دوست دارم ازدواج کنم اما جذب فرهنگ و چهره ایرانی نمی شم

[صبا_2009]

سلام

متاسفانه یا خوشبختانه پست های این تاپیک خیلی طولانی هست و از حوصله من شدیدا خارجه.

من جوابتون رو به شیدا خانم حوندم.
اینکه تجربه کاری خوبی دارید، اینکه به چند زبان مسلط هستید و .... خیلی عالیه
ولی جناب دکتر موضوع رو سخت تر کردید. شما دنیای واقعی رو لمس کردین، سختی هاش رو کشیدین ولی باز هم یه جورایی دنبال چارچوب های کتاب ها و فانتری های رمان هستید.

من به عنوان یه خانم نه طرفدار سنت های ازدواج هستم و نه دل خوشی از خیلی چیزهای اطرافم دارم. ولی این دلیل نمیشه دنبال ایده آلی بگردم که توقصه هاست. چرا ؟ چون کمال گرایی صرف و ایده آل گرایی به اولین کسی که ضربه میزنه من هستم.

کمی ها و کاستی های جامعه و فرهنگ غلطمون رو خیلی جاها دیدید. زندگی شخصی تون مال شماست. هر جاییش رو که می تونید از اون فرهنگ و سنت پیروی نکنید ولی معقول. ولی از راهش.

برداشتم رو اصلاح میکنم، شما خیلی خوب فکر میکنید، و البته هم به چیزهای خوبی فکر میکنید. اما انتظار نداشته باشید 100% همه اون چیزهای خوب محقق بشه. چون همه چیز دست ما نیست. تجربه ش رو پروژه ای کاری و گاها ملی داشتید و می دونید چی می گم.
برای اینکه بتونید به چیزهای صحیح برسید کمی لازمه روی روابط اجتماعی تون کار کنید.
حداقل در دنیای مجازی که رفتارتون شبیه کتابخانه ناطقی هست سرشار از نکته و اطلاعات متنوع. این شخصیت مقبول هیچ زنی از هیچ نژاد و فرهنگی نیست. رو این مورد کار کنید.

موفق باشید.

[پسر جوان]

سلام خانم Amina ، بله، متاسفانه من هم خبر حادثه مونیخ رو خوندم. البته ظاهرا قضیه تروریستی نبوده.

فکر کنم برای جلوگیری از منحرف شدن تاپیک از مسیر اصلیش راجع به نژاد پرستی ایرانی ها صحبت نکنیم بهتر باشه. البته اگر در خصوص این مسئله و تاثیرش روی ازدواج های بین ملیتی نکته ایی دارید حتما بفرمایید. مخصوصا تجربه های شخصیتون.

سلام خانم صبا 2009، بازم ممنون که نظرتون بیان کردید. کاملا موافقم، در حال حاضر من اول و آخر مشکلمو خودم میدونم. ان شاالله که برطرفش هم میکنم.

سلام جناب سوشیانت، در خصوص مسئله ایی که در تاپیک اتفاق افتاد با شما موافقم.

سلام خانم setare_000، از نظرات پخته و کارشناسیتون بسیار سپاسگزاری میکنم. واقعیتش میخواستم منم جوابتون کامل بدم ولی یه مسئله ایی باعث شد که فقط بگم: من هم کاملا با شما موافقم که پسران و مردان جامعه نیز باید با خودشون کنار بیان و ببین چه همسری میخوان و متناسب با ذائقه شون خودشون هم انعطاف پذیری لازم داشته باشن. واقعیتش میخوام این بحث در این تاپیک تموم بشه (از همه دوستان خواهش می کنم)، جون هممون به نحوی هم راجع بهش خوندیم و هم اطلاع داریم. دوست دارم از حالا به بعد بیشتر راجع به مشکلات خودم بصورت تخصصی صحبت کنم و مشورت بگیرم.

اما دلیل اصلی که باعث شد خیلی مختصر جوابتون بدم اینه که فهمیدم شما هم پزشکید و از طریق دوستی با همسرتون ازدواج کردید. واقعیتش اینه که من گوشه ذهنم یه خاطره ایی پنهان کرده بودم و در این تاپیکم بهش اشاره نکردم. اما الان بدجوری دوست دارم اون خاطره رو بیان کنم که در واقع بتونم از راهنمایی و مشورتتون استفاده کنم. ولی نمی دونم اصلا یادآوریش در شرایطی که من الان گرفتارشم سودی داره یا نه؟ میترسم صحبتاتون باعث بشه یه فرآیندی شروع کنم که معلوم نیست آخرش چی میشه.... ای کاش شغلتون بیان نمی کردید.

در ضمن این اخرین پست امروزم بود.

[مهرآیین]

آقای سوشیانت
علاقه ای به بحث در فضای مجازی ندارم، این از این. و کاملا نادرست متوجه منظورم شدید چون اصلا صحبت من خطاب به همه کاربران بود نه فقط استارتر.

تاپیک کلا داره به سمت بحث کشیده میشه و اصلا بحث در تاپیکهای مشاوره ای درست نیست. اینجا میزگرد که نیست.
یه ترمز بزنید و اگه میخواید بحث بکنید بفرمایید انجمن آزاد.

اما خلاصه بگم که ما مسلمان هستیم و ایرانی، اگه هر رسمی که از نظر شما هم داره غلط اجرا میشه این اصلا دلیل بر این نیست که کلا از این رسومات با لفظ رسومات مسخره یاد کنیم. ما داریم اون رسم رو غلط اجرا میکنیم، اشکال از ماست.

آقای سوشیانت شما کلا به زندگی تلخ نگاه میکنید و من در این مدت معمولا پستهای شما رو میخونم. من اینجا کسی رو نمیشناسم و اصلا هم دلیلی نمی بینم که بخوام در نوشتنم غرض ورزی نسبت به استارتر و یا بقیه کاربران داشته باشم.

موفق باشید.

[delkhaste]

سلام خانم دلخسته ، خیلی ممنون از پاسختون.

من قبل از اینکه بخوام به خواسته هام برسم، میخوام خودم بهتر بشناسم. همانطور که در پست های قبلیم ذکر کردم، هنوز در این زمینه خیلی مشکل دارم و این تاپیک برای من یه بستری بود که تا حدودی و به صورت کلی به این مسئله بپردازم.

تقریبا نصف فامیلو آشناهام در کشورهای خارجی زندگی میکنن، و تقریبا زندگی های روزمره شونو میدونم چجوریه اون چیزایی که به گفته دیگران توهم و خیاله، اونجا یه چیز عادیه، نژاد پرستی ای که اینجا هست هم اونجا به این شدت نیست!-----> میشه این دو جملتون برای من بیشتر باز کنید. خیلی مایلم که در این خصوص منو راهنمایی بیشتری بکنید (مخصوصا در خصوص نژاد پرستی).

سوالایی که پرسیدید رو جوابشونو میدونم، اما ترجیح میدم در فضای عمومی نگم، چون بغیر اینکه تهمت بیشتری میشنوم ، سودی عاید خودم و شما نمیشه! اگر امکانش بود با ایمیل پاسخ میدادم-----> اینجا که محیط مجازیه و ما که همدیگرو نمیشناسیم. دوست دارم پاسختون بشنوم. شاید دیدگاه شما بتونه به من کنه.

.
.

جناب باران چیزی که شما میگین ربطی به نژادپرستی نداره ، به آزادی ادیان مربوطه، و آقای پسرجوان عربستان و کلا خاورمیانه نیست سوالشون،


------------

من واقعا جواب سوالهای شمارو نمیتونم کامل بگم، هیچی نگفته انگشت اتهام نشانه میره سمتم! شما میخوای سپر توهین به حقایقی که میگم بشی؟!!

همه جای دنیا بدو خوب هست، اونجا هم با ایرانیا مشکل دارن بعضیا، بعضیا خیلی خوششون میاد با توجه به آبروریزی که دائم از طرف ایرانیا داره میشه
بستگی داره با کی آشنابشی در کل اما، نظرشون مثبته

تااونجا که یادمه گفتی امریکای شمالی مد نظرته
اونجا بیشتر به انسانیت اهمیت میدن تا به ظاهر، کلا فرهنگ کاروزندگی و ازدواج متفاوته، از 18 سالگی به بعد باید روپای خودت وایسی، زن و مرد
کار عار نیست، خیلی ها از گارسونی شروع کردن به کار، الان صاحب رستوران زنجیره ای شدن
مسئله مهم هم همین کاره، باید واقعا کار کنی، واقعا تلاش کنی
کار هم برای همه هست، مگه اینکه خودت قبول نکنی
شما که نمیتونی فقط فکر دختر باشی، باید زندگی کنی، زندگی کردن هم احتیاج به پول داره، پولم از کارکردن بدست میاد

من مذهبی هاشونو نمیدونم چجورین دقیقا، کسایی که من میشناسم:

دختراشون کاملا برعکس دخترای اینجا هستن ، سیاست زنونه ندارن،آداب معاشرتشون متفاوته، آرایش هایی که دخترای ما میکنن رو اونجا فقط زنهایی با شغل های ....میکنن
ساده لباس میپوشن، اموزش پرورششون کلا باما فرق داره

اونا هم سنتهای مخصوص خودشونو دارن، اما نه اینجوری که چونه بزنن سر خرید و فروش عروس!!!، یا لیست بگیرن ببینن کی چی خریده که بعدا اندازه همونو کادو بدن!
خیلی رک، ساده و بی آلایش هستن

شما هر مدلی که خواستی با هر بودجه ای که خواستی عروسی بگیر، جهزیه هم نصف نصفه، کلا همه چی مساوی تقسیم میشه

البته من دارم قشر متوسط رو میگم، کاری با میلیونرهاشون ندارم

تا دلت بخواد تفریحات هست، برای هر قشری، دلت گرفت دست زنتو بگیر برو کناردریا بشین تا صبح دل بده دل بگیر ، نه کسی نگاهت میکنه، نه کاری باهات داره

در کل این ثابت شده که چیزایی که واسه ما آرزوهست، برای اونا خاطره است

شما که میخوای خوشی های تینیجری تجربه کنی، یه عالمه تفریح میتونی تجربه کنی

من بازم میگم شما اینجا به نتیجه نمیرسی، اگه میخوای به هدفت برسی باید ریسک کنی، از دودل بودنت اینجور برداشت میشه که ریسک پذیر نیستی

و البته باید جنبه همه چیو داشته باشی، اونجا حجاب نداشتن آزاده ، مشروب ازاده، اسلحه آزاده، دریاشون سالم سازی نداره، شما فکر کن رفتی ساحل، نباید با دیدنِ زنای بیکینی پوش تحریک شی
باید انعطاف پذیر باشی فرهنگشونو قبول کنی، شما وقتی بری یه جای دیگه زندگی کنی، نمیتونی بگی من قبولشون ندارم، وظیفه انسانیتونه که وقتی داری از امکاناتشون استفاده میکنی و زندگی راحتی داری، فرهنگشونو بپذیری و شهروندشون بودنو قبول کنی،تعصباتتو باید بذاری کنار، فقط اینجوری به خواسته هات میرسی

[کایا]

سلام وقت به خیر
من اگر جای شما بودمو یه مدت بیخیال خودم میشدم با خودم کلنجار نمیرفتم در مورد همون چیزایی که اذیتتون میکنه منظورمه البته من اگه جای شما بودم یک لحظه هم شک نمیکردم و با قابلیتی که دارین میرفتم خارج از کشور زندگی میکردم حالا بهرحال با توجه به اینکه شرایطشم دارین یه مدت برای مسافرتم شده از ایران برین. اصلا بیخیال شرطو شروطی که با خودتون گذاشتین بیخیال اینکه من کسی که میخام باید اینطوری باشه اونطوری باشه یه مدت همونطوری که توذهنته دوسداری باش بزارین براتون پیش بیاد ازداوج و عشق نه اینکه الان مدام به این فکر کنی خب حالا جلسه خواستگاری ازش چی بپرسم خودم باشم یا نباشم اره خودت باش الان اصلا به این نیاز نداری شما بنظرم باید یه مدت خوش بگذرونی چون هنوز جوونی نکردی منظورم بی بندوباری نیست ولی خب کنار بیا با خودت ... امیدوارم بدونی چی میگم ...

[کایا]

در واقع منظورم اینه که دلتو بزن به دریا و عاشق شو تجربه کن همین اینقدرم به خودت سخت نگیر همه ی اون کارایی که دوسداری اتفاق بیفته رو انجام بده فعلا تنها چیزی که بهش احتیاج داری همینه نه ازدواج این بحثای فرهنگ غربو نژاد پرستی و ... هیچ دردی ازت دوا نمیکنه فقط درد و دله و به مشکلت ربطی نداره با خودت رو راست باشه یه بار تجربه کن بیخیال پسر تو که نمیخای یه بارم انجامش ندی و فقط فکر کنیو راجع بهش حرف بزنی!!! بنظرم شما خودتو خوب شناختی راه حلشم میدونی فقط زیادی داری سختش میکنی هیشکی اندازه خودتون نمیدونه که چی میگی اره واقعا خودت الان بهتر میدونی پس نزار 50 سالت بشه ...

[ammin]

سلام

تایپیک شما از حد مجاز پنجاه پست عبور کرده.جمع بندی ازروند نتایجی تا الان رسیدید ٬داشته باشید

۱-معیارهای شما برای ازدواج تا حدودی متناقض مییاشد و این رسیدن به نتیجه را هم برای خودت هم کسانی که نظر دادند دشوار میکند

۲-همانطور که خودت اشاره کردی نگاه شما به مساله تا حدودی فانتزی هست

۳_در قسمت تحلیل بیش از حد مساله به سر میبرید واین شما رو دچار رکود در تصمیم گیری میکند

۴-نگاه کمال طلبانه به مساله هم هر بار شما را دچار وسواس وعقیم کردن نتایج میکند


بنابراین سعی کنید با شناخت خود وارزشهایی که پذیرفته ای معیارهای ازدواج را برای خودت مشخص کنی بدون پیچیده تر کردن مساله... انتخاب منطقی ودرست واصولی در موفقیت زندگی مشترک بسیار تعیین کننده ست اما با وجود این ازدواج وزندگی مشترک به هر حال مسائل ومشکلات خاص خودش را خواهد داشت در کنار مزیتهایی که دارد که این نوع مشکلات باید در کوران زندگی حل شود نه با یک تفکرات بسته بندی شده ومطلقی از قبل که من هیچ مشکلی را برای زندگی مشترک نمیپذیرم وهمه چیز باید در انتخاب حل شود.در قسمت خواستگاری وشناخت ومعیارهای ازدواج این تالار مقالاتی هست برای شفاف شدن ونتیجه مناسبتر.مطالعه آنها سودمنده

احتمالا یکی دوسال آینده حتی اگر ازدواج هم نکنی طرز فکر ونگرش الان را نخواهی داشت.در مورد دوستیابی و انتظاری که از نتیجه آن داری میتوانی تایپیکهای همین تالار مثل دلایل عینی برای منع روابط دختر وپسر رامشاهده کنی برای انواع واقسام تقکرات وسنین وافراد مختلف وشرایط مختلف تجاربی اتفاق افتاده که درآن تایپیک هست شاید این شما را از تجربه عاطفی که به آن اشاره کردید بی نیاز کند.(برای بررسی ازدواج مشود. هم تایپکیهای قدیمی در این تالار هست که احتمالا میتوانی بهره های فکری مورد نیازت را از مطالعه آنها ببری

.....البته دوستان جوابهای مفصل ودقیقی از زوایای گوناگون به شما دادند ...این پست من فقط یک جمع بندی کلی بود


موفق باشید