سلام دوستای خوبم
ممنون دارم سعی میکنم زندگی مو حفظ کنم ولی شوهرم میگه دیگه نمیخوامت حتماطلاقت میدم
تواین وضعیت چیکارکنم؟
خواهشمندم کمکم کنیدو واسم دعاکنیدنمیخوام زندگیم خراب شه بخاطریه دخترازخدابی خبر
التماس دعا
یاعلی
تشکرشده 21 در 16 پست
سلام دوستای خوبم
ممنون دارم سعی میکنم زندگی مو حفظ کنم ولی شوهرم میگه دیگه نمیخوامت حتماطلاقت میدم
تواین وضعیت چیکارکنم؟
خواهشمندم کمکم کنیدو واسم دعاکنیدنمیخوام زندگیم خراب شه بخاطریه دخترازخدابی خبر
التماس دعا
یاعلی
تشکرشده 40 در 15 پست
سلام خانومی
راستش منم با خانواده همسرم زندگی می کنم که خیلی هم مقید و مذهبی هستن تا حدی که یه موسیقی آرام هم نمی تونم بزارم و گوش بدم. اما بهت بگم که توی این شرایط هم می تونی به همسرت ثابت کنی که دوستش داری و برات مهمه که از دستش ندی. به هیچ وجه بی تفاوت نباش. مردا به روابط زناشویی خیلی اهمیت می دن سعی کن آنقدر جذاب باشی که نتونه رهات کنه (منظورم تو اتاق خوابه). یادت باشه حرف های محبت آمیز بهش بزنی بخصوص توی جمع طوری که همه بفهمن که چقدر دوستش داری. وقتی صداش می کنی حتی توی جمع بدون خجالت از کلماتی مثل عزیزم و فدات شم و قربونت برم و حتی محت آمیزتر از اینها استفاده کن. براش غذاهای مورد علاقشو تهیه کن. بهترین و جذابترین لباسها رو بپوش مخصوصا جذابترین لباسهای خواب. وقتی می ره سر کار تا دم در بدرقه اش کن. بهش بگو دلت واسش تنگ میشه. تا شب که بر میگرده حداقل 3 بار بهش تلفن کن و فقط حالشو بپرس اگه گفت زیاد زنگ می زنی بگو آخه دلم تنگ شده بود. شبها وقتی از سر کار برمیگرده به استقبالش برو و خوشحالی بیش از حدی از خودت نشون بده. حداقل یه هفته این کارها رو ادامه بده بعد که عکس العملش رو دیدی مطمئنم خوشحال میشی. چون اون هم کم کم بهت وابسته میشه. بعد از حدود یک ماه تصمیم بگیر آهسته آهسته راجع به ناراحتیت از این قضیه باهاش صحبت کنی. اما این کار رو فقط تو اتاق خواب و توی تنهایی بهش بگو. با آرامش و بدون گریه. بهش بگو که نمی خوای از دستش بدی. بهش بگو به خاطرش حاضری بجنگی. فقط سعی کن خیلی باهاش صمیمی بشی. خیلی فعال باش بخصوص از نظر جنسی.
مطمئنم که موفق میشی عزیزم
قبلا تجربه شده و جواب داده
فقط زود باش وگرنه دیر میشه ها
diba25 (جمعه 29 دی 91)
تشکرشده 21 در 16 پست
سلام دوستای عزیزم
نمیدونین بااین حرفاتون چقدربهم روحیه دادین.شماهاخیلی خوبین حس میکنم مثل خانوادمیم
وازاینکه تنهام نگذاشتین بی نهایت سپاسگذارم
چشم هرچی میگین ومیرم عمل کنم ایشالابادعای تک تک شماعزیزان همه چیزدرست بشه
منم برای خوشبختی شمادعامیکنم اگه خداقبول بکنه
یه مشکل دیگه : یه بارشوهرم باهام خوب صحبت میکنه ودلداریم میده ویه باردیگه میگه ازت بدم میادومیگه نزدیک من نیا.چی صلاح میدونین. چی بگم بهش؟
راستی دیگه نمیادجلوی روم ازدختره تعریف کنه وبهش اس بده.چون هرچی گفتین وعمل کردم
وهنوزقصدندارم به خانوادم اطلاع بدم فقط ناراحت نشید
انتقادازخودم:تقریبا خجالتی ام ونمیتونم توجمع باشوهرم خوب صحبت کنم
التماس دعا
یاعلی
mehdymo (یکشنبه 01 بهمن 91)
تشکرشده 40 در 15 پست
بازم سلام
چه خوب که بعضی وقتا شوهرت باهات خوب صحبت می کنه و دلداریت میده این دقیقا همون وقتیه که باید بیشترین محبتی که می تونی بهش بکنی.
سعی کن دیگه خجالتی نباشی. اصلا زنی که ازدواج می کنه باید پیش همسرش بی حیا باشه وگرنه نمی تونه دلشو بدست بیاره. توی جمع لازم نیس که بغلش کنی که فقط محبتت رو بهش نشون بده اصلا سخت نیست. فقط یکی دوبار این کارو بکنی بعدش برات راحت میشه. اصلا با همسرت رسمی نباش حتی پیش دیگران ولی در عین حال احترامشو حفظ کن.
خوشحال می شم که مشکلت برطرف بشه.
ما هم محتاجیم به دعا
موفق باشی
یاعلی
diba25 (یکشنبه 01 بهمن 91)
تشکرشده 239 در 79 پست
سلام ozv90 گرامی
تو همه زمنیه ها دوستان راهنماییتون کردن
من فقط یه چیزی بگم
تو صحبتهاتون گفتید تصمیمش قطعیه
اگه قطعیه پس چرا طلاقتون نمیده؟ با توجه به اینکه شما هم هیچ واکنشی نشون نداده بودین. و همش به تعویق میندازه، مثلا میگه سال دیگه
به نظر من میخواد شمارو فعلا داشته باشه تا از طرف اون دختر مطمئن بشه و جای پاش محکم بشه بعد شمارو طلاق بده و با خیال راحت بره سراغ یکی دیگه
البته بازم نمیدونم، فقط نظرم بود ولی اگه درست باشه نباید اجازه بدید اینطوری ازتون سواستفاده بشه و باهاتون بازی کنه
تشکرشده 21 در 16 پست
سلام عزیزم
نمیدونم شایدحرف شمادرست باشه زنده دل
ولی ازدیروزکه متوجه شدجلوی دوستم وگرفتم وگفتن دیگه باماکارنداشته باش.اخلاش باهام خیلی بهترشد
ودیگه ازاون دختره که میخادباهاش ازدواج کنه حرف نمیزنه
منم یه کم دیگه صبرمیکنم خداروچه دیدی شاید درست شدواگرهم درست نشدفوقش میرم وتا اخرعمرخانه ی بابام میمونم
ازنظرتون ممنونم
ازهمه ی دوستام خاهشمندم تنهام نذارن واگه روشی دارن که بشه شوهرم وبه زندگی برگردونم کمکم کنن
التماس دعا
mehdymo (جمعه 29 دی 91)
تشکرشده 891 در 308 پست
نوشته اصلی توسط negar2020
mehran21 (یکشنبه 01 بهمن 91)
تشکرشده 21 در 16 پست
سلام وخسته نباشیدخدمت محترم مدیرهمدردی
ببخشیدمن امشب متوجه شدم شما بخاطریکی ازعضوهاکه به من اهانت کرده بودمعذرت خاهی کردید
خاهش میکنم وازهمدردی تون بی نهایت سپاسگذارم.وخوشحال میشم اگه منوراهنماییم کنید
شماهم موفق وپیروزباشید
یاعلی
mehdymo (یکشنبه 01 بهمن 91)
تشکرشده 66 در 29 پست
حرفای نگار خیلی خوب بود
حتما انجام بده و کوتاه نیا
حرفاش عین حرفای زن عمومه. اون هم همیشه میگه یه زن خیلی کارا میتونه انجام بده
عین اتفاقی که واست افتاده واسه یکی از اقوام افتاده، خانومه خیلی زندگی رو شل گرفته بود و دنبال تفریح خودش بود اصلا هم به نیاز های شوهرش توجه ای نداشت
پسره هم اول هی گفت میرم یه زن دیگه میگیرم و بالاخره رفت دنبال دختری که کمبودهایی که زنش واسش گذاشت رو جبران کنه. خانومش زود کم اورد و جدا شد
زن عموم همیشه بهش میگفت اگه شوهرت شب نیومد پیشت تو به زور برو پیشش، روزا برو محل کارش بگو دلم تنگ شده. وقتی حمام هست برو تو حمام ... فقط کم نیار و محکم بچسب به شوهرت نذار ازت بگیرنش
ckafgir (یکشنبه 01 بهمن 91)
تشکرشده 36,015 در 7,406 پست
ozv90 گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
عزیز جان
نیاز داری روی اعتماد به نفس و خجالتی بودنت کار کنی . رفتار جرأتمندانه را در پیش بگیر . با محبت با همسرت حرف بزن و ازش بخواه که انتظاراتش ازت رو بهت بگه شما هم بگو . جدی باش و بگو اجازه نمیدم کسی زندگی ما را به هم بزنه . نمیذارم کسی تو را از من بگیره . تو همسر خوب من هستی . حیف تو نیست یه دختر به راحتی بیاد توی زندگیت و فریبت بده .
سعی کن قوی باشی . هرچه بیشتر ضعف و انفعال و کم رویی نشون بدهی مطمئناً همسرت را بیشتر از خودت دور می کنی .
با اشاره ات به کم رویی ، احتمال می دهم در روابط جنسی هم منفعل هستی و زیاد گرم و پر شور رفتار نمی کنی . اگر اینطوره حتماض تجدید نظر کن .
مطالعه در مورد مهارتهای ارتباطی بین همسران راداشته باش و به اگاهی های بدست آمده عمل کن .
موفق باشی
.
فرشته مهربان (یکشنبه 01 بهمن 91)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)