به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 7 از 18 نخستنخست 1234567891011121314151617 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 177
  1. #61
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    مینا اصلا در مقابلش نایست!
    باهاش همدلی کن؛ همراهی کن و خوشحال باش!
    نیازی نیست که متوجهش کنی که شما مشغله داری؟! همسرت اون قدر فهمیده ست که خودش درک میکنه که شما سر کار میری؛ درست میخواد شروع بشه و خیلی از کارهای خونه به دوشته!
    اون مردی نیست که بی مهابا به آب بزنه! بهش اطمینان کن و قبل از اون به خودت اطمینان داشته باش!
    وقتی این کارها رو داره انجام میده؛ حتما براشون برنامه ریزی کرده!
    بعدشم کی گفته که بچه میخواد مزاحم درس خوندنت بشه؛ خیلی از دوستام توی همین دوران تحصیلشون باردار شدن و بعد هم یکی دو ترم مرخصی گرفتند و الان هم دارن، با خوبی و خوشی زندگی میکنن!
    مینا! یه لحظه به این دو تا حالت فکر کن؛
    1. شما سر کارت رو بری! دانشگاه هم بری و بیای! کارهای خونه رو هم به نحو احسنت انجام بدی؛ اما در کنار اینها بدخلقی ها و بدقلقی های همسرت رو بخوای داشته باشی! بهانه گیرهاش رو داشته باشی! اون هر روز عصبانی تر از قبله که چرا نمی تونه پدر بشه؛ چرا نمی تونه زنی رو که با همه ی وجود دوسش داره برای خودش بکنه! (چون وجود بچه میتونه یه طناب محکم بین زن و شوهر باشه؛ البته زن و شوهری که مشکلات حاد ندارند!)
    2. مینا شاید برای چند وقت مجبور بشه که سر کار نره؛ مینا شاید نتونه یکسره و همه ی ترم ها رو پشت سر هم برای دکترا بخونه! چرا! چون اون با آرامش و اطمینان خاطر داره مادر میشه و میخواد یه زندگی شیرین رو تجربه بکنه! مینا بارداره! بنابراین همسرش تا اون جایی که میتونه توی کارهای خونه؛ توی درساش بهش کمک میکنه؛ یه نور امید توی زندگیشون تابیده شده؛ همسرش مثل پروانه مراقبش هست که مشکلی برای مینا و بچه اش به وجود نیاد، و مینا هر روز خوشحال تر از قبله!
    کدوم رو واقعا دوست داری و بهت کمک میکنه از لحاظ آرامش در زندگی؟
    -----------------------------------------------------------------
    مینا جان! اگه واقعا فکر میکنی اینها مشکلاتت برای بچه دار شدنه؛ من میگم همش بهانه ست! اما اگه مشکل از جای دیگه ست خیلی راحت برامون بیان کن!
    من احساس می کنم اگه به عمق وجودت نگاه کنی؛ مشکل از جای دیگه ای باشه؟!

  2. 2 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 27 شهریور 90)

  3. #62
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 12 دی 90 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1389-10-20
    نوشته ها
    57
    امتیاز
    1,657
    سطح
    23
    Points: 1,657, Level: 23
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    84

    تشکرشده 88 در 44 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    مينا جان به نظر من الان كه دانشجو شدي خيلي سخته بخاي به بچه دار شدن فكر كني تو درمان وتغيير راتازه شروع كردي بذار يك سالي بگذره هم درمانت كامل ميشه وهم تواين مدت سبك سنگين ميكني ببين ميتونيد جفتتون اين مسئوليت بزرگ را بپذيريد آمادگي وشرايطشو داريد بعد تصميم بگيريد تو اين مساله نبايد عجولانه تصميم گرفت

  4. 3 کاربر از پست مفید دل انگيز تشکرکرده اند .

    دل انگيز (یکشنبه 27 شهریور 90)

  5. #63
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    دوستان نمي دونم چرا دارين مينا را به بچه دار شدن تشويق مي كنيد. يه كم فكر كنيد و شرايط مينا را در نظر بگيريد. مينا تازه تغيير را شروع كرده.

    بياين اين تفكر سنتي بچه دار شدن را كنار بگذاريم و منطقي به مساله مينا نگاه كنيم.

  6. 4 کاربر از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده اند .

    ليلا موفق (یکشنبه 27 شهریور 90)

  7. #64
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    ببينين كسي كه قراره بچه دار بشه بايد به هر لحاظ كامل و آروم باشه هم خودش و هم زندگيش در غير اينصورت اون بچه معصوم مي شه عامل تشطط بيشتر.

    بچه زندگي آروم را آروم تر مي كنه ولي زندگي نا آرام را به طوفان تبديل مي كنه.

    يه كم فكر كنيد چرا مثل مادربزرگ ها مشاوره ميديد به كسي كه تا ديروز حرف از جدايي مي زد.

  8. 2 کاربر از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده اند .

    ليلا موفق (یکشنبه 27 شهریور 90)

  9. #65
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    142
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    1.بچه ها ببینید اول اینکه همسر مینا از وجود قرصهایی که میخوره؛ آگاه! بنابراین این چرخه ی بچه دار شدن ایشون مطمئنا یه چند وقتی طول خواهد کشید.
    2. مقاومت های ظاهری و سخت گیریهای مینا در مقابل همسرشون در این لحظه ی زمانی؛ احتمال آوردن تنش و بحث رو به زندگی ایشون و احتمالا رفتارهای بدی از طرف همسر ایشون منجر خواهد شد؛ بنابراین همراهی ها و همدلی های مینا؛ احتمال تغییرات بیشتری رو میده! مخالفت های آنی؛ بدترین اتفاقات رو دامن میزنه!
    3. قرار نیست وقتی ما به مینا میگیم؛ همدلی کن، یعنی اینکه همین امروز دست به کار شو و بچه دار شو؛ قراره مینا به همسرش نزدیک بشه و از عمق وجود ایشون و احساسات ایشون نسبت به خودشون و زندگیشون آگاه بشه!
    4. مینا قراره آرامش پیدا کنه و این آرامش اصلا به معنی این نیست که ما وقتی مسئولیتی به دوش نداریم؛ آرامش داریم! آرامش روانی مینا تامین خواهد شد؛ اگر بخواد، که خوشحالم که می خواد!
    4. توجه کنید که در طی همین چند روزی که مینا تغییر کرده و آروم تر شده؛ رفتارهای همسر ایشون هم بسیار خوب تغییر کرده و این نشون میده که نیمی از آرامش زندگی مینا ؛دست خودشه، بنابراین مینا باید کشف کنه چه چیزهایی آرامش زندگی خودش و همسرش رو تضمین میکنه!
    5. من فکر میکنم مشکل مینا؛ اصلا مسئولیت هایی نیست که میخواد به گردن بگیره؛ مشکل مینا، از اعتماد کامل نداشتن نسبت به زندگیشه که با پست قبلیم میخواستم خود مینا بگه که همه ی اونها، بهانه ست و مشکل از ترسهایی هست که مینا نسبت به آینده ی زندگیش و دوست داشتن همسرش و اعتماد نسبت به این زندگیه!

  10. 2 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 27 شهریور 90)

  11. #66
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    من با حرف های لیلا موفق موافقم.

    الان وقت خوبی برای بچه دار شدن نیست. بهتره شما الان روی تغییر خودت زوم کنی. همین. اما نری به شوهرت بگی، من الان بچه نمی خوام. چون اون فکر میکنه که نفر دوم زندگیه و این تویی که حق داری تصمیم بگیری. این که یه کتاب هم گرفته، به این معنی نیست که می خواد فردا بچه دار شین. حالا تا تصمیم بگیرین و اقدام کنین و ... یه سال طول میکشه. نمی خواد دوباره استرس بگیری و غصه بخوری.

    شما توی همون برنامه ی دوساله ای که من برات ریختم، بچه دارشدن را هم اضافه کن. اما کی؟ آخر زمستان 90، یعنی پس از فصل دوم تغییر . اون موقع می تونی اقدام کنی. چون اگر خوب پیش بری، تونستی زندگی ات را آروم کنی و بچه ات اول زمستان سال 91 به دنیا میاد. یعنی دقیقا توی فصل ششم برنامه ی تغییر تو. خب قرارمون این بود که توی فصل ششم همه چیز گل و بلبل شده باشه. پس بچه هم توی یه محیط خوب زندگی خواهد کرد.

    در مورد این که میگی بچه جلو درس و کار را میگیره، خب درسته، اما تو که نمی تونی همه را با هم داشته باشی. بچه را هم که نمی تونی تا 35 سالگی نداشته باشی. به نظر من بهترین کار اینه که شما کم کم کارت را رها کنی و فقط به درس و کار خونه و تغییر خودت برسی. شوهرت حقوق داره و می تونه زندگی را بچرخونه. راه دوم اینه که می تونی کار و درس را داشته باشی. اما کار خونه را به خدمتکار بسپاری و یه نفر را استخدام کنی تا بهت تو کار خونه و بچه داری کمک کنه.

    اما با همه ی اینها، شما تا پایان امسال نباید اقدامی واسه بچه بکنی تا زندگی ات کمی آروم بشه. نمی خواد به شوهرت هم بگی نمی خوام. بگو باشه، اما چند ماه به من وقت بده تا من از لحاظ روحی آروم بشم و آماده.

    در مورد تعطیلات آخر هفته هم من همش دعا میکنم تا شوهرت بگه برین خونه مادرش تا ببینم چند مرده حلاجی و تونستی چقدر تغییر کن. البته تو این چند روز من فیدبک های خیلی خوبی از شما دیدم و مطمئنم که میری و برمیگردی و دلخوری ها را روی سر شوهرت خالی نمیکنی.

  12. 5 کاربر از پست مفید tesoke تشکرکرده اند .

    tesoke (یکشنبه 27 شهریور 90)

  13. #67
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    didgefed میشه پست نزنی لطفا.

    دل عزیز:
    من احساس می کنم اگه به عمق وجودت نگاه کنی؛ مشکل از جای دیگه ای باشه؟!
    کاملا حق با شماس. یک ترس و اضطراب عمیق مهمترین دلیلم هست واینا بهانه های بعدین.

    سعی میکنم حواسشو پرت کنم و بیشتر رو حل مشکلاتمون و اخلاقای بدمون تمرکز کنم.
    و بعدا راجع به این مساله فکر کنم.
    دوست دارم بی خیال بودنو به منم یاد بدین خانوم دل.
    شاید باورتون نشه اما اون مثالی که شما زدین(شام درست کرده بودین اما .....) خیلی رو من تاثیر داشت واقعا ازتون ممنونم
    [align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
    و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...
    [/align]

  14. کاربر روبرو از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده است .

    آفتاب همدرد (یکشنبه 27 شهریور 90)

  15. #68
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    نقل قول نوشته اصلی توسط del
    1.
    4. مینا قراره آرامش پیدا کنه و این آرامش اصلا به معنی این نیست که ما وقتی مسئولیتی به دوش نداریم؛ آرامش داریم! آرامش روانی مینا تامین خواهد شد؛ اگر بخواد، که خوشحالم که می خواد!
    اين حرف شما را قبول دارم آدم وقتي مسئوليتي نداره و آرومه. اين آرامش به معني آرامش نيست بلكه به معني بودن در يك منطقه امن هست.
    ولي خانم عزيز بچه دار شدن (به عنوان يك مسئوليت) براي كسي كه تا هفته پيش از جدايي حرف مي زد و آرامش اش در حد صفر بود يعني يك شوك الكتريكي وحشتناك كه نه تنها بهترش نمي كنه بلكه نابودش مي كنه.

  16. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (دوشنبه 28 شهریور 90)

  17. #69
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    سلام،
    بنویسید چه کردید... کلاس رو ثبت نام کردید؟
    در ارتباط با بچه دار شدن، در مقابل همسرتون موضع گیری نکنید. استقبال کنید و لبخند بزنید... نگذارید هیجانات شما، مسائل شما رو تحت تاثیر خودش قرار بده... جرات مندانه با مسائل برخورد کنید!
    بگید خیلی خوبه بچه دار می شیم...
    شما فعلا تا چند ماه آینده فرصت دارید که آرامش رو تجربه کنید
    البته باید یاد بگیرید که با مسائل چگونه برخورد کنید
    نمی دونم تا چه اندازه توصیه های قبلی در همین تاپیک و تاپیک قبلی رو خوندید... اما یه سری بهشون بزنید... نگاهی بندازید...

  18. 6 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (یکشنبه 27 شهریور 90)

  19. #70
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 [ 09:40]
    تاریخ عضویت
    1389-7-21
    نوشته ها
    715
    امتیاز
    7,206
    سطح
    56
    Points: 7,206, Level: 56
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 144
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,662

    تشکرشده 1,673 در 522 پست

    Rep Power
    85
    Array

    RE: تغییر خانم میناچ بر اساس یک برنامه ی مشخص

    بنویسید چه کردید... کلاس رو ثبت نام کردید؟ بله اما از دوم مهر شروع میشه.
    در ارتباط با بچه دار شدن، در مقابل همسرتون موضع گیری نکنید. استقبال کنید و لبخند بزنید... نگذارید هیجانات شما، مسائل شما رو تحت تاثیر خودش قرار بده... جرات مندانه با مسائل برخورد کنید!
    فکر کنم همین طوری برخورد کردم.بهش گفتم منم دوست دارم اما نه الان باید هردوتامون آمادگیشو داشته باشیم. و دوست دارم که شما هم شرایط منودرک کنی و......نهایتا به بحث و دعوا نکشید و تقریبا منطقی بود.

    البته باید یاد بگیرید که با مسائل چگونه برخورد کنید
    واقعا همین طوره.نمیدونم چرا تو زندگی ما هر روز یه مساله تازه پیش میاد که طرز برخوردشو یاد ندارم.؟؟!!مثلا دیشب فهمیدم که بازم بهم دروغ گفته.تو یه قولنامه ای اومد بهم گفت با اینکه تو باید نصف چکها رو میدادی اما من بهت اعتماد کردم و به نام هردومون زدم.من خیلی خوشحال شدم و حسابی ازش تشکر کردم اما حالا بعد از سه ماه فهمیدم که بهم دروغ گفته،حالا درسته که زمان سند زدن میخواسته این کارو انجام بده و میده، و اصلا واسه من قولنامه هیچ اهمیتی نداره، اما این دروغش(و دروغهای قبلیش) و منتهایی که واسه این حرف دروغش سرم گذاشته بود خیلی دلمو شکست.
    خیلی محترمانه و با آرامش ازش دلیلشو پرسیدم انکار کرد اما نه قولنامه رو بهم نشون داد و نه احساس پشیمونی از کارش کرد.اصلا برداشت من واسش یه ذره هم مهم نبود فقط گفت این طوری نیست و تموم !
    منم کشش ندادم اما خیلی دلم ازش گرفته خییییییییلی. نمیدونم باید چی کار کنم که بفهمه حالم از دروغ به هم میخوره.زشتی کارشو ببینه و..........
    میشه بهم بگین؟

    نمی دونم تا چه اندازه توصیه های قبلی در همین تاپیک و تاپیک قبلی رو خوندید... اما یه سری بهشون بزنید
    باشه حتما دوباره میخونمشون.چشم
    [align=center]خدايا آن گونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از زنده بودنم
    و آن گونه بميران كه كسي به وجد نيايد از نبودنم...
    [/align]

  20. 3 کاربر از پست مفید آفتاب همدرد تشکرکرده اند .

    آفتاب همدرد (دوشنبه 28 شهریور 90)


 
صفحه 7 از 18 نخستنخست 1234567891011121314151617 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 98
    آخرين نوشته: شنبه 05 مهر 93, 01:51
  2. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: پنجشنبه 11 اردیبهشت 93, 09:49
  3. میخوام تغییرکنم...
    توسط tamanna139269 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 44
    آخرين نوشته: شنبه 29 تیر 92, 22:43
  4. آیا تنها راه نجات زندگی ام تغییر خودم است؟ این تغییر یعنی چی؟
    توسط خاموش در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: چهارشنبه 24 فروردین 90, 12:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:04 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.