دختر مهربون،یه هفته بعد قرار عقدو می ذارن،اونم ممکنه 2 سه ماه بعد باشه.
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
دختر مهربون،یه هفته بعد قرار عقدو می ذارن،اونم ممکنه 2 سه ماه بعد باشه.
فرهنگ 27 (یکشنبه 26 دی 89)
تشکرشده 46 در 8 پست
خيلي جالب بود هنوز دارم از طرز نوشتنت ميخندم :D كاشكي همه مشكلات برو بچ تالار به اين زودي و آسوني حل ميشد.شايدم كه نه حتما امام حسين كمكت كرده برو خدارو شكر كن و اينبار ازش بخواه كه عاقبت به خيرتون كنه .بدست آوردن محبوب كافي نيست زندگي خوب و خوشبختي تا آخر محبوب هم بودن مهمه كه ارزو ميكنم خدا تا آخرش نگاه پر محبتشو از شما 2كبوتر عاشق نگيره.يه چيز ديگه حالا هي اين مسئلرو به روش نياري اذيتش كني هااا راستي هر چند وقتي به تالارو يه خبري از ادامه ماجرا بده آدم كه نبايد فقط واسه حل يه مشكلي بياد به تالار يه بار هم بياد ،خوب بگيد :خدارو شكر هيچ مشكلي نيست به قول اين آقاهه """"همه چي آرومه...من چقدر خوشبختم..اين چقدر خوبه كه ..تو كنارم هستي!!....""""" :R
آرزوي پايان خوش واسه شما و دختر حاجي دارم.
تشکرشده 10 در 5 پست
سلام دوستان
خیلی خیلی ممنون از این همه محبت شما
شما دوستان حق داشتید من دوتا اشتباه داشتم اشتباه اولم این بود که من جوری رفتار کرده بودم که همه محله باخبر بشن و با گرفتن جواب منفی (ناز کردن) من هم تو محله خراب بشم و دومین اشتباهم این بود که دوباره بخونمون نگفتم به دختر حاجی دلبسته شدم و این همه مشکلات پیش اومد ولی این قضایا دو تاامتیازی که برام داشت اولیش آشنایی با شما بود و دومیش اینه که دختر حاجی دیگه بعداً پر رونمیشه
امروز دو بار تلفنی باهم صحبت کردیم من هم مسائل مالی و مادی رو مطرح کردم و گفتم دنیا بالا پایین خیلی داره امروز وضع من توپه دیدی فردا حتی نتونستم تا یه ماه یه تیکه نون خشک و خالی بیارم خونه ممکنه فردا مجبور بشیم مستاجری کنیم ممکنه من کارمو از دست بدم ممکنه وضع مالیمون زیر صفر بشه تویی که با این همه ناز و نعمت و خونه آنچنانی و چندتا خدمت کار بزرگ شدی تو عمرت مشکل مالی نداشتی میتونی بخاطر آیندمون با این چیزا بسازی فردا دیدی پول خدمتکارو ماشین ظرفشوئی لباسشوئی نداشتیم میتونی کارای خونمونو تنهایی انجام بدی یهو فردا پس فردا دیدی من ورشکسته شدم مجبور شدم برم کارگری ساختمون بکنم میتونی تحمل کنی که همسرت یه کارگر ساده است فردا نیایی بگی بخاطر کار تو من تو فامیل نمیتونم سرم رو بالا بگیرم قول تیپ و قیافه منو نخوری که فردا بعد پیری نمیتونی با صورت پژمرده ام بسازی
خلاصه من هرچی گفتم ایشون گفتن من تورو بخاطر خودت میخوام تو ممکنه ندونی ولی تو این مدت من هم در مورد تو تحقیق کردم از پسر عموم هم که دوستت هست خیلی پرس جو کردم پسر عموم که تو فامیل به ایمان صداقت شهره هست گفت نمیگم هر هفته تو صف نماز جمعه هست ولی اگه دنبال ایراد بگردی من بیشتر از پسر حاجی ایراد دارم
خلاصه ...... همه چی آرومه من چقدرخوشبختم.
راستی دوستان بنظر شما چه چیزای دیگه ای از ایشون بپرسم ؟؟؟[size=large]
تشکرشده 2,054 در 617 پست
راستش من همه اش دارم فکر می کنم این محله کحای تهران می تونه باشه؟ یا حالا هر شهر دیگه ای.
محله ای که ترکیب همه ی ویژگیهایی که شما گفتید را توش داشته باشه.
مث این قصه های قدیمی بود.
حاج فتح اله، هیات، خدم و حشم، کشیدن کت شما، دختر خاله ی اونجوری و ....
اصلا تو مراسم مذهبی چطور می شه به جمع مردها رفت و کت یکی را کشید و سلام علیک کرد.
منظورم اینه که شما دچار یه سری سوتفاهماتی شدید. این دختری که شما تعریف کردید چرا با دختر خاله ی ساسی مانکنش مشورت کرده؟ از اون امین تر کسی را پیدا نکرده بود؟ والله ما که مذهبی نیستیم هم کت کسی را نمی کشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیشتر فکر کن. یه جاهای کار اشکال اساسی داره.
بهشت (یکشنبه 07 فروردین 90)
تشکرشده 323 در 104 پست
چی بگم والا!
انشالله که خوشبخت بشی. آقای آسمانی اول این که مدل مذهبی بودن خودت و اون خانم یه مدل خاصیه که به قول دوستان باید توی سریال شب دهم دنبالش گشت تا واقعیت!
دوم این که شما انتخابتو کردی برادر حالا این که اومدی می پرسی چی بپرسم واسه خالی نبودن عریضه است!
سوم ماجرای شما احساسی شده شاید اولش عقلی هم درکار بوده اما بعدش تنها چیزی که ذهنتونو مشغول کرده بوده رسیدن به هم بوده نه انتخاب همسر! توی این شرایط اگه اون از تو بخواد بیستون بکنی و تو هم ازون بخوای بیاد کره مریخ زندگی بکنه مطمئن باش نه تو مخالفت می کنی نه اون! فعلا دزد دانا کشته اول لامپ صاحبخانه را !
چهارم این که هنوزم می گم غروری که داری مطمئن باش توی زندگی می زندت زمین! اگه جناب عالی واقعا به کسی علاقه داری این ادبیات که "دختر حاجی پررو نمی شه " واقعا مناسب صحبت در مورد اون نیست
پنجم اگه واقعا می خوای انتخاب کنی نه این که سر خودت و ما را شیره بمالی اول باید کرکره احساس را بکشی پائین و دروازه عقل را باز کنی که اینم بعید می دونم از دستت بربیاد
اگه واقعا می خوای انتخاب همسر کنی نه انتخاب دختر حاجی این دو تا فایل را که آدرسش را برات می گذارم دانلود کن و گوش کن :
http://motaharmedia.ir/uploads/rahezendegi/EntekhabeHamsar-Baradaran/EntekhabeHamsar-Baradaran1.mp3
http://motaharmedia.ir/uploads/rahezendegi/EntekhabeHamsar-Baradaran/EntekhabeHamsar-Baradaran2.mp3
[align=right][size=large]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم[/size][/align]
ashnayedirooz (یکشنبه 26 دی 89)
تشکرشده 7,657 در 1,487 پست
اخه وقتی قرار عقد گذاشته بشه یعنی از همه نظر چک کردن همدیگه رو. توی 1 هفته!! نمیدونم والا. ایشون روش های جالبی دارن کلا. در نوع خودشون منحصر بفردند.
آقای آسمانی ایشالا خوشبخت بشید با دختر حاج فتح ا..
دختر مهربون (یکشنبه 07 فروردین 90)
تشکرشده 10,678 در 2,786 پست
جالبه!تا حالا دو نفر گفتن این ماجرا فقط یه داستانه.
وقتی قرار عقد می ذارن،همون لحظه که عقد نمی کنن.
تشکرشده 7,657 در 1,487 پست
منم موافقم که یک مقداری اثراتی از غرور مخرب (منظورم غرور بیش از حده)توی رفتار شما هست.تا دیر نشده یه فکری بکنید که دیکه کمالاتتون تکمیل بشه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)