امید زندگی،نوشته اصلی توسط omid- zendegi
قانون جذب که میگن همینه.
از دیروز به این فکر می کردم که کاشک کسی که سمت دیگه ی قضیه رو تجربه کرده بیاد و از زاویه ای که من هیچ وقت نمیتونم به این قضیه نگاه کنم، نگاه کنه و حرف بزنه و امروز یاد شما افتادم و شما هم اومدین. ممنون.
انتظار نداشته باش همسرت توی این قضیه مثل دوست باهات برخورد کنه. میگن هواپیما رو میشه بدون چرخ جلو فرود آورد. توی کتاب ها هم روشش نوشته شده. مثلا میگن اول چرخ عقب میاد روی زمین بعد این دکمه رو میزنین بعد اونیکی رو میزنین و آخرش این دسته رو میکشین و تموم. ولی توی واقعیت هم به همین راحتیه؟ توی واقعیت طرف سکته میکنه و به هیچ کدوم از این مراحل نمیرسه.
تاپیکت رو خوندم و به نظرم همسرت خیلی خیلی دوستت داره و دوستت هستش.
برام خیلی عجیبه که بدون هیچ کمبودی این قضیه اتفاق بیافته. پس چرا اتفاق میافته؟ منظورم از کمبود، کمبودهای اساسی هستش نه چیزهایی که توی همه ی زندگی ها هست.
لطفا از دیدگاه یه زن بهم بگو دقیقا چی میشه که این اتفاق میافته. تا حالا شده دوباره به اون فرد فکر کنی؟ ممکنه چی پیش بیاد که دوباره بری به اون سمت؟
من هیچ محدودیتی روی همسرم بعد از این قضیه اعمال نکردم و آزادی های قبلیش رو کامل داره. اشتباه نیست این کار؟ بی اهمیت نمیشه توی ذهنش؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)