرار بدی
    و به دنبال اون مرثیه سرایی برای خودت و . . .

    اینجا هر کسی از ظن خود یار شما میشه و من هم
    می خوام خاطره بگم :)، صرفا باهات همدردی میکنم و می خوام بگم درکت میکنم
    پدر من، پدر تو، پدر امید و دختر مهربون و پدر خیلی از ماها
    شاید ادمهای کمی نباشن و احنمالا نقطه مشترک همشون اینه که از بیرون که بهشون نگاه میکنی یه ادم بزرگ و بزرگوار رو میبینی
    که شاید شخصیت افتخار امیزی داشته باشه
    یه چیزی توی مایه های ناپلئون ! :)
    اما از نمای نزدیک، خیلی وقت ها نه تنها مشکلاتمون رو حل نکردن،
    بلکه خواسته یا ناخواسته اون ها رو تشدید کردن
    همه وظایف داره انجام میشه
    محبت کردن ها و ابراز علاقه ها و گفتگوها و همه و همه هست اما بازم یه چیزایی نیست
    به دلایل بسیار مجالی برای یه رابطه متقابل نیست
    حامی بودن، همراه بودن، متوجه بودن، معتمد بودن و خیلی بودن های دیگه که اونها نبودن
    شاید هم بودن و ماها زیادی انتظار داشتیم
    یا خودخواهه یا درک متفاوتی از پدری کردن داره یا کارای مهم تری داره یا هر چیز دیگه
    طوری که بعضی وقتا حس میکنی ای کاش هیچ چیز نبود و فقط یه پدر بود

    نمونش پدر یکی از دوستانم هست
    یه کارگر ساده با افکار ساده با حرفای فوق الاده ساده تر،
    در نگاه اول احساس میکنی یه ادم بی خاصیت و بی تاثیره
    هیچوقت یادم نمیره که دوستم از همون ترمای اول،
    کوچکترین طرحاش رو به پدرش نشون میداد و در موردش بحث میکرد
    حالا پدرش هم احتمالا از توضیحات دوستم چیزی نمیفهمید
    و اتفاقا دوستم هم اینو خوب می دونست، اما هردوشون از این کار به ظاهر عبث، لذت میبردن!
    وقتی پسرش حرف میزد یه جوری نگاش می کرد انگار داره به مجسمه نبوغ و خلاقیت نگاه میکنه!
    تمام زندگی ساده و محقر این پدر همین پسر بود،
    انگار تمام کائنات خلق شده فقط واسه اینکه پسر این پدر مراحل رشد و کمالش رو به درستی طی بکنه!
    جالب اینجاست که با وجود اینکه از نظر مالی یا موقعیت اجتماعی و مسائل اینچنینی مشکلات زیادی داشت اما به صورت تصاعدی رشد میکرد و در حال حاضر موقعیتش به مراتب بهتر از من هست

    نمی خوام بگم اگر من از جایگاه فعلیم راضی نیستم علتش سهل انگاری پدرمه
    ولی چرا اتفاقا دقیقا میخوام همینو بگم!
    درد ما مقایسه کردنه، متوقع بودنه، خودخواه بودنه!
    اینقدر در مورد خودمون و به خودمون فکر کردیم که وقتی بی توجهی یا بی مهری دیگران رو نسبت به خودمون میبینیم
    سریع واکنش نشون میدیم، موضع میگیریم و محکوم میکنیم

    شما زیادی در مورد خودت کنکاش میکنی (حداقل از لابلای تاپیکات توی تالار، این برداشت به ذهن میاد)
    روح و روان و همه وجودت رو کالبدشکافی میکنی
    من، ازدواج من، تحصیل من، کار من، درامد من، غرور من، جسم من روح من، کودک درون من ! و من من من
    این منه اینقدر گنده شده که تا کسی بهمون میگه بالای چشت ابروئه،
    احساس میکنیم این من بزرگ زیر سوال رفته
    ممکنه بگی که همه همینن، همه فقط خودشون فکر میکنن
    بله درسته، علتش اینه که تربیتمون ناپلئونی بوده ! خودخواه بزرگ شدیم
    حقیقت اینه که این نوع نگاه داره مارو نابود میکنه
    راه حل فرار از خونه به بهانه ازدواج و تحصیل در خارج از کشور نیست

    من نمی دونم راه حل چیه، نمی تونم راهکار بدم، فقط یه تجربه شخصی هست که داشتم
    اربتاط برقرار کردن با بچه ها و به خصوص بچه هایی که بیمارن یا سالمندها و از کار افتاده ها
    من به شخصه بچه هارو ترجیح میدم، چون حرفا و رفتارشون واقعا ادم رو به زندگی امیدوار میکنه
    یه مرکز درمانی هست که اتفافا خیلی هم معروف نیست و به همین علت یه مقدار نسبت بهش بی توجهی میشه
    چند نفر هستن که کار نمایشی میکنن و سعی میکنن بچه ها رو خوشحال کنن
    بچه ها یه جعبه ارزو داشتن که توش ارزوهاشون رو می نوشتن و روز تولدشون تا جایی که می شد که ارزوهاشون رو براورده می کردیم
    ممکنه به نظر وقت تلف کردن بیاد یا از این قرتی بازیای خداپسندانه
    ولی در مورد من واقعا موثر بود، خیلی هم طول نکشید، شاید سه چهار بار رفتم، واقعا احساس کردم حال بهتری دارم
    مثل یه سرعتگیر میمونه، هنوز هم خودخواهی ولی برای یه مدت کوتاه سرعتت کمتر میشه






  20. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (جمعه 17 آذر 91), ویدا@ (پنجشنبه 22 فروردین 92), شوکا (دوشنبه 20 خرداد 92)


 
صفحه 8 از 20 نخستنخست 123456789101112131415161718 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:39 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.