به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 , از مجموع 63
  1. #41
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همه چیزش خیلی خوب بوده تا الان اما خیییییییییلی بی سواده
    تو اس دادناش خیلی غلط املایی داره ...
    به نظر شما این چیز مهمی هست؟؟؟تو زندگی تاثیر داره؟؟؟
    خیلی نگران شدم

    خخخخ فرهنگ جان نبابا لوس کردن کجا بود مگه مریض آخه بعدشم بهش نمیاد از اینا باشه که خودش رو لوس کنه انگار واقعا بلد نیست
    خییلی غلط داره
    ویرایش توسط M.S.H : دوشنبه 20 بهمن 93 در ساعت 16:44

  2. #42
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونم با حرفام متوجه حس درونم میشید یانه .. اما حس های خوبی تو درونم نیست ... ایشون پسر خیلی خوب و مهربونیه مشکل از من مشکل از طرز فکر منه از خودم بدم اومده دخترخالم سرزنشم میکنه که بی لیاقتی حالیت نمیشه که ادنای دور و اطرافت چطورین ... حوصلم از خودم سر رفته ... چرا مائده منطقی انقدر سطحی شده ؟؟؟؟ بخدا من اینطوری نبودم ... چرا فکر میکنم باید یه ادم همه چی تموم بیاد سراغم؟؟؟دختر خالم میگه داشتیم میرفتیم همه نگاه هیکلش میکردن از بس خوبه میگن ادم خوبیه خودم متوجه شدم خیلی مهربون .. اصلا بی ادب و بی حیا نیست .. تو جمع همیشه سرش پایین ...پاک اما من لعنتی حالیم نیست ... فکر میکنم ادمای پرو و سر و زبون دار خوبن ... اه .... اگه اینطوری بخوام پیش برم مطمئنم که اصلا نمیتونم از زندگیم راضی باشم ...

  3. #43
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    مایده جونم درکت میکنم.

    منم در کل حتی وقتی فاز ازدواجم خیلییییی داغ بود پسرهای ببخشید پر رو میپسندیدم....اقا و اروم حوصلم سر میبد.فکر میکردن سایدم فکر میکنم وای طرف باید یه چی به قولا اسی باشه.یکی ازدلایلی که فعلا فکر ازدواج نمیکنم دیدگاه معیوبم در مرد ازواج.
    با استفاده از تاپیکم در مرد خاستگارم به این نتیجه رسیدم باید فعلا رو طرز فکرم کار کنم.
    تو هم نمیگم دور این خط بکش اما موازی با سایر اتفاق های در جریان پیش مشاور برو.

  4. 2 کاربر از پست مفید کیت کت تشکرکرده اند .

    M.S.H (شنبه 25 بهمن 93), فرهنگ 27 (شنبه 25 بهمن 93)

  5. #44
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 اردیبهشت 02 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1393-10-26
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    15,299
    سطح
    79
    Points: 15,299, Level: 79
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 91.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    526

    تشکرشده 1,129 در 328 پست

    Rep Power
    101
    Array
    مائده جان شرایطتو درک میکنم.

    من خودمم بارها با خواستگارهام دچار این تضادهای درونی با خودم شدم.پیش خودم گفتم با فلان خصوصیتش مشکل دارم ولی اطرافیانم سعی میکردن توجیهم کنن که نه این آدمه خوبیه و این تویی که داری اشتباه میکنی.الآن هم کاملا متوجه هستم که شما تو چه وضعیتی هستی.

    به نظرم بشین ببین خودت این آقارو با تمام خصوصیات مثبت و منفیش حتی با اون هیکل درشتش حتی با اون غلط های املاییش و ...میپسندی یا نه؟و اصلا هم نظرات دیگران روت تاثیر نداشته باشه.چون بعد از ازدواج و بعد از خوابیدنه اون تب و تابه اوایل ازدواج،شما می مونی و این آقا و دیگه اون اطرافیان کنارت نیستن که هی خوبی های همسرت رو بهت یاداوری کنن.

    من خودم خواستگاری داشتم که شرایطش خوب بود ولی اصلا با ظاهر این آقا نمی تونستم کنار بیام و به دلم ننشسته بود ولی اطرافیانم توجیهم میکردن که خیلی کیس خوبیه و من تحت تاثیر حرفاشون قرار گرفته بودم ولی بعدا که نشستم با خودم فکر کردم دیدم نمی تونم باهاش زیر یه سقف برم.


    شما هم الآن تحت تاثیر حرفای دوستاتو و دخترخاله و دخترعمه و...قرار نگیر ببین میتونی با این آقا بسازی با همه خوبیا و بدیهاش؟آیا میتونی تو یه جمع با افتخار به عنوان همسرت معرفیش کنی و هی با خودت نگی کاش فلان حرفو نزنه کاش فلان بود کاش بیسار بود...


    من در مورد خودم و دوستام هم دیدم خواستگاری که همش مارو دچار شک و دودلی میکنه همون بهتر جواب رد بدیم و قضیه رو بیخودی کشش ندیم و بذاریم طرف مقابل هم بره سراغ یه کیس دیگه که بتونه باهاش خوشبخت بشه.


    امیدوارم زودتر از این دودلی خلاص بشی و بهترین تصمیمو بگیری

  6. 3 کاربر از پست مفید آی تک تشکرکرده اند .

    M.S.H (شنبه 25 بهمن 93), فرهنگ 27 (شنبه 25 بهمن 93), بارن (شنبه 25 بهمن 93)

  7. #45
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اسفند 00 [ 13:12]
    تاریخ عضویت
    1393-5-18
    نوشته ها
    670
    امتیاز
    19,001
    سطح
    87
    Points: 19,001, Level: 87
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 349
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    1,250

    تشکرشده 1,509 در 535 پست

    Rep Power
    142
    Array
    مائده جون.

    خودت رو ناراحت نکن عزیزم.تمام این درگیریهایی که تو الان با خودت داری داره بهت کمک میکنه که پخته تر بشی.

    هر چند تو الانم نسبت به سنت پخته ای.اون دفعه که سنت رو گفتی تعجب کردم.تو خیلی کوچولویییی

    ولی خارج از شوخی،یه زمانی دقیقا من با همچین فکرهایی درگیر بودم.خواستگارهایی داشتم که آدمهای خیلی خوب و ساده ای بودن ولی سر و زبون دار نبودن.

    یه بار یه نفر حرف جالبی زد بهم.گفت چرا شما دخترها دوست دارین گولتون بزنن؟چرا از ساده بودن بدتون میاد؟

    بعد برام یه مورد پیش اومد که تا دلت بخواد پررو و سرزبون دار بود.راستش اولاش به نظرم جذاب میومد ولی بعد که پررویی رو از حد گذروند ازش متنفر شدم.

    مائده،تحمل مرد پررو و زبون باز خیلی خیلی سخته.

    شرم وحیا و سادگی مخصوصا در بلند مدت مردها رو خیلی جذاب تر می کنه.

  8. 3 کاربر از پست مفید آنیتا123 تشکرکرده اند .

    M.S.H (شنبه 25 بهمن 93), واحد (شنبه 25 بهمن 93), بارن (شنبه 25 بهمن 93)

  9. #46
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 22 آبان 94 [ 21:48]
    تاریخ عضویت
    1393-8-06
    نوشته ها
    606
    امتیاز
    14,528
    سطح
    78
    Points: 14,528, Level: 78
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 322
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    775

    تشکرشده 2,481 در 570 پست

    Rep Power
    166
    Array
    مایده جونم درکت میکنم.

    منم در کل حتی وقتی فاز ازدواجم خیلییییی داغ بود پسرهای ببخشید پر رو میپسندیدم....اقا و اروم حوصلم سر میبد.فکر میکردن سایدم فکر میکنم وای طرف باید یه چی به قولا اسی باشه.یکی ازدلایلی که فعلا فکر ازدواج نمیکنم دیدگاه معیوبم در مرد ازواج.
    با استفاده از تاپیکم در مرد خاستگارم به این نتیجه رسیدم باید فعلا رو طرز فکرم کار کنم.
    تو هم نمیگم دور این خط بکش اما موازی با سایر اتفاق های در جریان پیش مشاور برو.

    - - - Updated - - -

    ببخشید خیلی پر اشتباه تایپ کردم و نشو ویرایش کنم هر کار کردم.

  10. کاربر روبرو از پست مفید کیت کت تشکرکرده است .

    M.S.H (شنبه 25 بهمن 93)

  11. #47
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از همگیتون دوستای خوبم

    کیت کت جونم حتما به توصیه ات عمل میکنم و در اسرع وقت با ماور مشورت میکنم ممنون ازت

    ای تک جونم منم تاپیکت رو خوندم یه پست گذاشته بودی واقعا عالی بود تمام حرفات عین واقعیت بود که واسه خودم پیش اومده بود .... نمیدونم حس بدیه ... خودم ازدواج سنتی رو بیشتر میپسندم با اینکه افکارم اصلا نزدیک به سنت ها نیست ... بخوام بنویسم خیلی خوبه ... با ظاهرش مشکلی ندارم ... اخلاقش از من خیلی بهتره آخه من یکم غر غروام و پر توقع ... اون خیلی حر و مرز خودش رو حفظ میکنه یه جورایی برعکس بعضی پسرای شیک و مجلسی که ظاهرشون جذاب و گیراست اما تو بطن قضیه که میری میبینی همچین آش دهن سوزی نیستن ...
    تولد برادرش یعنی شوهر دوستم که بود همه جمع شده بودیم خونه اونا ... رفتارش با بقیه خوبه حالا من فقط همون چند ساعت که خونشون بودم دیدم ... وگرنه کامل نمیشناسم ...
    اگه با این طرز فکر بخوام پیش برم شاید تجرد همیشگی نصیبم بشه ...
    ممنون ازت

    آنیتا جونم البته همچین کوچولوام نیستمدرمقابل علم و درک شما خییییییییلی کوچوالوام عزیزم
    واقعا ماها اینطوری هستیم حالا نمیتونم این یه دورست که این طرز فکر رو به همراه داره یا نه ...
    من همیشه تو ذهنم این بود که یه مرد خوشگل و جذاب و خوش سر و زبون و خییییییییییییلی فهمیده و خوش اخلاق و ...نصیبم بشه اما وقتی بیشتر دقت نکردم دیدم این همه خواستکار که داشتم هیچ کدوم کامل نبودن و هر کردوم یه ایرادی داشتن که نمیشد ...

    یه چیزی میگم باورتون نمیشه اما تاپیک اولیم که بود اون آقای اهل سنت ... تمام معیارهامو داشت بزرگترین مشکلش تفاوت مذهب و فرهنگ بود که مطمئن بودم 2سال دیگه زیر یه سقف خودش رو نشون میده ...

    اما چه میشه کرد؟؟آیا باید ریسک کرد و طرز فکرو عوض کرد ؟؟؟
    یا که نه اصلا به خواستگار فکر نکنم

    راستی مورد خالم هیچ تغییری نکرده و اون طبق معمول بیشتر روزای هفته رو خونه ماست ...
    و همینطور مشکلاتم تو محل کار خورد کردن شخصیت توسط همکارام ... غروری دیگه برام باقی نمونه صبح ها با تنفر پشت میزم میشینم ... استعفا هم که دادم قبول نکردن ....

  12. #48
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 19 تیر 96 [ 08:10]
    تاریخ عضویت
    1393-6-06
    نوشته ها
    199
    امتیاز
    5,221
    سطح
    46
    Points: 5,221, Level: 46
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 129
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    149

    تشکرشده 449 در 170 پست

    Rep Power
    49
    Array
    وای خدای من.چه چیزایی میشنوم و چه چیزایی یاد میگیرم.واقعن یکی از سوالاتی که چندین ساله ذهن منو مشغول و مغشوش کرده بود بهش تو این تاپیک پاسخ داده شد.میشه خانوم های بیشتری نظر بدن در مورد مرد سر زبون دار و مرد آروم؟
    همیشه میگفتم خدایا این زن به این زیبایی و آرومی و خانومی چطور زن این مرد شده که هیچ نقطه اشتراکی ندارن و مرده فقط زبون بازه و حتی از این زبون بازی خود خانومه هم آسیب دیده (البته این حرفم عمومیت نداره ولی زیاد دیدم).

    خانوم مائده هنوزم مشغول خود قانع کردن هستین؟هم کفو نیستین خواهر من نیستین.
    اگه واقعا می خواهید هنوزم ادامه بدید سعی کنید روی تفاوت سلایق و اشتراک علایق بیشتر کاوش کنید.من اکثر زوج هایی رو دیدم که تفاوت تحصیلات داشتن مشکلاتشون بیشتر تو علایق و تفریحات این چیزا بود.(البته باز هم این حرف من عمومیت نداره و توهین نمیکنم)مثال میزنم:یکی از دوستان من دیپلم و خانومش لیسانس.این خانوم عاشق فیلم و فیلو دیدن و تحلیل هست.ولی آقاشون علنن میگن بابا خانوم ما بیکاره.اینا نون و آب نمیشه.حالا یه موقعی آقا موضع بیتفاوتی میگیره خوب باز بهتره تا اینکه شمارو بکوبه

  13. 4 کاربر از پست مفید Mr DaNi تشکرکرده اند .

    M.S.H (شنبه 25 بهمن 93), فرهنگ 27 (سه شنبه 05 اسفند 93), محیا ناز (یکشنبه 26 بهمن 93), بارن (شنبه 25 بهمن 93)

  14. #49
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درگیر شدم اساسی خواستگار قبلیم اس داده یا من بهت میرسم یا نمیزارم هیچکس بهت برسه با کلی پی ام های دیگه... وااا نوشته سه شنبه ساعت 6 میبینمت!!!!!!!!!!!!!!!!
    حالا امشب مادر و عروس این آقا دارن میان خونمون
    دیگه خسته شدم هیچ وقت نشده یه هفته زندگیم اروم و بی دردسر باشه
    چیکار کنم ؟؟؟

  15. کاربر روبرو از پست مفید M.S.H تشکرکرده است .

    بارن (دوشنبه 27 بهمن 93)

  16. #50
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 اردیبهشت 94 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1393-11-04
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    1,463
    سطح
    21
    Points: 1,463, Level: 21
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 37
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 103 در 45 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ما دیشب خونه خواستگارم دعوت شده بودیم برای آشنایی من و مامانم مادر بزرگ و پدر بزرگ 2 تا از داییام و دختر خالم رفتیم همه چیز خوب و مجلس دست پدر بزرگم بود و خوب داشت همه چیز پیش میرفت طبق معمول مامانم با یه جمله همه یزو خراب کرد خود داماد و برادر بزرگش خیلی بهشون بر خورد و برادرشون رفتن توی اتاق نشستن اونا هم خیلی بهشون بر خورد دایی های خودمم ناراحت شدن ...
    اونا پشیمون شدن گفتن با مامانی که این دختر داره ما حالا حالاها داستان داریم
    گفته بودن دخترش خیلی خانومه اصلا رفتاراش به مامانش نبرده ...
    نمیدونم واقعا با مامانم چیکار کنم .... دیگه بریدم نه میتونم باهاش زندگی کنم نه میزاره که من ازدواج کنم ...

  17. کاربر روبرو از پست مفید M.S.H تشکرکرده است .

    بارن (یکشنبه 03 اسفند 93)


 
صفحه 5 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. چه جوری بفهمم خواستگارم دوستم داره؟
    توسط angel69 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 30 بهمن 95, 19:33
  3. دوستم تمرکزمو بر خواستگاری بهم زده
    توسط عشق آفرین در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 28 آذر 93, 19:05
  4. خستم.دوستم باهام قهره.چی کار کنم؟
    توسط mammadss در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 01 شهریور 92, 15:16
  5. وابستگی دوستم به من (احساس گناه من)
    توسط ali99 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: شنبه 08 مهر 91, 20:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.