سلام
من کار خونه رو علاقه دارم اشپزی و عار نمیدونم...عاااااااشق بچه ام و عار نمیدونم خودمم پسر بودم همچین دختری میخواستم .... اصلا منظورم اینها نبود ...موندن تو این مرحله رو دوست ندارم اینکه فقط نقشم خونه همسر همینها باشه رو دوست ندارم.....ولی خانمهای خانوادشون هنینجوری بودن!!اونم فقط همینهارو دیده بود!!!میگفت خانمهای ما نمیدونن شوهراشون چقدر حقوق میگیره فقط میگن چقدر پول میخوان!!
دیگه شما تا اخرشو بخون!!
مشاور هم تایید کرد اختلاف فرهنگی و دیدمونو...
و حتی اختلاف مذهبی که من راحت با ی نمره قابل قبول پروندش و بسته بودم!!
من میدونم از ازدواج چی میخوام ولی وقتی اونی که من میخوام نیست....با توجه به اونی که جلو رومه معیارها بالاپایین میشه مثلا معیار مذهب خیلی مهمه برام ولی تو این چند ساله دیدم باید نمره قبولی رو بیارم پایین چون نیست اونجوری که بهم بخوریم!
اینکه با توجه به شرایط خودم جامعه و عصری که توش هستم....معیارها بالاپایین میشه به این معنی نیست که من نمیدونم از ازدواج جی میخوام یا ثبات ندارم! روی طرح اولیه انعطاف داشتن که کار درسته!
باید ببینم در ازای چیزی که ازش میگذرم چه جیز دیگه ای جایگزین میشه.و اینها مشاوره و وقت میبره.
ازدواج برای پسری که میتونه بارها و بارها خواسته اش و بگه راحت نیست چه برسه به دختر!
باور کنید بهم خوردنش خواست خدا بود اسبابش و از طریق من جور کرد.
دلم روشنه شکرخدا
علاقه مندی ها (Bookmarks)